فیلم مالاریا ساختهی پرویز شهبازی؛ جامعهای تبدار و بیتاب
فیلم مالاریا محصول سال ۱۳۹۴ به نویسندگی و کارگردانی پرویز شهبازی، تهیه کنندگی مسعود ردایی و با بازی ساعد سهیلی، آذرخش فراهانی، ساغر قناعت و آزاده نامداری چندی پیش روی پردهی سینماهای تهران و شهرستانها بود. فیلم مالاریا در هفتاد و سومین جشنوارهی بین المللی ونیز در بخش رسمی مسابقهی افقها پذیرفته شد و منتخب جشنوارههای ورشو، پوسان، شیکاگو بوده است.
بین رونمایی فیلم در جشنوارهی سی و چهارم فجر تا اکران فیلم حدود دو سال فاصله در نظر گرفته شد تا مالاریا هر جشنوارهای که فیلم به خود راه میدهد را تجربه کند. در ادامه با تحلیل فیلم مالاریا با نت نوشت همراه باشید.
فیلم مالاریا اثر پرویز شهبازی، جامعهای تب دار و بی تاب
پیش از تحلیل فیلم مالاریا باید گفت این فیلم در ابتدا «نسیم» نام داشته و بنا به گفتهی عوامل، بعداً به مالاریا تغییر یافته است. در فرهنگ دهخدا مالاریا مرضی است خطرناک که باید مبارزهی مداوم و شدید با پشهی ناقل میکروب آن به عمل آید. میکروب این مرض بوسیلهی نیش پشهی مخصوصی بنام آنوفل که در اماکن باتلاقی و مردابها به فراوانی موجود است وارد خون بدن انسان میشود.
بیشتر بخوانید: فیلم طلا اثری از پرویز شهبازی؛ درامی به شدت ساختگی و دروغین
تحلیل فیلم مالاریا را با مروری بر داستان آن آغاز میکنیم: مالاریا روایتگر داستان دختر و پسر جوانی است که به تهران میآیند و در این میان با مشکلاتی جدی مواجه میشوند. مالاریا روایتگر عقب افتادگی پسر و پدر سنتی ایرانی است، مردانی که در نظرشان به جد زن جنس دوم است و باید در پستو تا ابد پنهان و آفتاب مهتاب ندیده بماند.
پرویز شهبازی در تمامی فیلمهای خود ثابت کرده است که کارگردان خوبی است که در اجرای میزانسن ها، نوع بازی گرفتن از بازیگران و حتی آماتورها (ساغر قناعت) و به طور کلی در نزدیک شدن به فضای مد نظرش موفق است.
بیشتر بخوانید: فیلم شکاف کاری از کیارش اسدزاده ، قربانی شکاف در دل خانواده چه کسی است؟
در تحلیل فیلم مالاریا باید گفت که این اثر هم با وجود داشتن ویژگیهای مثبتی همچون کارگردانی قوی، حرکات و زوایای درست دوربین و تدوین مناسب، بازیهای نسبتاً یکدست، در بعضی از موقعیتها غیر واقعی و باور ناپذیر به نظر میآید و از کاستیهای روایی متعددی رنج میبرد.
ساعد سهیلی در نقش خود به خوبی جا افتاده است اما تا پایان فیلم مالاریا هم مشخص نمیشود لزوم حضور شخصیت سمیرا (آزاده نامداری) با نوع پوشش خاصاش در فیلم چیست؟ چرا بیش از حد برای پسر داییاش که تفاوت پوششی و عقیدتی شان از زمین تا آسمان است مایه میگذارد؟
هیچ پیوستگی معقولی برای حضور او وجود ندارد. پدیدهی این فیلم آذرخش فراهانی برادر گلشیفته فراهانی است که به خوبی نقش موسیقیدانی بی خیال را بازی میکند. هنرمندی که اعتبارش هیچ نیست.
شهبازی درک درستی از عوالم جوانان این دوره دارد و دنیای آنها را به شکل ملموسی برای مخاطباناش تصویر میکند. مهمترین نکته در تحلیل فیلم مالاریا نپرداختن به شخصیتهاست البته که کاملاً مشخص است که شهبازی این کار را با هوشمندی انجام داده است مثلاً تا پایان فیلم حتی مشخص نمیشود که حنا و مرتضی از کدام شهر آمده اند و هیچ نشانهای از لهجهی این دو دیده نمیشود.
بی خیالی شخصیتهای مرتضی و حنا آن هم در شرایط بحرانی در این روزگار اصلاً دور از ذهن نیست. آنها آذرخش را به بحران میکشانند اما خودشان پا به فرار میگذارند.
در تحلیل فیلم مالاریا باید گفت که تلفنهای هوشمند و شبکههای اجتماعی تبدیل به عضو پر رنگی شده است، استفاده از گوشی همراه و کاربرد آن در وضعیت بحرانی جامعه، دوربینی که به هیچ وجه حرکت اضافه نمیکند تا ارتباط مخاطب با فیلم قطع بشود از نکات مثبت فیلم است. البته کارگردان در مصاحبهای گفته است که آن تصاویر متعلق به دوربین موبایل نیست.
بیشتر بخوانید: فیلم ماهی و گربه ساختهی شهرام مکری
شهبازی دوربین را تا خلوت ترین و خصوصی ترین محلها نیز میبرد و این فضا سازیهای جالبی را در فیلم به وجود آورده است. او گفته بود که حتی تارانتینو هم، به عنوان یک کارگردان خلاق، نمیتواند در فضای ممیزی ایران فیلم بسازد.
شهبازی با هوشیاری جشن و شادی توافق هستهای را به فیلمنامهاش وارد میکند که البته این بخش مورد انتقاد بسیاری بوده است. این طرح سؤالهای بی جواب از دل قضایایی ساده و دردهای روزمره تخصص و دغدغه فیلمسازی شهبازی است که در فیلم مالاریا به بلوغی تازه رسیده است.
در تحلیل فیلم مالاریا نباید فراموش کنیم که فیلم سکانس آغازین و سکانس پایانی جالبی دارد و ابهام در پایان بندیاش باعث میشود پایان فیلم به راحتی از ذهن مخاطب پاک نشود. فیلم مالاریا حتی در کمترین حالت هم یک سر و گردن از بیش از نیمی از تولیدات سال گذشته سینمای ایران بالاتر بوده است.
من زیاد خوشم نیومد پر از کلیشه بود
خیلی جاها ارتباط منطقیش رو از دست میداد