رمان عشق نوشتهی مارگریت دوراس؛ مردی مسافر در جزیرهی اس تالا
مارگریت دوراس با نام کامل مارگریت ژرمن ماری دونادیو Marguerite Duras نویسنده و فیلم ساز فرانسوی است. او در تاریخ ۴ آوریل ۱۹۱۴ در سایگون ویتنام جنوبی به دنیا آمد و در تاریخ ۳ مارس ۱۹۹۶ در پاریس درگذشت. برخی از منتقدان به او لقب بانوی داستان نویسی مدرن را داده اند. کتاب عشق یا L’Amour در سال ۱۹۷۱ منتشر شد. در ادامه با نگاهی به رمان عشق همراه نت نوشت باشید.
رمان عشق اثر مارگریت دوراس
در جزیرهای با نام اس تالا مرد مسافری عاشق زنی میشود. زنی که منتظر تولد فرزندی است. مرد مسافر سرگشته و همیشه در سفر است و همواره در حال راه رفتن است. تمام داستان همین است و هیچ اتفاق دیگری در آن نمیافتد. و قسمت زیادی از داستان فضاپردازی از یک فضای نیمه واقعی و موهوم، افسرده است. دیالوگ هایی که بین شخصیتها رد و بدل میشود مبهم و نامفهوم است. دیالوگها انتزاعی است و هیچ مفهوم و یا اطلاعات خاصی را به خواننده منتقل نمیکند. و شخصیتها بی هدف مانند رهگذرانی که در کوچه و خیابان در حال عبور هستند در فضای داستان سرگردان هستند و به گفت و گوی بی هدف با هم میپردازند.
شخصیتهای داستان عشق L’Amour هویت خاصی ندارند. و در تمام طول داستان هم هیچ اطلاعاتی از آنها به دست نمیآوریم. آنها اصلن پرداخته نشده اند از آنها جز جنسیت چیزی نمیدانیم. حتی اسم هم ندارند. و اگر اسمی دارند فراخور جنسیت یا موقعیت آنها در داستان است.
بیشتر بخوانید: رمان عاشق اثر مارگریت دوراس؛ دختر ۱۵ ساله و مرد چینی میلیاردر
ما اسم این مرد را – به ضرورتی حسب اتفاق – میگذاریم مردِ مسافر، علتش هم کندی قدمها و سرگشتگی نگاهش است.
در مجموع رمان عشق رمانی بی هدف و خسته کننده است. به دلیل اینکه در آن هیچ اتفاقی نمیافتد ریتمی کش دار و بسیار کند دارد. این رمان البته یک ضد رمان یا رمان نو است. و از عناصر داستان نویسی کلاسیک مانند شخصیت پردازی، طرح داستانی، گره، حادثه پیروی نمیکند. و در فرم و محتوی به طور کلی با رمانهای کلاسیک متفاوت است. اما به نوعی به نظر میرسد که مارگریت دوراس تنها با پیروی از قواعد و شرایط یک رمان نو یک ضد رمان بنویسد بی آنکه هدف خاصی و دغدغهای از نگارش این رمان مد نظر داشته باشد.
رمان نو یکی از جنبشهای ادبی معاصر است که در اواخر دههی ۱۹۵۰ میلادی در فرانسه شکل گرفت و به انتقاد از رمانهای کلاسیک و واقع گرایانه پرداخت. این رمان به ضد رمان نیز مشهور است. در این جنبش ادبی به لزوم تحول ادبیات و گونهای نو از روایت تاکید میشود. و دلیل این نیاز به تغییر، اوضاع جدید و شرایط اجتماعی جدید زندگی انسان است. پدیدآورندگان این جنبش معتقد بودند که چون اوضاع زندگی انسان تغییر کرده است دیگر رمان کلاسیک جوابگوی نیاز انسانها نیست. و ادبیات نیز به فراخور این تغییرات باید تغییر کند.
بیشتر بخوانید: رمان مُدراتو کانتابیله اثر مارگریت دوراس؛ «عشقی ملایم و آوازی»
و همچنین در رمان نو تنها جذابیت موضوع است که برای نویسنده اهمیت دارد. نه سلسله حوادث علی و معلولی و منطق داستان. در رمان عشق آنچه برای دوراس اهمیت دارد سوژهی عشق است و به تصویر کشیدن این سوژه. و عشق در سراسر رمان تنها به عنوانی موضوعی برای دیالوگ بین شخصیتها باقی میماند و به درونمایهی عمیق بدل نمیشود و یا مفهوم آن کاویده نمیشود. تنهایی و انزوای انسان مدرن نیز از سوژه هایی است که در تصویرهای مختلف موجود در رمان به چشم میآید. اما به آن به عنوان درونمایه پرداخته نمیشود.
روی نیمکتهای حاشیهی این راه اهالی منطقه نشسته اند، استراحت میکنند، جدا از هم، ساکت اند، حرف نمیزنند با هم.
راوی رمان عشق دانای کل است. جملهها کوتاه، فشرده و بسیار شاعرانه است. رمان کوتاه است و تنها دارای یک فصل است. همچنین دغدغههای زنانهی دوراس و نگاه زنانهی او به عشق در این رمان مشهود است. مارگریت دوراس در طول دوران زندگی و فعالیت ادبیاش بیش از نوزده فیلم ساخت و شصت کتاب شامل رمان، داستان کوتاه، نمایشنامه و فیلمنامه نوشت. از آثار او بسیاری به فارسی ترجمه شده است. مدراتو کانتابیله، لاموزیکا، درد، عاشق از دیگر آثار ترجمه شدهی او به فارسی است.
از دیگر آثار مارگریت دوراس که ضد رمان است میتوان از رمان عاشق و فیلمنامهی هیروشیما، عشق من نام برد.
بیشتر بخوانید: رمان ساعت ده و نیم شب در تابستان نوشتهی مارگریت دوراس