عشق و چیزهای دیگر نوشتهی مصطفی مستور؛ اخلاق و عبرت در رمان
عشق و چیزهای دیگر نام جدیدترین رمان مصطفی مستور است که در سال ۱۳۹۶ به چاپ رسیده است. مصطفی مستور متولد ۱۳۴۳ در اهواز است. او داستان نویس، مترجم و پژوهشگر ادبی است. و آثار او شامل داستان کوتاه، رمان، نمایشنامه، نقد ادبی، ترجمه است. اولین کتاب او با عنوان عشق روی پیاده رو شامل ۱۲ داستان کوتاه است که در سال ۱۳۷۷ به چاپ رسیده است.
او در سال ۱۳۸۲ برای رمان استخوان خوک و دستهای جذامی برندهی بهترین رمان از جایزهی ادبی اصفهان شده است. او همچنین برندهی جشنوارهی قلم زرین برای رمان روی ماه خداوند را ببوس است. در ادامه با معرفی کتاب عشق و چیزهای دیگر، با نت نوشت همراه باشید.
بیشتر بخوانید: مصطفی مستور: مروری بر آثار نویسنده، محقق و مترجم
عشق و چیزهای دیگر نوشتهی مصطفی مستور
هانی یادگاری، فارغ التحصیل رشتهی فیزیک دانشگاه تهران اصالتا اهوازی است. اما بعد از پایان تحصیلات تصمیم میگیرد که در تهران بماند. او در خانهی ویلایی قدیمی همراه دو نفر دیگر در اتاقی سه تخته زندگی میکند.
رمان روایت زندگی او به عنوان شخصیت اصلی ماجرا و کریم جوجو، موسی نقره، پرستو و سایر شخصیتهای فرعی داستان است. روایت ماجراها از پاییز ۸۷ آغاز میشود، سالی که نقطهی عطفی در زندگی شخصیتهای داستان خصوصا شخصیت اصلی است.
بیشتر بخوانید: روی ماه خداوند را ببوس نوشتهی مصطفی مستور
راوی رمان عشق و چیزهای دیگر ، هانی یادگاری است که ماجراها را در بیست فصل روایت میکند. فصل بیستم تنها فصلی است که در زمان حال میگذرد. و نوزده فصل ابتدایی روایت ماجراها بصورت فلش بک است و کل اتفاقات در گذشته میافتد.
با توجه به اینکه راوی اول شخص یا منِ راوی است نیاز به دلیل روایت وجود دارد. و انگیزههای راوی از باز کردن دهانش برای روایتی خصوصن در گذشته باید برای خواننده آشکار باشد و به همین منظور در صفحهای قبل از شروع فصل اول در پاراگرافی این انگیزه را به این صورت بیان میکند:
“فکر میکنم اگر پیش از مرگم کاری –کار مفیدی- برای من باقی مانده باشد، نوشتن همین گزارش است. در واقع از این نظر فکر میکنم مفید است چون برای آنها که دوست دارند زندگی را کمی جدی بگیرند، خواندن این گزارش دست کم پنج عبرت بزرگ به همراه دارد.
من به یقین دربارهی هیچ کدام از این عبرتها حرفی نخواهم زد. چون حوصلهاش را هم ندارم و هم توضیح این جور چیزها مطلقا کار جذابی نیست. با این حال، این کار به نظر من کاملا اخلاقی است. منظورم نوشتن چیزهایی است که اسباب عبرت دیگران شود.
این را هم خوب میدانم که اخلاق و عبرت سالها است که از مد افتاده اند اما این موضوع ابدا اهمیتی ندارد چون به قول مراد سرمه، این روزها دنبال مد رفتن هم از مد افتاده است.”
همان طور که از عنوان رمان عشق و چیزهای دیگر بر میآید عشق سوژهی اصلی رمان است. شخصیت اصلی رمان هانی یادگاری است. او عاشق دختری میشود و عشق بین این دو عامل جلو برندهی داستان است.
آنها در مفهوم عشق و زندگی مشترک و بایدها و نباید هایش تردید دارند و از زاویهی تردید این دو مستور سعی کرده است مفهوم عشق را بکاود و با نگاهی فلسفی تر و عمیق تر به آن از زاویهای جدید بپردازد.
اما به دلیل عدم شخصیت پردازی قوی و نبود ماجرا، گره و یا اتفاق خاصی در داستان نتوانسته است جز بیان جملات قصار شعاری و سطحی به آن بپردازد و تنها شخصیتها حول عشق با هم دیالوگهای سطحی و بی هدف رد و بدل میکنند. که حتی در سطح سن و سال شخصیتها نیز نیست.
بیشتر بخوانید: مرغابیهای باغوحش سینما مولنروژ؛ داستانی کوتاه نوشتهی «مصطفی مستور»
“این که انسانی به انسان دیگر دل بسته و وابسته شود، شرم آور است. اما وابستگی چیزی نیست که بشود تصمیم گرفت آن را کنار گذاشت. این درست مثل این است که از مادری بخواهیم بچهاش را زنده زنده دفن کند زیر خاک.”
داستان عشق و چیزهای دیگر از ماجرا و حادثه خالی است. در بیشتر قسمتهای رمان هیچ اتفاقی پیش برنده و موثری که در خدمت سوژه و ایجاد درونمایه در رمان باشد، نمیافتد. و در صحنههای بسیاری از رمان شخصیتها بی اینکه هیچ کاری کنند یا دراز کشیده روی تخت و به سقف خیره شده اند یا در حیاط قدم میزنند بهم میرسند دیالوگهایی رد و بدل میکنند و تمام.
از آنجایی که شخصیتها جز شغل و نامهای عجیب و غریبی مثل کریم جوجو، موسی نقره، سامی پادشاه و… پرداخت دیگری نشده اند. و دارای مختصات روحی خاصی نیستند. در نتیجهی این ها، انگیزهی شخصیتهای داستان از اعمالشان معلوم نیست.
خواننده از تفکرات و اعمال آنها سر در نمیآورد. تحولی در شخصیتها صورت نمیگیرد. حضور شخصیتهای فرعی نیز حضوری بی دلیل و بی فایده است که حذف آنها هیچ صدمهای به داستان وارد نمیکند.
بیشتر بخوانید: رساله دربارهی نادر فارابی، نوشتهی «مصطفی مستور»
ماجرای رمان در شهر تهران میگذرد و مستور با نام بردن از خیابانها و مکانها سعی در ترسیم فضای شهری دارد. و در این حین گاهی سعی میکند به مسایل اجتماعی بپردازد و دیدی هر چند اندک، ولی انتقادی به مسایل روز داشته باشد اما در نهایت تنها سرکی میکشد به چاپ و دستفروشی کتابهای ممنوعه در خیابان انقلاب تهران.
نقدی که کردید پر از اشکال بود.
شما به اینکه کاراکترها یا دراز کشیدهاند یا در حیاط قدم میزنند و فعل خاصی روی نمیدهد اشکال میگیرید در صورتی که رمان داستانی فلسفی دارد و آنچه از فلسفه بر میآید تفکر است. کاراکتری که دارد قدم میزند فکر هم میکند. و خیلی از اتفاقات داستان با فکر کردن کاراکتر درحال قدم زدن روی دادهاند.
این یک اشکال این نقد شما بود. بیشتر از این هم بود ولی ذکرشان بهمثابه توضیح واضحات هستش.
این کتاب از لحاظ فن بیان و ساختار جمله بسیار عالی نوشته شده است . اما خیلی به جزییات و روابط بین کاراکترها نپرداخته است .که با این فن بیان عالی می توانست رابطه ی عمیق تری بین خواننده و کاراکترها به وجود آورد .