فیلم مادر ساختهی علی حاتمی؛ ایران مُرد، از بس که جان ندارد!
فیلم مادر ساخته علی حاتمی و با هنرمندی رقیه چهره آزاد، فریماه فرجامی، محمدعلی کشاورز، امین تارخ، اکبر عبدی، اکرم محمدی، حمید جبلی، حمیده خیرآبادی، جمشید هاشم پور، داستان مادری است که روزهای آخر عمر خویش را میگذراند و به این سبب از فرزندانش خواسته که در خانه مادری اشان جمع شوند تا نکاتی را مبنی بر چگونگی اجرای مراسم ختم به آنها بگوید.
فیلم مادر: ایران مُرد، از بس که جان نداشت!
فیلم مادر در هشتمین جشنواره فیلم فجر توانست سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول زن را برای رقیه چهره آزاد و سیمرغ بلورین بهترین نقش مکمل مرد را برای اکبر عبدی به ارمغان بیاورد. عبدالله اسکندری نیز سیمرغ بلورین بهترین چهره پردازی را از آن خود کرد. همچنین فریماه فرجامی، محمدعلی کشاورز و اکرم محمدی نیز نامزد دریافت سیمرغ شدند.
[su_label type=”important”]بیشتر بخوانید:[/su_label] علی حاتمی: مروری بر زندگی و آثار؛ آیین چراغ، خاموشی نیست.
همان طور که میدانیم، علی حاتمی را سعدی سینمای ایران لقب دادهاند. این نام به دلیل شاعرانگی و لطافتی است که در فیلمهای این کارگردان زنده نام روان است. فیلم مادر نیز جدا از این شاعرانگی نیست و میتواند به جرأت عنوان یکی از شاعرانه ترین فیلمهای سینمای ایران را داشته باشد. این شاعرانگی نه تنها در بیان مفهوم شاعرانهای چون مادر میباشد، بلکه دیالوگ نویسیهای آهنگین و شاعرانه، تصاویر و دکوپاژهای سرشار از شاعرانگی نیز میباشد.
وقتی به فیلم مادر نگاه میکنیم، باید در پی معنایی ورای آنچه که روایت میشود و میبینیم باشیم. چرا که مادر، فیلمی است نمادگرا که در طی آن علی حاتمی میخواهد گذار جامعه ایرانی از سنت به مدرنیته را روایت کند. همان طور که میدانیم و از کارنامه هنری علی حاتمی برمی آید، او در تمامی ساختههای خویش، فرهنگ و هنر اصیل ایرانی را پی میگیرد.
فیلم هایش اصولا تاریخیست و عموما در دوران قاجار میگذرند. یه یاد بیاوریم دلشدگان، کمال الملک و سریال ماندگار هزاردستان را تا متوجه اهمیت تاریخ و فرهنگ ایران برای علی حاتمی بشویم. نخستین فیلم او؛ حسن کچل نیز برگرفته از یک داستان قدیمی و فولکلور ایرانیست. تنها فیلم علی حاتمی که داستانش در زمان حال روایت میشود، فیلم مادر است. فیلمی که البته سرشار است از نشانگان گذشته و تاریخی. از خانه قجری که لوکیشن اصلی فیلم است بگیرید تا مفهوم آن، همه مرثیهای است برای گذشتهی از دست رفته.
همان طور که پیشتر اشاره شد، فیلم مادر تقابل سنت و مدرنیته را به نمایش میگذارد. این امر خود را با مقایسهی زندگیهای زناشویی مادر (رقیه چهره آزاد) با فرزندانش به خوبی نشان میدهد. رابطهای سرشار از احترام دوطرفه مادر و همسرش در گذشته که به صورت فلش بک نشان داده میشود در تقابل با روابط سرد و ماشینی و فاقد احترام امروزی فرزندانش قرار گرفته است.
بیشتر بخوانید: اجاره نشین ها اثری ماندگار از داریوش مهرجویی محصول ۱۳۶۵
یکی از فرزندانش جلال الدین (امین تارخ) به علت مشغله کاری خودش و همسرش، روابطشان از طریق ضبط کردن صدای یکدیگر و پیام گذاشتن این چنینی برای یکدیگر از طریق ضبط صوت میباشد و هیچ گرمی و صمیمیتی در این روابط وجود ندارد. توجه به این نکته ضروری است که ضبط صوت در زمان ساخت فیلم مادر (۱۳۶۸)، وسیلهای مدرن محسوب میشده است.
همچنین خانهی آنها آپارتمانی و مدرن است. فرزند بزرگش محمدابراهیم (محمدعلی کشاورز) نیز روابط خوبی باهمسرش طوبا (حمیده خیرآبادی) ندارد. گرچه در خانه مادری زورگو و درشت گو محسوب میشود اما در خانه خودش فاقد چنین اعتبارهای مردسالارانهای است. به یاد بیاوریم سکانسی را که طوبا با نوهاش با تیوبی بر استخر شناور است و با امر و نهی با محمدابراهیم سخن میگوید.
این چنین مکالمات زناشویی در تقابل با دیالوگهای سرشار از احترام مادر و همسرش میباشد که مادر خطاب به همسر از بندبرگشتهاش میگوید: هرجا شما باشید آنجا خانه من است، شوهرم. این احترام تا جایی پیش میرود که مادر از فرزند حاصل از آمیزش همسرش با زن دیگری در تبعید را به عنوان «یادگار پدرتون از تبعید» نام میبرد و او را در میان جمع فرزندان خودش میداند و میپذیرد.
بیشتر بخوانید: فیلم هامون اثر داریوش مهرجویی
اما نکتهی دیگری که در فیلم مادر بسیار حائز اهمیت است، مفهوم مادر به عنوان نمادین آن میباشد. در این فیلم، مادر، تنها مادر به بیان صرف آن نیست. بلکه نمادی است از گذشتهی فرهنگی ایران. گذشتهای که رو به فراموشی است و نفسهای آخر خویش را میکشد. گذشتهای که بدست فرزندانش (آدمهای امروزی) به خانه سالمندان فرستاده شده و حالا میخواهد این دم آخری، تمام تلاشش را برای انتقال این میراث ارزشمند به فرزندانش بکند. مرگ مادر در انتهای فیلم نیز به بیانی نمادین، مرگ گذشته و هویت ایران است.
اگر در فیلم مادر نیک بنگریم، وجود فرزندان مختلف از هر قشر و شکل و شمایلی اعمم از ثروتمند، مدرن، بیمار روانی و… همه بیان نمادینیست از مردمهای متفاوتی که در یک اجتماع زندگی میکنند.
خانه مادر نیز نقش بسیار مهمی را در فیلم مادر ایفا میکند. ثمیلا امیرابراهیمی در شماره دهم مجله روایت که ویژه نامه خانه پدری نام دارد، مطلبی را به عنوان خانه مادری بیان میکند که مضمونش چنین است که اولین خانهی هر شخصی خانه مادری است. چرا که اولین جایی که انسان در آن رشد و پرورش مییابد رحم مادر میباشد. بنابراین نخستین خانه هرکس خانه مادری است و نه خانه پدری.
بنابراین این خانهی فرزندان، خانه پدری به معنای مرسوم آن نیست، بلکه خانه مادری اشان است. جایی است که در آن بوجود آمده اند و رشد کرده اند. همچنین میدانیم که مام میهن، نام دیگریست از وطن و اصولا وطن به مثابه مادر هر شخص میباشد.
اما اهمیت دیگر خانه در فیلم مادر، به لحاظ معماری است. معماری خانه مادر یک معماری مرکزگرا و حیاط مرکزیست که معماری سنتی ایرانیست. این مرکزگرایی معماریست که باعث میشود فرزندان کنار هم جمع شوند و با بازگشت به مکانی که هویتشان از آنجاست، به شناخت دیگری از خویش برسند.
گلهها و کدورت هایشان را از یکدیگر کنار بگذارند، به بیانی دیگری از زندگی زناشویی دست یابند. شاید که نصایح مادر را گوش کنند و در حفظ این میراث بکوشند. شاید! گرچه بسیار غمناک و دردناک و تکان دهنده است که بگویم خانهی زیبای مادر که در محله شیخ هادی قرار داشت، چند سال پس از فیلمبرداری تخریب شد.
یکی دیگه از کاراکتر ها که رابطه زناشویی خوبی نداره:
بی خیالی کاراکتر ماه طلعت با بازی اکرم محمدی نسبت به اینکه مدتی طولانی از خانه، شوهر و بچه های خودش دور شده. با اینکه مهدی با بازی حمید جبلی (شوهر ماه طلعت) هر روز میاد سری به زن خودش بزنه و همیشه به یادشه، اما ماه طلعت اصلا انگار علاقه ای به خانواده خودش نداره. البته محمدابراهیم با بازی محمدعلی کشاورز (برادر ماه طلعت) هم در این مسئله بی تأثیر نیست. چون هر وقت مهدی برای دیدار زنش به خانه آنها میاد، محمد ابراهیم طلعت رو دنبال کاری می فرسته. اما حداقل ماه طلعت می تونه یه یادی از خانواده خودش بکنه و تو خلوت با ماه منیر (خواهرش) بگه چقدر دلش برای خانوادش تنگ شده.
در ضمن، یک بار هم که مهدی موفق به صحبت با ماه طلعت می شه و بهش می گه بچه ها دل تنگشن، با این دیالوگ عجیب از ماه طلعت مواجه می شیم که از یک مادر به دوره: «بچه ها که خودشون گفتن اونجا راحت ترن تا اینجا.» و بعد با خونسردی بر میگرده داخل خونه. هر مادر دیگه ای بود، می رفت برای نیم ساعت هم که شده بچه هاشو می دید تا از دلتنگی درشون بیاره.
مشکل دیگر کاراکتر ها:
بعد از مرگ مادر با بازی رقیه چهره آزاد، تنها دو کاراکتر منقلب شدن: ماه منیر و غلامرضا. حتی جلال شاعر مسلک درویش با بازی امین تارخ هم وقتی قرآن رو روی جسد مادر گذاشت و ملافه رو روش کشید هیچ واکنشی ازش ندیدیم. خیلی خونسرد و بدون حتی یک قطره اشک این کار رو انجام داد. یا محمد ابراهیم فقط چند ثانیه دستش رو روی دهانش گذاشته بود و دوباره برداشت.
در ضمن غلامرضا گفت مادر کرد. نه ایران.
تنها فیلمی ست که دهها بار دیده ام ومیتوانم دهها بار دیگر با علاقه ببینم.فیلم مادر (علی حاتمی)مانند خود مادر خاطره ای دل انگیز وبه یاد ماندنی ست.