فیلم لازانیا ساختهی حسین قناعت؛ کمدی به مثابهی رسانهای عقیم

فیلم لازانیا یک کمدی رمانتیک و از معدود کمدیهای پرداخت شدهی این روزها در بستر کمدی موقعیت است که توانسته است از طنز کلامی فاصله بگیرد و شوخیها را در موقیعتهای کمیک پرورش دهد. در ادامه با نت نوشت همراه باشید تا مرور و تحلیلی بر فیلم لازانیا ساختهی حسین قناعت داشته باشیم.
فیلم لازانیا ساختهی حسین قناعت
پارسیا (پارسیا شکوری) دانش آموز شرور مدرسه که پدر خود را از دست داده است و با مادرش زندگی میکند؛ با ورود ناظم جدید و شکستن پنجرهی دفتر مدیر مدرسه، تنبیه میشود و ناچار است صبح روز بعد، مادرش را برای رفع و رجوع شرارت هایش به مدرسه بیاورد.
مادر که در نبود پدر با مشکلات عدیدهای مواجه است پارسیا را ترغیب میکند از دیگر اعضای خانواده بویژه دائی خواننده-بازیگرش که در مراسمها و جشنهای مختلف خوانندگی میکند و در تقلید چهرههای مختلف هنری متبحر است و رابطهی دوستانهی خوبی با وی دارد کمک بخواهد.
گره افکنی ابتدائی فیلم لازانیا حول محور مشکل حضور مادر در مدرسه میچرخد و دائی با بازی ارژنگ امیرفضلی در نقشهای بنظر حساب شده با گریمی مبدل، نقش مادر پارسیا را به عهده میگیرد و در ادامه دل و دین از ناظم جدید مدرسه (جواد رضویان) میبرد و ادامهی ماجرا در بازیهای کلیشهای که چندی است در سینمای ایران برای گذر از ممیزیها و خط قرمزهای احتمالی باب شده است، پیگیری میشود.
با اینکه فیلمنامه نویس سعی در ایجاد روابط منطقی و علت و معلولی برای ساخت گره افکنیها و گره گشائیهای فیلم دارد (موضوعی که از اساس با ذات سینمای کمدی که گذر از واقعیت و دور زدن روابط منطقی و ساخت فضائی غیرواقعی و مفرح است) در تضاد است، باز هم از ساخت روابطی منطقی برآمده از ساختار علت و معلولی درون بازیهای فیلمنامهای در میماند.
دانش آموزی شرور که اهالی مدرسه از دست او به ستوه آمده اند تا به حال هیچ تنبیهی را پشت سر نگذاشته است و والدینش برای رسیدگی به وضعیت او به مدرسه احضار نشده اند و این اولین بار است که با حضور ناظم جدید اولیاء وی به مدرسه معرفی میشود. این موضوع کلیت فیلمنامهی به ظاهر منسجم فیلم را زیر سؤال میبرد و ادامه را با مشکل مواجه میکند.
بیشتر بخوانید: شبی که ماه کامل شد ساختهی نرگس آبیار؛ بلوچی دوزیهای شکافته شده

مسئلهی تقلید و کمدی موقعیت
وودی آلن: دنیا وحشتناک است، بیا به آن بخندیم.
کارگردان و فیلمنامه نویس حتا برای حل مشکل صدای غیرواقعی مادر-خاله (ارژنگ امیرفضلی) گریمور ترنس را به عنوان راه حلی معرفی میکنند که در دنیای مفروض معرفی شدهی فیلمنامه توی ذوق میخورد و در بستر رئالیسم فیلم نقشی غیر واقعی بازی میکند.
برتولت برشت در کتاب دربارهی تئاتر در فصلهائی که به تقلید و بازیگری میپردازد، بازی در نقش پیرمردها، پیشگوها یا اشخاص خبیث را با صدای مبدل رد میکند و این در حالی است که کارگردان به جای بکارگیری تکنیک صحیح بازیگری در فن بیان و پرورش صدای بازیگر و نزدیک کردن آن به صدائی زنانه از صدای جایگزینی استفاده میکند که در فضای رئال فیلم حل نمیشود و استفاده از چنین تمهیدی در کمدیهای هپروتی فراتر از واقعیت با ورود به فضاسازیهای فانتزی و کمیک درصد موفقیت بیشتری را تضمین میکند.
البته این موضوع با تکیه بر طنز موقعیت که بر طنز کلامی برتری دارد و قابلیت بیشتری در برقراری ارتباط با مخاطب دارد، تا جائی که گاهی فاقد زبان ترجمانی است و براحتی با هر قشر و طبقهای از مخاطبان ارتباط برقرار میکند، موضوعی حل شدنی است.
موقعیتهای کمدی در فیلم به اندازهای طراحی شده است که میتواند جایگزین طنز کلامی شود و کارگردان حتا میتوانست با طراحی ایدههای کمیک شخصیت پردازانهی بیشتر کلام را به حداقل برساند. چنانچه نمونهی بارز آن را در فیلمهای صامت کلاسیک میتوان مشاهده کرد که با گذشت زمان طنز بصری آن هنوز تازه و ماندگار است و میخنداند.
بیشتر بخوانید: فیلم غیر مجاز کاری از حسین یکتاپناه؛ تکرار تکرار و باز هم تکرار

کمدی رمانتیک و ایدئولوژی تحکیم خانواده
ارسطو: جز انسان، هیچ حیوانی نمیخندد.
از طرفی ایدئولوژی کمدی رمانتیک، نیاز به یافتن حسی از هویت و برقراری مجدد ساختارهای خانوادگی است. البته این نوع فیلمها حسی از رهائی و تفریح نیز بوجود میآورند و عامدانه امور شناخته شده و آشنا را واژگون میکنند تا آرامش را که همان تثبیت زناشوئی و وصلت مرد مناسب با قهرمان زن است در پایان دوباره برقرار کنند.
روایتهای این نوع ژانر اغلب مبتنی بر یک زوج اصلی است که در آغاز ضد یکدیگرند اما با وجود گرفتاریهای فراوان و انزجار متقابل به سازگاری گریزناپذیری که با هم دارند پی میبرند . رابطهی زوج ستیزه جو آشکارا در بردارندهی موضوعات مربوط به جنسیت است. در حقیقت درونمایهی اصلی ژانر کمدی رمانتیک ستیز جنسیت هاست که پویائی اصلی ژانر را تأمین میکند.
در فیلم لازانیا با یک زوج اصلی دائی و دلیجون ناظم مدرسه مواجهیم که قراردادهای ژانر را بصورت معکوس نمایش میدهند و قرار است موقعیتها و فهم آن را از طریق آیرونی درک کنیم که ساخت موقعیتهای شوخی و قوام آن نیز از طریق همین آیرونی است. ارتباط پیچیدهای که برای بزرگسال مفهوم است، برای مخاطب نوجوان و کم سن و سال تر که لایههای ظاهری ماجرا را دنبال میکند ممکن است از تأثیری منفی حکایت کند.
بیشتر بخوانید: خانم یایا فیلمی از عبدالرضا کاهانی؛ این فیلم غم انگیز و سیاسی است!

تمهیدی هوشمندانه که راهی برای گریز از خط قرمزها بکارگرفته میشود اما از تأثیرات مخرب آن غافل میماند و در ادامه با شوخیهای دم دستی و سطحی که در سیت کامهای تلویزیونی شاهدش هستیم سعی در جذب مخاطب و ایجاد سرگرمی و خنده دارد. صحنههای منافی با عفت میتوانند بر افراد صغیر اثری درازمدت داشته باشند و زندگی جنسی آنان را در جهتی خاص هدایت نمایند یا آنان را از تمایلاتی که قبل از این از آن آگاه نبوده اند، آگاه و این انگیزهها را در آنان تقویت نمایند؛
که رسانه و بخصوص مدیوم سینما نقشی تربیتی و اساسی در شکل گیری نوع زندگی و گرایشات آن ایفا میکند. در ادامه ماجرای ناظم مدرسه و دائی همان طور که قابل پیش بینی است با ورود دختر دلیجون (نفیسه روشن) به زندگی دائی معلق میشود و به ازدواج این دو از بر عشقی تصادفی میانجامد.
استفاده از چنین ترفندی برای خاتمه دادن به ماجرای دلیجون در حد و اندازههای فیلم و بکارگیری مؤثر شخصیتها در پیشبرد قصه نکتهی مثبتی قلمداد میشود. خرده پیرنگهای فیلم آشنائی مادر پارسیا و آقای مؤمنی کله پاچه فروش محله و دائی و دختر دلیجون در قاعدهی ژانر کمدی رمانتیک به ازدواج میانجامند در حالیکه پیرنگ اصلی فیلم بواسطهی ساختاری متفاوت دست به نوعی ساختار شکنی در این ژانر میزند.
فیلم لازانیا که از ابتدا بر بیماری قلبی دلیجون تأکید دارد در طول فیلم هیچ گاه شخصیت را با مشکلی جدی مواجه نمیکند و تنها برای پر کردن حفرههای فیلمنامهای و استفاده از آخرین تیر ترکش باقی مانده (رو نکردن ماجرای خاله-دائی) در سکانسهای پایانی نمود پیدا میکند تا چینش گره افکنیها و گره گشائیهای فیلم از بر توضیحات و توجیهات مکرر کارگردان و فیلمنامه نویس هر چه بیشتر آشکار شود.
معضل دیگری که در کنار ضعفهای محتوائی-فیلمنامهای وجود دارد بحث زیبائی شناسی (Aesthetic)-فرمیک اثر است که جای خالی آن در پرداخت میزانسن ها، قاب بندی دوربین، صحنه پردازی و فضاسازی صحنهها به شدت به چشم میخورد و بطور کلی معضل سینمای کمدی را در دهههای اخیر نشانه میرود.
بیشتر بخوانید: فیلم کوپال از کاظم ملایی؛ احمد بی یال و کوپال

کمدی کارناوالی به مثابه سلاحی انتقادی
جان درایدن: هدف از طنز اصلاح فساد است.
به اعتقاد سوئیفت طنز آئینهای است که بینندگان آن عموماً چهرهی کسی جز خودشان را در آن کشف میکنند و همین عامل، علت عمدهی استقبال طنز در دنیاست و همین طور اینکه کسی از آن نمیرنجد و قابل درک برای اقشار عموم است. طنز نتیجهی فرهنگ است و به اعتقاد برگسون، خنده در جامعهای سراپا شعور شکل میگیرد و پژواک پیدا میکند.
کارکرد، ماهیت و ذات اصلی کمدی همواره بواسطهی مماس بودن با جامعه و تحولات و تغییرات رویکردهای سیاسی-اجتماعی حاکمان بر جوامع شکل گرفته و بسترسازی شده است که میتواند همان طور که سوئیفت اشاره میکند نقشی متحول کننده در شخصیت درونی افراد داشته باشد یا در نگرش جمعی و جهت گیری شعور و معضلات اجتماعی جوامع همان طور که برگسون اشاره میکند، تأثیرگذار باشد.
همان طور که باختین نظریهی کمدی کارناوالی را مطرح میکند که ارتباط تنگاتنگی با ویرانگری و عصیان در برابر حکومت مستبد دارد و فرصتی است برای تلافی ستم نه با زبان ستم بلکه در هالهای بسیار آرام، مفرح و دموکراتیک و در عین حال مخرب. چنین رویکردی به کمدی و طنز سالیان متمادی است که جایش در فرهنگ و روانشناسی جامعه مدارانهی سینمای ایران خالیست و اگر هم بدان پرداخته شده است شکلی شعارزده و دور از واقعیت را به نمایش میگذارد و همواره سعی داشته از بر مفاهیم اخلاقی و خط قرمزها طنز اروتیک را جایگزین کمدی اصیل و متهورانه کند.
بیشتر بخوانید: فیلم کاتیوشا ساختهی علی عطشانی؛ تضاد نسل ها

کمدی کارناوالی در تعریف باختین برگرفته از جشنها و کارناوالهائی بود که جهانی واژگونه را به نمایش میگذاشت و هر کس میتوانست برای چند لحظه نقش و پایگاه اجتماعی خود را کنار میگذاشت و نقش دیگری را تجربه میکرد و در آن هر نوع امتیاز، موضوعات تابو، اخلاق و هنجارهای غلط جامعه به ریشخند گرفته میشد و حقایق جامعه و حکومت بر همگان آشکار میشد.
طنز کارناوالی درست در صحنهای که دائی تصمیم میگیرد نقش و کالبد همیشگی خود را کنار بگذارد و اطرافیانش را با خود وجودی واقعیش مواجه کند، در فیلم لازانیا آشکار میشود و کارکردی ویرانگر و عصیانگر مییابد که از بر قدرت عشق زاده میشود. اما جایگاه واقعیت عمیق طنز کارناوالی در فیلم غایب است؛ بویژه وقتی به اختلاف طبقاتی طبقهی فرهنگیان جامعه در واقعیت با آن چیزی که در فیلم و زندگی ناظم مدرسه آقای دلیجون نگاه میکنیم و با دیالوگ کلیشهای دلیجون مبنی بر ارثیهی پدری مواجه میشویم.
لحن کمدی-جدی فیلم که از ابتدا تا انتها میان کمدی و جدی معلق مانده است و از نقاط ضعف سینمای کمدی ایران نیز هست، هرگز نتوانسته است به شکلی یکدست پدیدهها و موضوعات تابو و معضلات اجتماعی-سیاسی را ماهیتی مادی و زمینی بخشد و آنها را از عرش به فرش برساند، به گونهای انتقادی که قابل گفتگو و بحث باشد.
ترفندها و تکنیکها برای گریز از خط قرمزها و موارد سانسوری نیز اغلب در چنین ساختاری الکن میماند. تنها صحنهای که فیلم موفق میشود وارد فضای کمدی هپروتی و گذر واقعی از رئالیسم و خط قرمزها و سانسورهای جامعهی ایرانی شود، صحنهی رؤیای دلیجون است که با ارژنگ امیرفضلی در نقش خاله وارد پارتی زیرزمینی میشوند و با تکیه بر تکنیک رؤیا به خوبی مرزهای سانسور پشت سر گذاشته میشود و مخاطب آرزو میکند، رؤیای فوق با فضاسازی و پرداخت بهتری اجرا و همچنان ادامه یابد.
بیشتر بخوانید: من دیوانه نیستم فیلمی از علیرضا امینی؛ قصهای در حد یک خط

فیلم لازانیا با گذر از اسم بی ربط آن که هیچ درگیری پویا و فعالی با محتوای فیلم ایجاد نمیکند، همان طور که صحنههای شوی تلویزیونی خوانندهها با حضور بازیگران پیکسوتی چون رضا رویگری کشمکش و درگیری مثبتی در فیلم ایجاد نمیکند و تنها به مثابهی شخصیت پردازی پدربزرگ پارسیا تعبیه شده است که عملاً هیچ نقشی در ماجراها و چالشهای فیلم بازی نمیکند و سکانسهای مورد بحث به راحتی قابل حذفند، در حد و اندازههای کمدیهای سیت کام ظاهر میشود و چون فیلمی بی ادعاست در نهایت میتواند بیننده را سرگرم کند.
بینندهای که بعد از اتمام فیلم و خروج از سینما لحظاتی را بدون فکر میگذراند و در بطن زندگی در جامعهای سخت و تاریک گم میشود. کمدی محض و طنز تلخ سیاسی نهفته در آثار انتقادی داریو فو کارگردان و فیلمنامه نویس مطرح ایتالیائی و مؤسس گروه تئاتر کمون که به نماد تئاتر سیاسی مدرن تبدیل شده است، همواره نقشی فعال و پر خطر در مقابل فاشیستها و دست راستیها و دولتهای وقت تلقی میشد و تلویزیون ایتالیا بواسطهی محبوبیت هنری-سیاسی فو به مدت چهارده سال به وی اجازهی حضور و ادامه فعالیت در عرصهی رسانه را نمیداد.
به اعتقاد فو انقلاب فرهنگی-سیاسی تفکیک ناپذیرند، بنابراین تئاتر و بویژه ژانر کمدی میتواند سهم گستردهای در دگرگونیها و تغییر و تحولات معضلات اجتماعی-سیاسی داشته باشد. کمدی حساب پرداخت نمیشه از داریو فو یکی از تأثیرگذارترین و پراستقبال ترین کارهای وی به شمار میآید که به بهانهی گران شدن شیر در ایتالیا نوشته و اجرا شد و دست آوردهای مهمی در پی داشت.
کمدی با چنین کارکرد تأثیرگذار و آگاه کنندهای که میتواند روشن کنندهی حقایق و دست یابی به خواستهها و آرمانهای جمعی یک ملت باشد، اگر به مسائلی دم دستی و بی اهمیت بپردازد که تنها میتواند لحظات اندکی از دنیای ذهنی-بیرونی مخاطب را درگیر کند، بی عدالتی، سطحی نگری و خیانتی بزرگ است.

پی نوشت:
کمدی موقعیت: به مجموعه کمدی گفته میشود که هر قسمت آن داستان مجزا دارد، در حالیکه شخصیتهای اصلی و مکانهای اصلی آن ثابت است و مدت هر قسمت آن بطور متوسط ۲۰ تا ۳۰ دقیقه است.
منابع: کتاب جامعه شناسی وسایل ارتباط جمعی/ نوشتهی ژان کازنو/ ترجمهی باقر ساروخانی و منوچهر محسنی
مقالهی بازنمائی رفاقتهای مردانه و دوستیهای زنانه در ژانر کمدی-رمانتیک سینمای ایران/ نوشتهی حمیدرضا مدقق
مقالهی تحلیل کارکرد خنده در شاهنامه بر اساس نظریهی باختین/ نوشتهی احمد لامعی گیو، سید مهدی ارفعی و عیسی دوست زاده