نبرد نرماندی: حقایق جالبی از جنگ در ساحل اوماها
شاید همهی شما فیلم نجات سرباز رایان (داستان نبرد نرماندی ساخته استیون اسپیلبرگ، ۱۹۹۸) را یا دیده و یا حداقل اسم آن را شنیده باشید. نجات سرباز رایان فیلمی زیبا در ژانر جنگی است که داستانی از زمان جنگ جهانی دوم و عملیات نجات سربازی به نام جیمز رایان در نبرد نرماندی یا Invasion of Normandy را روایت میکند. در ادامه با این مطلب همراه باشید تا حقایق جالبی از نبرد نرماندی را با هم مرور کنیم.
فیلم نجات سرباز رایان به گونهای است که مخاطب را همواره در سطح بالایی از هیجان همراه با اضطراب غرق میکند، اما مطمئنا اوج هنر اسپیلبرگ در سکانس ابتدایی فیلم نمایان میشود، سکانسی ۲۷ دقیقهای که بهترین سکانس جنگی تاریخ سینمای جهان خوانده شده است، روایتگر جان فشانی سربازانی است که به فرماندهی کاپیتان جان اچ. میلر (با بازی Tom Hanks) در روز دی (روز نبرد نرماندی) از قایقهای خود در ساحلی پر از موانع و سیمهای خاردار پیاده شده و هدف آتش شدید مسلسلهای دشمن قرار میگیرند.
این سکانس روایتگر نبرد در ساحل اوماها در اولین روز از نبرد نرماندی میباشد، نبردی خونین و به یاد ماندنی که در این مقاله سعی در بررسی ابعاد تاریخی آن داریم.
نبرد نرماندی
تقابل در سراشیبیهای بلند، شش مایل خط ساحلی در ساحل اوماهای فرانسه، منطقهای که تقریبا در مرکز خط حملهی متفقین در روز ۶ ژوئن ۱۹۴۴ که به روز دی (D-Day) معروف است اتفاق افتاد. ساحل اوماها منطقهای بود که لشکر ۲۹ پیاده نظام امریکا در آن وارد خاک فرانسه میشد، در حالی که انگلیسیها و کاناداییها در سمت چپ و دیگر سربازان امریکایی در سمت راست آنها میجنگیدند. روز مرگبار سربازان امریکایی در مواجهه با آلمانیهای سرسخت، تلفات حدوداً ۳۰۰۰ هزار نفری امریکاییها از حدود ۴۰۰۰۰ سربازی که در این ساحل داشتند را در پی داشت، آن هم فقط در یک روز از نبرد نرماندی !
بیشتر بخوانید: خودکشی هیتلر: با زوایای پنهان تاریخ جنگ جهانی دوم آشنا شوید!
در ساحل اوماها ترکیبی از سربازان نوجوان و تازه کار و کارآزمودگان میدانهای جنگ دوم جهانی از ارتش ۳۵۲ پیاده نظام آلمان در انتظار امریکاییها بودند. دیوار معروف آتلانتیک که به دستور هیتلر و مجاهدت ژنرال اروین رومل در ساحل نرماندی بنا شده بود، در این منطقه مستحکم تر از سایر نقاط ساحلی بود و با آشیانههای توپ که با بتون تقویت شده ساخته میشدند، مسلسلهای MG42 ، خندقها و جان پناه ها، پناه گاههای زیرزمینی و استفاده از موانع ساحلی (موسوم به دندان اژدها) برای جلوگیری از ورود تانکهای آبی خاکی و قایقهای دشمن به ساحل مسلح شده بود. استفاده از واژهی “دندان اژدها” برای موانع ذکر شده، حکایت از شکل فیزیکی این موانع دارد که مانند دندانهای بزرگی از شنهای ساحل سر برآورده بودند.
رویارویی با ارتش آلمان در این منطقه به عهدهی ژنرال عمر بردلی فرماندهی ارتش یکم بود. شروع حمله برای ساعت شش و سی دقیقهی صبح برنامه ریزی شده بود. نقشهی حمله ساده بود: پیاده نظام امریکایی در پناه تانکهای زره پوش آبی خاکی شرمن (DD tank) وارد ساحل میشدند و قبل از هشیاری کامل آلمانیها برای انتقال نیرو به منطقه باید سرپل لازم برای ورود مهمات و دیگر سربازان متفقین را به دست میآوردند.
طبق برنامه قرار بود در نبرد نرماندی که تعداد بیشمار تانکهای شرمن و قدرت آتش آن ها، خیلی زود کار آلمانی هایی که به دلیل بمباران بی وقفهی هواپیماها و ناوهای جنگی متفقین دارای توپ و تانک و ضدتانک کافی در ساحل نبودند را یکسره کنند، ولی اشتباهی در عملیات به وجود آمد: تانکهای شرمن در ناحیهای کمی دورتر از ورود پیاده نظام به ساحل وارد میشدند.
دلیل این اتفاق امواج شدید دریا بود که باعث تغییر مسیر در فرود تانکها به ساحل میشد، ضمن اینکه وجود نواحی باتلاقی در ساحل باعث فرو رفتن دو تانک در باتلاق شد، در حالیکه وزن زیاد تانک امکان هرگونه نجات از باتلاق را منتفی میساخت. به طور خلاصه باید گفت که در بیشتر مناطق ساحل اوماها خبری از پوشش تانکها برای سربازان نبود، گوشت در برابر آتش مسلسل!
اما امواج شدید و بادهای ساحلی فقط تانکها را متفرق نکرد، بلکه بسیاری از واحدهای پیاده نظام هم در مناطق غلطی به ساحل وارد شدند، به طوری که سربازان و فرماندهان آنها وقتی وارد ساحل اشتباه میشدند نمیدانستند دقیقا باید چه کاری انجام بدهند و ماموریت آنها چیست!
سربازان امریکایی از قایق پیاده میشدند در حالیکه مسلسلهای آلمانی منتظر آنها بودند. با باز شدن در قایقها مسلسلهای آلمانی به درو کردن امریکاییها مشغول میشدند. یگانه راه نجات امریکاییها دیوار ساحلی بود که رسیدن به آن نیز مستلزم دویدن با حداکثر سرعت زیر آتش شدید دشمن بود. فقط آن هایی که خوش شانس بودند، شانس تعریف کردن شرح این نبرد خونین را برای آیندگان پیدا کردند! خونبارترین قسمت از نبرد نرماندی در ساحل اوماها جریان داشت.
تنها راه برای رهایی از این ساحل مرگبار، بالا رفتن از صخرهها و رسیدن به آشیانههای مسلسل آلمانیها بود. کماندوها و سربازان نیروی دریایی امریکا تا جایی که میتوانستند خود را با آشیانهها نزدیک میکردند و به وسیلهی مسلسل دستی و نارنجک آتش این مسلسلها را خاموش میکردند.
شدت عمل این کماندوها بسیار مهم بود، زیرا هر چقدر سریع تر میتوانستند به آشیانههای مسلسل آلمانیها نزدیک شوند، مانع تمرکز مسلسل چیها بر روی سربازانی که هنوز در ساحل بودند میشدند و از تلفات کاسته میشد.
در نیمههای روز، مقاومت سربازان آلمانی که ابتدا بسیار دلیرانه میجنگیدند کاهش یافت و در هنگام غروب خورشید، امریکاییها کم کم توانستند تمامی نقاط مسلط بر ساحل را تصرف کرده و سربازانی که هنوز در ساحل زنده مانده بودند را نجات دهند. نبرد نرماندی تا سالهای سال در یاد همگان باقی خواهد ماند، داستان مردانی که در ساحل اوماها در خون خود غلتیدند.
اما بد نیست نگاهی به آمار نیروها و تلفات طرفین بیندازیم: امریکاییها با ۴۳۲۵۰ نفر سرباز، ۲ نبردناو، ۳ رزمناو، ۱۳ ناوشکن و ۱۰۱۰ کشتی دیگر پا میدان نبرد گذاشتند و در پایان چیزی در بین ۳۰۰۰ تا ۴۷۰۰ تلفات داشتند. در حالیکه آلمانیها فقط ۷۸۰۰ سرباز در ساحل مستقر داشتند (البته خیلی از این سربازان از نوجوانان جنگ ندیده و یا افراد بالای ۵۰ سال تشکیل میشدند) که با ۸ سنگر توپ خانه، ۳۵ لانهی توپ، ۴ توپ ساحلی، ۶ خمپاره انداز، ۱۸ اسلحهی ضد تانک، ۴۵ سایت پرتاب راکت، ۸۵ سایت مسلسل و ۶ تانک که درون زمین جاسازی شده بودند پشتیبانی میشدند و حدود ۱۲۰۰ نفر را در میدان جنگ از دست دادند.
در پایان روز ساحل اوماها به دست نیروهای امریکایی افتاده بود، متفقین به اهداف اولیهی خود در نبرد نرماندی رسیده بودند و راه زیادی تا تصرف پاریس باقی نمانده بود، آزادسازی فرانسه شروع شده بود…