فیلم JT LeRoy ساختهی جاستین کلی؛ غرامت مضاعف

فیلم JT LeRoy بر اساس یک داستان واقعی و اتوبیوگرافیکال از سرگذشت سوانا کنوپ Savannah Knoop ساخته شده است. سوانا کنوپ نویسندهی کتاب Girl Boy Girl: How I Became JT LeRoy داستان زندگیش را در مدت ۶ سال با هویتی جعلی Jeremiah Terminator LeRoy شرح میدهد و به جزئیات ماجرا میپردازد. در ادامه این متن به تحلیل و نقد فیلم JT LeRoy خواهیم پرداخت، با نت نوشت همراه باشید.
فیلم JT LeRoy ساختهی جاستین کلی
رمان کنوپ از بطن وقایع انتشار رمان سارا نوشتهی JT LeRoy زاده میشود که نامی مستعار برای نویسندهی اصلی آن لورا آلبرت Laura Albert (نویسندهی امریکائی) است. آلبرت که نمیتواند وقایع اتفاق افتاده در رمان خود را در غالب شخصیت مستقل خود بیان کند ناگزیر شخصیتی خیالی با نام Jeremiah Terminator LeRoy میآفریند و رویدادهای تلخ زندگیش را که نیمی واقعی و نیمی بر اساس تخیل است به او نسبت میدهد. شخصیتی که پس از انتشار کتاب ناگزیر باید در مجامع عمومی شرکت کند و نیازمند یک کالبد جسمانی است.

آلبرت در داستان واقعی کنوپ بعد از آشنائی با خواهر پارتنرش جف، شخصیت خیالی جی تی را در ساوانا میبیند که وجوه اشتراک زیادی با آن دارد و تصمیم میگیرد او را در غالب شخصیت جی تی لروی که یک نوجوان پسر خیابانی است که مورد سوءاستفادههای مکرر از جانب مادر و افراد غریبه قرار گرفته است و یک روسپی خیابانی است که از جانب مادرش به این شغل سوق داده شده است، به کار بگیرد تا به ایفای نقش بپردازد و به یک شخصیت خیالی چهرهای عمومی ببخشد.
فیلم JT LeRoy ساختهی جاستین کلی Justin Kelly از ابتدا سعی دارد پیرنگ اصلی ماجرا را بر هویت جعلی ساوانا کنوپ بنا کند و تمام پیرنگهای فرعی از جمله پرداختن به زندگی لورا آلبرت کسی که سازندهی اصلی شخصیت جی تی لروی است را که بعداً در غالب یک شخصیت کلیدی و جعلی دیگر اسپیدی ظاهر میشود و نقش مدیر برنامههای جی تی و صدای مجسم او را در گفتگوهای تلفنی و مصاحبهها بازی میکند به حاشیه میراند.
این در حالی است که نویسنده و کارگردان با نپرداختن صحیح به شخصیت پردازی جی تی جعلی، شخصیت و نوع روایت فیلم را که قرار است از جانب جی تی روایت شود، در مسیر درستی قرار نمیدهند.
روایت بسیار گنگ و تحریف شده و مینی مالیستی در قالب چند دیالوگ اندک روایت میشود و بخش اعظمی از آن به راههای ساختن شخصیت جعلی در یک چهرهی عمومی میگذرد که بدون آشنائی با شخصیت جعلی جی تی و انگیزههای لورا بیشتر شبیه به تیزرهای تبلیغاتی پر زرق و برق عمل میکند که از غنای داستان تکان دهندهی واقعی فیلم میکاهد.
[su_label type=”important”]بیشتر بخوانید:[/su_label] فیلم A Dog’s Way Home ساختهی چارلز مارتین اسمیت؛ بِلا در جستجوی خانه

در فیلم JT LeRoy در شخصیت پردازی جی تی با اشارههای گذرائی مبنی بر زندگی وی که در حقیقت زندگی لورا آلبرت است مواجه میشویم. شخصیتی که یک پسر نوجوان ترنس است که در حال کشف هویتش است، در داستان سارا مبتلا به ایدز است که در فیلم اشارهای به آن نمیشود، پدربزرگی فاندامنتالیست و سادیسمی دارد که به کتک زدن وی علاقه دارد و آن را عشق به نوه توصیف میکند، شخصیتی که به همراه مادرش در ایستگاههای کامیونی به تن فروشی مشغول است و در خانههای گروهی زندگی میکند.
لورا در جریان یکی از آزارهای جنسی-روانیاش در نیمه شبی از تلفن عمومی در غالب شخصیتهای متعدد پسر با مراکز کمکهای خودکشی تماس میگیرد و سعی دارد ماجرا را بیان کند که از میان شخصیتهای متعدد پسر، ناگهان جی تی زاده میشود و لورا میتواند شرح ماجراهای تاریک خود را در غالب این شخصیت بازگو کند و به این کار ادامه دهد تا به یک روانشناس حاذق متصل شود که او را ترغیب میکند برای رهائی و بهبودی به نوشتن داستان خود روی بیاورد.
موضوعات فوق در فیلم JT LeRoy تنها در قالب چند دیالوگ کوتاه بیان میشود که نه تنها بسط داده نمیشود بلکه هیچ کدام از این موقعیتهای بکر در فیلم به شکلی تأثیرگذار و قابل باور به تصویر کشیده نمیشود؛
گوئی تمام این اطلاعات گنگ کلیدی از بیرون به اثر تزریق میشود و نقشی در ساخت موقعیتها و سکانسهای سینمائی ندارد. چیزی که در فیلم مستند Author: The JT LeRoy Story با جزئیات و بخوبی پرداخت شده است و حس و حال فضا و رویدادها را به خوبی منتقل میکند و تأثیرگذارتر است؛ گوئی هر آنچه در ناخودآگاه شخصیتهای اصلی Savannah Knoop و آلبرت میگذرد و آنان را به انجام و ادامهی کار تعقیب میکند از مرزهای تصویر میگذارد و به درون ذهن تماشاگر نفوذ میکند.
بیشتر بخوانید: فیلم Ben is back ساختهی Lucas Hedges؛ بازگشت پر دردسر بن

فیلم جاستین کلی که در سکانسهای ابتدائی با صدای راوی اول شخص لورا آغاز میشود در ادامه در سکانسهای اندکی نمایان میشود تا نوع زاویهی نگاه فیلمساز را از دریچهی این شخصیت آشکار کند اما تأکید نهائی وی برای گسترش پیرنگ بر شخصیت ساوانا و جعل هویت وی متمرکز است که مستأصل بودن فیلمساز و پراکندگی وی در میان داشتن یک راوی واحد یا دو نوع زاویه نگاه که به نحوی یکدست و مستدل در فیلم حضور داشته باشند و بتوانند انسجام فیلمنامه را حفظ کنند در نوسان و تعلیق قرار میدهد.

تماشاگر نیز در این شیوهی بیانی سردرگم است و برای بیشتر دانستن و سر در آوردن از منطق فیلمنامه و سببیت علت و معلولی واکنش شخصیتها دائم درگیر است و در نهایت بدون نتیجه گیری محکم و باورپذیر فیلم را رها میکند. از طرفی فیلم JT LeRoy تا حدودی در فرم ژانر فانتزی ساخته و پرداخته شده است که ماهیت رئالیستی فیلم را زیر سؤال میبرد و آن را به هجو میکشاند.
فیلم JT LeRoy شاید مؤلفههای ژانر ذکر شده را در خود بسط ندهد اما به واسطهی نوع فضائی که در قالب موسیقی، ریتم و تا حدودی شخصیت اسپیدی میسازد از فضای رئالیستی و حقیقی یک اتوبیوگرافی فاصله میگیرد و به فضائی مفرح و فانتزی میپیوندد که برای تماشاگر پذیرش حقیقی آن را دچار اختلال میکند و آن را تنها در قالب فیلمی ساختگی قابل باور میسازد.
در کنار آن در شخصیت پردازی سوانا، کارگردان به خوبی توانسته است بدون آنکه بر روی مؤلفههای شخصیت که به نوعی طراح لباس نیز هست مانور دهد و آن را نه در قالب دیالوگ و روایت بلکه در قالب هنجارهای باورپذیر و موقعیت مدارانه هم در پوشش جی تی لروی و هم در پوشش خود شخصیت سوانا بپروراند و بسط دهد.
بیشتر بخوانید: فیلم Long Shot ساختهی جاناتان لوین؛ کمدی رمانتیک زنانه

یک شخصیت پردازی بیرونی که ابعاد شخصیت را برای مخاطب، شناس و قابل درک میکند. سیر جریان فیلم JT LeRoy با تکیه بر دروغ و فریبکاری که یک موفقیت تثبیت شده را به ویرانی تبدیل میکند به خوبی توانسته است در فیلم به نتیجه برسد؛
موفقیت ویرانی که از درون آن یک موقعیت بکر دست مایهی داستان و آفرینش اثر دیگری میشود و این نشان میدهد داستان سارا نوشتهی لورا آلبرت و تصمیم او برای ساخت شخصیت جعلی جی تی فارق از ابعاد جهانی آن که به کلاهبرداری متهم شد، توانسته است تا حدودی کار خود را به نحو احسن انجام دهد و در دنیای داستان و نویسندهها قانونی مجاز تصور شود که به خلق بداهه و بکر یک اثر هنری کمک میکند.
جریانی که از بطن آن چندین جریان جدی دیگر رشد میکند و اگر هم به نتیجه نرسد، چگونگی انجام آن قابل درک و بررسی و ارزشمند است.

داستان کنوپ به نوعی یک شیوهی زیست چند ساله را در قالب شخصیتی خیالی بسط میدهد که کنوپ نه تنها از انجام آن پشیمان نیست بلکه استحالهی شخصیت خودش را در دیگری عملی هیجان انگیز و غریب مییابد که به داشتن آن محتاج است و بعد از چندی خود را در غالب او میپذیرد.
درست مثل بازیگری که به طور مداوم در قالب نقشی دیگر با تمام جزئیاتش درگیر است و کم کم به داشتن شخصیتهائی دیگر غیر از هویت مستقل خود عادت میکند و علاقمند میشود؛ گوئی در حال پرورش و خلق تصویری ماندنی است که او را از دنیای عادی و روزمره متمایز میکند.
نوعی شیوهی زیست متمایز که با هنر ترکیب میشود و به سنتزی جدید میرسد و نوعی زیست هنرمندانه را در بطن زندگی روزمره پیشنهاد میدهد. بدون شک چنین زیستی با رنجها و مشقتهای درونی-روانی گستردهای همراه است که جای خالی آن در پرداخت شخصیت سوانا کنوپ با بازی Kristen Stewart خالی است.
بیشتر بخوانید: فیلم A Quiet Place ساخته جان کرازینسکی؛ اگر میخواهی زنده بمانی ساکت باش!

در فیلم JT LeRoy ما با هیچ اکت بیرونی یا کشمکش درونی-ذهنی خاصی حاکی از درگیر بودن شخصیت با آن، چه مثابهی شخصیتی جعلی که باید در قالب آن فرو رود و چه در قالب شخصیت فردی که دارد مردم و طرفدارانش را و بعدها شریک عاطفیاش ایوا (دایان کروگر) که در داستان اصلی آسیا آرژانتو هنرپیشهی ایتالیائی است را فریب می دهد، مواجه نیستیم.
تنها بخشی از آن با بازی درونی استوارت در غالب احساسش به ایوا به مخاطب منتقل میشود که از اساس، قابلیتهای حرفهای استوارت را برجسته میکند و چیزی از حفرههای فیلمنامهای و پرداختهای سطحی و شتاب زدهی فیلمساز نمیکاهد. این ضعف شخصیت پردازی در شخصیت لورا آلبرت یا اسپیدی نیز کاملاً برجسته است.
ما با هیچ تکانه یا اختلال روانی که منجر به خلق شخصیتهای جعلی از طرف وی میشود، مواجه نیستیم. میدانیم که او در گذشته یک کارگر جنسی بوده است و همان کسی است که مورد سوءاستفاده واقع شده و با مراکز کمکهای خودکشی تماس میگرفته اما در فیلم جاستین کلی با شخصیتی تقریباً نرمال مواجهیم که در صحت کامل به نقشه کشی و برنامه ریزی برای اهدافش مشغول است و شخصیتی فعال و شاد است.
حتا برای لحظاتی او را در خلوت شخصی شخصیت لورا نیز نمیبینیم که ابعاد تاریک شخصیت آسیب دیدهاش را نشانه رود و تماشاچی را با خود همراه سازد؛ چیزی که در فیلم مستند Author: The JT LeRoy Stoty این بُعد از شخصیت آلبرت آشکارتر است و سایههای تاریک آن در چشمان اندوه زدهاش ملموس و تأثیرگذار است.
بیشتر بخوانید: فیلم Asako I & II ساختهی رویوسوکی هاماگوچی؛ آفتاب تازهرس، رشتههای ابر را پنبه کرد…

در پایان لورا آلبرت نویسندهی امریکائی که بانی نوشته شدن رمان سارا با نام مستعار جی تی لروی شد و بعدها چند رمان دیگر نیز به رشتهی تحریر در آورد و با نمایشهای گستردهاش به همراه سوانا در غالب جی تی توانست جلوههای دیگری از ابعاد وجودیاش را به تصویر بکشد و به این ترتیب اندکی از آسیبهای روحی-روانیاش را تسکین دهد، سرگذشت یک نویسندهی نیمه لوزر است که با گذر از بازنده یا برنده بودنش، تصویری حقیقی از سرنوشت هولناک و تراژیک انسانی در عصر تهی معاصر است که برای بقای معنویاش در حال دست و پا زدن و تکاپو است.
تصویری حقیقی و منقلب کننده که لمس آن برای همگان ممکن است و با مسائل جدی تنهائی، فقر، از خودبیگانگی و بحران هویت در جهانی سرد و آکنده از ناامنی و کمبود گره میخورد.