ادبیات ایران

نگاهی تحلیلی بر بیان تمثیلی در ادبیات فارسی

امثال و بیان تمثیلی در ادب فارسی از سویی نشان دهنده ذوق و ظرافت های ادبی و از جهتی هم بیان کننده مباحث اخلاقی و معرفت شناسی است. نباید زیبایی های لفظی و ادبی، خواننده را از توجه به جنبه های معرفتی آن باز دارد. ادبیات به طور عام و امثال به طور خاص اهرمی برای ترویج اخلاق و پاکی و پیام هایی بوده است. وقتی جدیدترین تجربیات در قالب ظریف ترین و شیرین ترین عبارت ها بیان می شود بهتر و آسان تر بر روح و روان مخاطب اثر گذار بوده و با جان و دل خواننده مانوس می شود. بنابراین عناصر و عوامل و لغات و بیان تمثیلی ، گاهی نه تنها برای ارائه مفهوم خود بلکه برای اهداف و معانی ثانویه به کار می روند. به این نوع شیوه بیانی، تمثیل و یا الگوری می گویند که در پس آن ها اهدافی ثانویه بیان خواهد شد.

نگاهی تحلیلی بر بیان تمثیلی در ادبیات فارسی

بیان تمثیلی به یک لحاظ، نوع ادبی نیست بلکه شگرد و شیوه ای است که می توان آن را در هر نوع یا شکل ادبی ای به کار گرفت. ولی به اثری که تمام آن به شیوه بیان تمثیلی نوشته شده است معمولا “ادب تمثیلی” اطلاق می شود. تمثیل در انواع و قالب های گوناگونی رخ می نماید. نوعی از تمثیل “فابل” است. فابل، داستان کوتاهی است که به شیوه تمثیلی نوشته می شود. در آن، نویسنده یک اصل اخلاقی را تشریح می کند. در پایان آن، راوی یا یکی از قهرمانان در قالب جملاتی کوتاه و پر معنا که جنبه ارسال المثلی دارند بیان می دارد. از جمله آثاری که استفاده از بیان تمثیلی در آنها مشهود است  کلیله و دمنه و در آثار معاصر، می توان به نون و القلم اثر آل احمد اشاره کرد. فابل حیوانات، معمول ترین نوع فابل به شمار می آیند که در آن جانوران ، نماینده و مثل آدمیان هستند که مانند آدمیان، عمل می کنند و سخن می گویند.

بیشتر بخوانید: زن پژوهی با نگاهی به برخی از رمان های دهه هشتاد

نوع دیگر از بیان تمثیلی ، پارابل یا مثل گویی و مثل آوردن است. پارابل، روایت کوتاهی است که در آن شباهت هایی با یک عقیده وجود داشته باشد. یعنی با خواندن روایت، خواننده به طور صریح متوجه یک اصل با یک عقیده اخلاقی می شود. پارابل در آثار صوفیان و در قرآن مجید فراوان دیده می شود.

در سوره الجمعه آیه ۶ می فرماید: کسانی که تورات در دست دارند اما آن را نمی فهمند مثل خری است که بر آن کتاب بار کرده اند.

یعنی چه بسا کسانی که فقط ناقل و حامل علمی هستند اما خود از آن بهره ای ندارند. و یا کتاب هایی چون کلیله و دمنه و مرزبان نامه معدن ضرب المثل هستند.

نوع دیگری از تمثیل و بیان تمثیلی “اگزمپلوم” یا داستان-مثال است. در این نوع، در طی داستانی کوتاه واقعیتی کلی بیان می شود. در ادب مسیحی غربی در مواعظ بسیار، مرسوم بود که در آن، تمثیل اخلاقی یا داستان، طوری مطرح می شود که مخاطب ایده خاصی را درک می کند. مثلا در ادبیات ما در بیان اینکه “دشمن دانا به از نادان دوست” این داستان معروف است که “خرسی می خواست زنبوری را از روی صورت صاحب خود دور کند چرا که او خواب بود و خرس نگهبان آسایش او. از این رو سنگی بزرگ را بر روی زنبور انداخت و باعث مرگ صاحب خود شد”.

بیشتر بخوانید: نقش خواننده در معنا سازی متن

تمثیل و بیان تمثیلی در ادبیات ما جایگاهی والا دارد. از جمله شاعرانی که با ارایه تمثیل به ذکر حقایقی پرداخته اند می توان از مولانا در مثنوی خود یاد کرد. هم چنین شعرای معاصری چون ایرج میرزا، بهار و پروین اعتصامی نیز به این شیوه توجه داشته اند.

“سمبل” از اجزاء تمثیل است. در منطق الطیر، عطار از تمثیل و نیز از سمبل بهره برده است. اگر بسامد سمبل زیاد بود بهتر است که آن اثر تمثیلی، رمزی بگوییم. اگر اثر را کلی درک کنیم تمثیلی فهمیدیم اما اگر برخی از اجزاء آن را درک کنیم سمبل ها را فهمیده ایم. اینکه چرا لزوما باید از تمثیل استفاده کرد و چرا باید واقعیت را این گونه پاره پاره و غیرمستقیم بیان نمود را می توان به خاصیت تعلیمی بودن تمثیل تعمیم داد. از آن جا که تمثیل، مطالب معقول را به صورت محسوس در می آورد و هم جنبه داستانی دارد و هم اینکه عرفا جهت اشاعه تعلیمات خود از این شیوه بهره برده اند.

مرجان مخبریانی

من مرجان مخبریانی . زادۀ 1363. دکترای زبان و ادبیات فارسی دارم و خرده مایه‌ای قلم برای دریایی از نوشته‌های دل،غرق در ادبیات شده و زنده می‌شوم. و بی شک حال خوش خود را مدیونم به غرقه شدن‌هایی از سر شوق که هستی بخش است. و اینگونه عشقی است که مرا در می‌نوردد چرا که غبار غم برود حال خوش شود. این همان است که مشیری گفته : گرنکوبی شیشه غم را به سنگ هفت رنگش می‌شود هفتاد رنگ

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا