سینمای ایران

فیلم کامیون ساخته‌ی کامپوزیا پرتوی؛ زنی با روبنده‌ی آبی

کامپوزیا پرتوی چند سالی بود که در سینمای ایران به عنوان کارگردان فعالیت نمی‌کرد و در سال‌های اخیر نام‌اش بیشتر به عنوان نویسنده‌‌ی فیلم‌هایی چون فراری ساخته علیرضا داوود نژاد و محمد رسول الله ساخته مجید مجیدی و فیلم‌های هنوز اکران نشده‌‌ی خیابان‌های آرام به کارگردانی کمال تبریزی و پرده با کارگردانی مشترکش با جعفر پناهی و چند فیلم از رسول صدر عاملی از جمله دیشب باباتو دیدم آیدا، هر شب تنهایی و شب دیده می‌شده است. آخرین ساخته او که اکران شد، فیلم تحسین برانگیز کافه ترانزیت بود که سال هاست از اکرانش می‌گذرد و فیلم کامیون جدیدترین ساخته‌‌ی کامپوزیا پرتوی به داستانی با موضوع داعش پرداخته است. در ادامه با تحلیل و بررسی فیلم کامیون با نت نوشت همراه باشید.

فیلم کامیون ساخته‌ی کامپوزیا پرتوی؛ زنی با روبنده‌ی آبی

دلیل گرایش چندی از کارگردان‌ها در یک جشنواره به چنین موضوعی بیان می‌دارد که سیاست تا چه میزان می‌تواند در هنر و به ویژه در سینمای ایران تاثیر بگذارد. داعش گروهک تروریستی است که با حملاتش فاجعه‌های انسانی بسیاری را در سر تا سر جهان به بار آورد و تا مدتی در صدر اخبار جای داشت. کما اینکه هنوز هم خبرهایی از این گروه تروریستی شنیده می‌شود.

پوستر فیلم کامیون ساخته‌ی کامپوزیا پرتوی
پوستر فیلم کامیون ساخته‌ی کامپوزیا پرتوی

بیشتر بخوانید: نقد فیلم بدون تاریخ بدون امضا ساخته‌ی وحید جلیلوند، این سکوت سرشار از ناگفته‌ها نیست!

داستان فیلم کامیون بر خلاف به وقت شام در دل ماجرا و حملات داعش نمی‌گذرد و به حاشیه‌‌ی آن و عواقبی که برای بازماندگان این حملات رخ می‌دهد پرداخته است. (نگارنده امپراطور جهنم و زنانی با گوشواره باروتی را ندیده است.) مخاطب یک روز کامل را همسفر زنی ایزدی (تروسکه جولا) می‌شود که با کمک راننده کامیونی ایرانی (سعید آقاخانی) از کردستان عراق که تحت حمله‌‌ی داعش است در جستجوی شوهرش به تهران می‌آید. و در این راه ما با موانع و مشکلات این زن و آوارگی و سرگردانی و جدایی خانواده هایی که داعش مسبب آن بوده است، مواجه می‌شویم.

فیلم کامیون سراسر در ستایش زندگی است و جنگ و خشونت را نفی می‌کند و پرچم دار سفیدی صلح می‌شود. و در تاریک ترین لحظه‌های فیلم روشنی و روزنی از زندگی را یادآور می‌شود. به یاد بیاوریم نمای درخشانی را که زن ایزدی پس از آنکه دیگر امید چندانی به یافتن شوهرش نیست و پول هایشان هم رو به اتمام است، چگونه با اندک وسایل زندگی خود که از کردستان همراه خویش آورده، در پشت کامیون، زندگی سراسر رنگ را تشکیل می‌دهد، آشپزی می‌کند، چای دم می‌کند و روح تازه‌ای به مرد خسته و همیشه در راه داستان می‌بخشد. کمااینکه مرد اقرار می‌کند که سال هاست از صدای زن و بچه دیگر اثری نبوده است. این بخش را می‌توان از نگاه اساطیری هم بررسی کرد.

هنرنمایی سعید آقاخانی در فیلم کامیون
هنرنمایی سعید آقاخانی در فیلم کامیون

بیشتر بخوانید: نقد فیلم چهارراه استانبول به کارگردانی مصطفی کیایی

در تحلیل فیلم کامیون نباید فراموش کرد که زن به دلیل توانایی زایندگی اش، نامیرا و زندگی بخش است. در فیلم هم شخصیت زن است که در پس تمام جنگ‌ها و خون‌ها و تلخی‌ها و ناامیدی‌ها به مردان داستان روح زندگی را می‌بخشد. این امر حتی در لباس روشن و شاد او نیز دیده می‌شود. روسری و روبندی آبی با سربندی طلایی همراه با دامنی حریر که نقش‌های گل صورتی دارد که خود نمادی است از شور زندگی.

در مقابل مردان داستان فیلم کامیون ، چه راننده کامیون و چه برادر شوهر نوجوانش، لباس هایی تیره و خاکی گون به تن دارند. اما از پیام شور زندگی کامیون که بگذریم و بخواهیم به لحاظ فیلمنامه‌ای به اثر نگاهی بیندازیم، در جاهایی او را دچار مشکل می‌بینیم. برای مثال می‌توان از سکانس تصادف کامیون و خودروی نیکی کریمی که در نقش واقعی خویش در این فیلم ظاهر شده است یاد کرد.

بیشتر بخوانید: نقد فیلم عرق سرد کاری از سهیل بیرقی، زنانی که پیش تر از مردان دویده اند

به واقع این تصادف اتفاقی که آن هم در محله‌‌ی پایین تهران رخ می‌دهد و چندان با کاراکتر نیکی کریمی جور در نمی‌آید برای چه باید رخ بدهد؟! درست است که در چند سکانس بعدی متوجه می‌شویم باروژ، همسر زن ایزدی به عنوان سیاهی لشکر یک فیلم عکسی به یادگار با این بازیگر سینما انداخته است و همین شاید راه روشن دیگری برای جستجوی او باشد، اما این حادثه آن قدر اتفاقی است که باورش در جهان واقعی فیلم سخت است.

کل فیلم کامیون درباره‌‌ی جستجوی باروژ است اما گویی در انتها کامپوزیا پرتوی فراموش کرده است که اصلا برای چه این داستان را تا به اینجا پیش رفته است و ناگهان بدون اطلاع چندانی از سرگذشت باروژ و رفتن کامیون، فیلم پایان می‌یابد. پایانی که نه می‌توان آن را باز نامید و نه می‌توان به آن قانع شد. درست است که پرتوی با همانندی اسم همسر زن ایزدی و راننده کامیون میخواهد ارتباطی دراماتیک بین این دو شخص برقرار کند و به راننده کامیون نقش همسری به معنای معنوی آن که حمایت باشد و نه شناسنامه‌ای بدهد اما مخاطب انتظار دارد که در نهایت با دست پرتری از سالن سینما بیرون بیایید.

کامیون فیلم محترمی است که اگر برای اکران عمومی تدوین دوباره‌ای روی آن صورت بگیرد تا به ریتم یک دست تر و روان تری برسد، باعث اثرگذاری بیشتر بر مخاطبش می‌شود.
کامیون فیلم محترمی است که اگر برای اکران عمومی تدوین دوباره‌ای روی آن صورت بگیرد تا به ریتم یک دست تر و روان تری برسد، باعث اثرگذاری بیشتر بر مخاطبش می‌شود.

بیشتر بخوانید: نقد فیلم جشن دلتنگی به کارگردانی پوریا آذربایجانی ، واقعیت روابط مجازی

نقطه چشمگیر فیلم کامیون ، بازی روان سعید آقاخانی است که گویی از فیلم خداحافظی طولانی ساخته فرزاد موتمن که در جشنواره سی و سوم فیلم فجر هم مورد تحسین قرار گرفت و سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد را بر شانه‌اش نشاند، برگ جدیدی از فعالیت هنری‌اش رقم خورده است. پیش از این او را در قالب کاراکتر‌های طنز می‌دیدیم و خداحافظی طولانی نقطه عطفی در کارنامه بازیگری‌اش می‌باشد. پس از آن است که ما با انتخاب‌های سنجیده تری از او مانند فیلم من دیه گو مارادونا هستم به کارگردانی بهرام توکلی رو به رو می‌شویم. در فیلم کامیون هم با نقشی چندین سال مسن تر از سن واقعی خویش و با لهجه‌ای کردی، بسیار خوب از پس چنین شخصیتی بر آمده است.

آرش منادی

آرش منادی هستم. فارغ التحصیل کارشناسی معماری. علاقمند به سینما و ادبیات. بیشتر از اینکه بخوام فیلم ها رو نقد کنم، دوست دارم تحلیلشون کنم.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا