ویلیام سامرست موام: مروری بر آثار و زندگی نویسنده؛ سفر در میان واژهها
ویلیام سامرست موام (۱۹۶۵-۱۸۷۴) نویسندهی برجستهی انگلیسی تبار بوده است که در فرانسه به دنیا آمد. سامرست موام همواره یکی از پرکارترین نویسندههای دوران خود محسوب میشده است.
اولین رمان او در سال ۱۸۹۷ به نام لیزا لمبث منتشر شد. این کتاب با استقبال خوبی روبرو شد و موقعیت موام به عنوان نویسنده تقریبا تثبیت شد.
مروری بر آثار و زندگی ویلیام سامرست موام
ویلیام سامرست موام William Somerset Maugham بیشتر عمر خود را به نوشتن پرداخت. آثار وی اغلب با ترجمههای بیشماری منتشر شده است.
اغلب ویلیام سامرست موام را با رمانها و داستانهای کوتاهش میشناسند اما واقعیت این است که او نوشتن را با نمایشنامه نویسی آغاز کرد و همواره به نوشتن نمایشنامه نیز مشغول بود.
[su_label type=”important”]بیشتر بخوانید:[/su_label] لبه تیغ نوشتهی ویلیام سامرست
سامرست موام از نویسندگانی بود که همانقدر که به نوشتن علاقه داشت به یادگیری و آموزش دیدن نیز علاقه مند بود.
وی پس از انتشار چند اثر ابتدایی خود شروع به آموزش دیدن در زمینههای مختلف علوم، تاریخ و ادبیات نمود. او در این مدت آثار نویسندگان بزرگ را به دقت مطالعه نمود و آنها را تحلیل کرد.
موفقیت پس از این اقدامات پس از انتشار نمایشنامه خانم فردریک بسیار چشمگیر بود تا جایی که موام پس از انتشار آن جایگاه ویژهای در تئاتر انگلستان پیدا کرد.
[su_label type=”important”]بیشتر بخوانید:[/su_label] پیرامون اسارت بشری نوشتهی ویلیام سامرست موام
تجربهی دیگری که در زندگی و آثار سامرست موام تاثیر زیادی داشت، جنگ جهانی اول بود. ویلیام سامرست موام در این دوران به عنوان رانندهی آمبولانس وارد جبهههای جنگ شد و پس از آن بود که نگرشش به زندگی دچار تحول شد.
اولین اثری که سامرست موام تحت تاثیر جنگ نوشت، “پیرامون اسارت” نام داشت.
شاید بتوان گفت این کتاب بیشتر تجارب و یا حتی زندگی نامهی سامرست موام است.
پس از این کتاب موفقیت نویسنده دوچندان شد و در ادامهی این اتفاق ویلیام سامرست موام جدی تر به داستان نویسی پرداخت و آثار مشهور خود مانند ماه و شش پشیز، بر پردهای چینی، سفرنامه دن فرناندو، لرزش برگ و باران را نوشت.
داستان باران که یکی از شناخته شده ترین داستان سامرست موام است سه بار مورد اقتباس سینمایی در آمریکا قرار گرفته است. همانطور که گفته شد سامرست موام مدام در سفر بود و یکی از شهرهایی که به آن علاقهی وافری داشت، شیکاگو بود.
شاید به همین دلیل است که بسیاری از داستانهای وی در این شهر جریان پیدا میکند.
یکی از برجسته ترین آثار سامرست موام به نام لبهی تیغ نیز در شیکاگو اتفاق میافتد. شخصیت اصلی این کتاب که پسری به نام “لری” است، به عنوان خلبان به جنگ میرود و اتفاقهای عجیبی را مشاهده و تجربه میکند.
این پسر اهل شیکاگو است. لبهی تیغ را میتوان به نوعی اثری پر از سوالهای فلسفی دانست زیرا در آن مدام سوالاتی دربارهی وجود خدا و به طور کلی، هستی مطرح میشود که البته این نگاه فلسفی با زبانی ساده و روان روایت میشود.
شاید به همین دلیل است که اغلب مخاطبهای لبهی تیغ آن را اثری جذاب میدانند. نکتهی دیگری که بر جذابیت این کتاب پر از پرسش میافزاید شاید وجود عشقی ملموس میان شخصیت اصلی و دختری به ایزابل باشد.
این کتاب با نگاه واقع گرایی که دارد نگاهی تحلیل و شاید روانکاوانه به شخصیتهای داستان دارد و همچنین این نگاه تحلیلی فراتر از شخصیتها و به نوعی به تفاوت جوامع اروپایی، آمریکا و حتی شرق ختم میشود.
آثار دیگر سامرست موام عبارتند از: هفتمین گناه، شادیهای زندگی، حاصل عمر، کاتالینا، پرواز در تنهایی، مرد با عزت و شپی.