رمان بیلی نوشتهی آنا گاوالدا؛ بتاب! برق بزن! خودت را نشان بده!

رمان بیلی Billie نوشتهی آنا گاوالدا Anna Gavalda نویسندهی فرانسوی که در سال ۲۰۱۳ به چاپ رسیده است. گاوالدا در تاریخ ۹ دسامبر ۱۹۷۰ در حومهی پاریس متولد شد. او هم اکنون یکی از نویسندگان زن شناخته شدهی فرانسوی است که در کنار نوشتن رمان و داستان کوتاه به کار در مجلهی Elle مشغول است. آنا گاوالدا به همراه دو فرزندش در حومهی پاریس زندگی میکند. در ادامه با معرفی رمان بیلی با نت نوشت همراه باشید.
رمان بیلی نوشتهی آنا گاوالدا: بتاب! برق بزن! خودت را نشان بده!
ماجرای رمان بیلی از این قرار است که، بیلی و فرنک دو دوست قدیمی در شکاف بین صخرهای در کوههای ساون فرانسه گیر کرده اند. ته شکافی که نه موبایل آنتن میدهد و نه کسی از آن جا عبور میکند.

آنها هر دو زخمی هستند فرنک بیشتر و بیلی کمتر مجروح شده است. فرنک به نظر میرسد از شدت جراحات هوشیاری خود را رفته رفته از دست میدهد و با فرا رسیدن شب در نهایت بی هوش میشود. بیلی سعی میکند که با مرور خاطرات خود را در کنار او آرام و بیدار نگه دارد تا با سرزدن سپیده به دنبال کمک برود.
رمان بیلی دارای فصلهای مجزاست و توسط بیلی روایت میشود.
[su_label type=”important”]بیشتر بخوانید:[/su_label] آنا گاوالدا: مروری بر زندگی و آثار و همذات پنداری زنان با آثار او

بیلی دختری از یک خانوادهی کولی است که همراه پدر نامتعادل و متوهم و نامادری دائم الخمرش زندگی میکند. او در دورهی دبیرستان با فرنک آشنا میشود که او نیز با پدر و مادری نامتعادل زندگی میکند. آنها در حومهی پاریس زندگی میکنند. اما آنها مانند پدر و مادر و اطرافیان خود نیستند و سعی میکنند خود را از این ورطه نجات دهند و زندگی متفاوتی را خلق کنند. پاریس رویای آنها است. اما به نظر میرسد که این راه برای آنان در این محیط به این سادگی نیست.
سرزمینی که مردمانش مشروب میخورند، زیادی سیگار میکشند، سرنوشت شان را به دست قرعه کشیها میسپارند و فقرِ خود را برای خانوادهها و حیواناتشان به جای میگذارند. دنیایی که در آن همه به یک روش خودکشی میکنند: آهسته خودسوزی میکنند و ضعیف ترینها را پاسوز خود میکنند.
جوانها در شهرکهای کارگری برای اینکه اعتراض خود را نشان بدهند ماشین آتش میزنند، اما عزیز دلم میدانی که در مناطق روستایی زندگی به این آسانی نیست.
رمان بیلی Billie حجم کمی دارد و در حدود صد و هشتاد صفحه است. اما در همین حجم کم سعی دارد تمام زندگی بیلی و به تبع آن فرنک را از بچگی تا آشنایی آنها با هم تا ایام جوانی و حالا روایت کند. و محدودهی زمانی که انتخاب کرده بسیار طولانی و حاوی اتفاقات و پیرنگهای فراوانی است.
[su_label type=”important”]بیشتر بخوانید:[/su_label] رمان من او را دوست داشتم نوشتهی آنا گاوالدا

به همین دلیل دچار کلی گویی است و از جزییات خبری نیست. و به همین دلیل عدم پرداخت جزییات و یا پرداخت روابط علت و معلولی در سطح یک قصهی سرگذشت باقی میماند. و گاوالدا از حوادث به صورت سطحی عبور میکند. فقط به توضیح و شرح کلی وقایع میپردازد.
بیلی تمام روایت زندگی خود را به صورت تک گویی بیرونی برای ستارهای در آسمان شب بیان میکند. و ما از این دریچه با زندگی او و داستان رمان بیلی آشنا میشویم. او برای ستارهای که میپندارد ستارهی بختشان است سرگذشت دوستی و عشق بین خودش و فرنک را شرح میدهد.
اما این دلیل روایت باورپذیر نیست. و در بسیاری از جاهای رمان این روایت برای ستارهای در آسمان فانتزی، رمانتیک، مملو از احساسات بی پایه و سطحی است که مناسب سن و سال کاراکترها و موقعیتی که در آن گیر افتاده اند نیست.
[su_label type=”important”]بیشتر بخوانید:[/su_label] دوست داشتم کسی جایی منتظرم باشد اثر آنا گاوالدا

هی … میشود یک دقیقه با شما صحبت کنم؟ میشود یک بار دیگر به شما بگویم که ما کی هستیم؟ خودم و فرنک را میگویم، برای اینکه تا آخر عمر ما را دوست داشته باشید؟
رمان بیلی Billie میتوانست مثل یک رمان روانشناختی دوران نوجوانی و یا رمانی با دغدغههای اجتماعی باشد. البته در چند جا به صورت خیلی محدود و در حد چند جملهی پراکنده متلکی به سازمان حمایت از کودکان میاندازد.
سازمانی که کمکی به امثال فرنک و بیلی نمیکند. آنها بدون هیچ کمک و پشتوانهی روحی و مالی بزرگ میشوند و وارد اجتماع میشوند. اما این پرداختها به دلیل کلی گویی بسیار گل درشت هستند. و به آنها پرداخته نمیشود.

رمان بیلی یک داستان عاشقانه است که در سطح یک قصهی سرگذشت بدون درونمایهی عمیق باقی میماند. و بیشتر حاوی پند و اندرز و پیام اخلاقی است. رمانی که شخصیتها از دل سیاهی مطلق با تلاش و کوشش و اندکی بخت و اقبال راه خود را به سوی آیندهای روشن باز میکنند.
عشق سوژهی این اثر است و به عشق هم البته بصورت سطحی و کلیشهای پرداخته شده است.
من واقعا از خودم راضی بودم چون باز هم حق با من بود: یک داستان خوب، به ویژه داستان عاشقانه، همیشه با ازدواج و رقص و آواز و دایره زنگی تمام میشود.
از آنا گاوالدا Anna Gavalda آثار دیگری نیز به فارسی ترجمه شده است مجموعه داستان کوتاه دوست داشتم کسی جایی منتظرم باشد و رمانهای من او را دوست داشتم، گریز دلپذیر از جملهی این آثار هستند.