خرگیوش فیلمی از مانی باغبانی؛ هیچ شبى مثه امشب نیس…
در سال ۹۵ مانی باغبانی، نویسندهی فیلم سینمایی نهنگ عنبر که فروش بالایی هم در گیشه داشت، به سراغی نویسندگی و کارگردانی اثری مستقل به نام فیلم خرگیوش رفت. فیلمی با بازی بازیگرانی چون بابک حمیدیان، سیامک انصاری، جواد عزتی، مینا ساداتی، پانته آ سیروس، همایون ارشادی، امید روحانی، ملیکا شریفی نیا و مانیا علیجانی که متقاضی شرکت در جشنوارهی فجر همان سال بود اما در نهایت از سوی هیئت انتخاب کنار گذاشته شد. برای نقد فیلم خرگیوش در ادامه با نت نوشت همراه باشید.
چندی پیش پس از مدتها با تغییر اعضای پروانهی نمایش وزارت ارشاد، این فیلم توانست با انجام برخی اصلاحات مجوز نمایش دریافت کند و به اکران عمومی دربیاید.
بیشتر بخوانید: فیلم سوفی و دیوانه از مهدی کرم پور؛ منجی گری و قصههای تکراری
فیلم خرگیوش از مانی باغبانی؛ قلابیترین فیلم فانتزی ایرانی
پیش از معرفی و بررسی فیلم خرگیوش به خلاصهی کوتاهی از آن اشاره میکنیم: فیلم خرگیوش دربارهی آرش با بازی بابک حمیدیان است. پدر آرش بیمار است و برای مداوا به خارج از کشور رفته است. دوستان او بابک با بازی سیامک انصاری و بهنود با بازی جواد عزتی برای اینکه او افسرده نشود، شبی را کنارش میگذرانند و در این میان قرصهای روانگردان مصرف میکنند، اما اتفاقاتی عجیب همه چیز را پیچیده میکند و …
تحلیل فیلم خرگیوش را اینطور آغاز میکنیم که خرگیوش نه فقط با نهنگ عنبر که نسبت با کمدیهای دیگر هم لحن و زبان متفاوتی دارد. خرگیوش از رنگ، معماری و نورپردازی و در نهایت طراحی صحنه و لباس خاصی بهره میبرد که فیلم را از حیث بصری، جذابیت میبخشد و المانهای تصویری آن را برجسته میکند اما در مقابل در ابتدای فیلم، مخاطب به هیچ عنوان با قصهای روشن مواجه نیست و صرفاَ شاهد یک سری موقعیتهای به ظاهر کمدی است.
فیلمساز سعی میکند با تغییر نام قرصهای روانگردان به قرصهای تدبیر و امید، کنایهای سیاسی بزند و نخ تعقیب درون مایههای سیاسی را به دست مخاطب بدهد. مردمی که به خودی خود شاد نیستند و گویی باید قرص بخورند تا امید و نشاط داشته باشند.
ترغیب به مصرف قرصهای روانگردان برای گریز از یک موقعیت جدی یکی از تجویزهایی است که فیلم برای مخاطبان خود ارائه میدهد. بی تردید مصرف چنین مواد توهم زا امری رایج در جهان واقع است اما ترغیب به مصرف چنین موادی برای گریز از واقعیت و رو به رو شدن با یک حقیقت جدی همچون بیماری سرطان پدر اینگونه به نظر نمیرسد که تجویزی قابل دفاع باشد.
این روش سادهترین نوع برخورد با مساله است و نه تنها هیچ تفکر و مجاهدتی را برای کنار آمدن با این مهم برنمیانگیزد بلکه بیشتر از پیش مخاطب را به گریز از مواجهه با یک واقعیت جدی و دردناک ترغیب میکند.
بیشتر بخوانید: نقد فیلم فروشنده از اصغر فرهادی
فیلم خرگیوش با انتخاب یک لوکیشن محدود از همان ابتدا مخاطب خود را درگیر مناسبات بینا فردی میکند و مخاطب را به درنگی بیشتر در ذهنیات و ابعاد روانی شخصیتهای اثرش فرا میخواند، اما از این حیث نه تنها توفیق خاصی ندارد بلکه با ریز داستانهای مختلفی که در بطن فیلم میگنجاند، در نهایت نیز بسیاری از آنها بی سرانجام مشخص باقی میماند،
شیرازه پیرنگ داستان از هم میگسلد و مخاطب به نتیجه مشخصی نمیرسد. مخاطبان فیلم خرگیوش حتی یک لحظه هم نمیتوانند با فیلم ارتباط برقرار کنند چرا که این فیلم اجازه این را نمیدهد که مخاطب حتی یک نما از آن را درک کند گستردگی دیالوگهای نامربوط و پوچ، هیچ کمکی نمیتواند به مخاطب سینما بکند.
باغبانی سعی میکند گاهی با تمهید استفاده از دوربین روی دست لرزشهایی به قاب بدهد که آشفتگی درونی آدمهایش را نشان دهد. حتی در سکانسهایی به دور شخصیتهایش میچرخد تا حس کلافگی را بیشتر به مخاطب القا کند.
فیلم فاقد قصه و سرشار از دیالوگهای نامربوط است که هیچ چفت و بستی در ساختار فیلم و ایجاد هیجان انگیزی در مخاطب ندارد به شکلی که حتی خرگیوش به دلیل موقعیتهای اشتباهش و از این شاخه به آن شاخه پریدن نمیتواند در یک ژانر مستقل قرار بگیرد چرا که محتویات اثر برای هیچ بینندهای متقاعد کننده نیست. به همین دلیل مخاطب با فیلم همراه نمیشود و از جایی به بعد دیالوگهایی که بین بازیگران رد و بدل میشود برایش جذاب نیست و آن را رها میکند.
بیشتر بخوانید: نقد فیلم خوک کاری از مانی حقیقی؛ کلاژی یکدست
به قاطعیت میتوان گفت فیلم خرگیوش یکی از بدترین و قلابیترین فیلمهای فانتزی ایست که در سینمای ایران ساخته شده است. سینمایی که در طول این سالها عملکرد خوبی در تولید این جنس فیلمها به هیچ وجه نداشته است.
حال دربارهی فیلم خرگیوش که پیش از این شیب نام داشت این سوالات پیش میآید: فیلمی که به مخاطبانش اجازهی این را نمیدهد که حتی یک نما از آن را درک کند گستردگی دیالوگهای نامربوط و پوچ، چه کمکی میتواند به او بکند؟
چرا باید برای تماشاگر دیدن سه جوان که از قرص توهم زا استفاده میکنند و در ادامه اراجیف گویی میکنند جذاب باشد؟ با سر و شکلی که خرگیوش دارد نمیشود درک کرد که نگرش فکری مانی باغبانی از ساخت این فیلم به راستی چه بوده است؟
فیلم تلاش دارد با کمدیهای کلامی و موقعیتی طول نمایش فیلم را برای مخاطب قابل تحمل کند ولی اصولا معلوم نمیکند چرا باید به دیدن این فیلم نشست؟ محتوای فیلم چیست؟
قرار است در انتها چه چیزی ذهن مخاطب را درگیر و قوهی تامل و درنگ او را تحریک کند؟ در نهایت فیلم سینمایی خرگیوش با توجه به این موارد نه تنها پیوند خاصی با خاطرهی جمعی ایرانیان ندارد بلکه سینماگر نیز در طرح مسائلی که سعی در طرحش داشته توفیقی نداشته است و با نیمه کاره گذاشتن سرانجام بسیاری از ریز داستانها، اصل داستان خود را نیز به ورطهی فراموشی سپرده است.
در آخر نقد فیلم خرگیوش اشارهی کوتاهی به مصاحبهی مانی باغبانی کارگردان فیلم در ارتباط با این فیلم سینمایی و تعاریف متفاوت آن از مسائل داریم:
وقتی غرب به سرزمین ما وارد شد، آن طور که اصالت خود را داشت برای ما تعریف نداشت و باز تعریف شد. متافیزیک غرب وقتی به سرزمین ما آمد، تحت تاثیر سانسور شکل خود را عوض کرد و دچار دگردیسی هایی شده است. با اینکه بعضی اوقات مثبت هم بوده، ولی تغییر کرده است.
کمدیها وابسته به اندیشهی مخاطبان است و من نمیتوانم بگویم این تعداد افکار پشت این فیلم وجود داشتند. اگر در حال حاضر بخواهم فیلم بسازم شبیه خرگیوش نمیسازم. تجربهی رفت و آمدهای به ارشاد برای دریافت پروانه ساخت من را کمی نسبت به ساخت آن بی انگیزه کرده بود.