نمایشنامه اسب کوچک سیاه اثر دیوید ممت
نمایشنامه اسب کوچک سیاه Dark Pony نوشتهی دیوید ممت David Mamet نمایشنامه نویس و کارگردان معروف آمریکایی (تئاتر و سینما)، به سال ۱۹۷۹، به همراه یک نمایشنامهی دیگر به نام دیدار دوباره Reunion به چاپ رسید.
نمایشنامه اسب کوچک سیاه روایتی شاعرانه از یک هپنینگ است. پدری در مسیر برگشت به خانه و در حین رانندگی، برای دختر کوچکش، داستان یک سرخپوست دلیر به نام پسر باران و اسب وفادارش (اسب سیاه کوچولو) را تعریف میکند.
نمایشنامه اسب کوچک سیاه
اسب کوچک سیاه نمایشنامه کوتاهی است که حتی تقسیم بندی صحنهای هم ندارد و حدودا در ۱۰صفحه تمام میشود. ولی ممت در همین صفحات کم، به خوبی دنیای حساس و لطیف یک دختر بچه را در برخورد با ارزشهای اخلاقی به نمایش میگذارد.
[su_label type=”important”]بیشتر بخوانید:[/su_label] دیوید ممت: مروری بر آثار و زندگی نویسنده؛ نوشتههایم سیاسی نیست!
[su_label type=”important”]بیشتر بخوانید:[/su_label] نمایشنامه اولئانا نوشتهی دیوید ممت، همان جایی که ترجیح میدهم آنجا باشم
دختر بچهای که در مسیر رسیدن به خانه، شیفتهی داستانی میشود که پدرش برایش تعریف میکند. داستانی به ظاهر ساده و یک خطی از ماجراها و فراز و نشیبهای زندگی یک سرخپوست قهرمان. ولی همین داستانی که برای دختر بچه یک قهرمان و اسب وفادارش را نشان میدهد، در بطن قضیه فراتر از این حرف هاست.
قهرمان داستان نمایشنامه اسب کوچک سیاه یک سرخپوست است، کسی که قاره آمریکا برای آنها بوده و در خاک آمریکا زندگی میکردند خیلی قبل تر از کشف این قاره توسط کریستف کلمب، و ضد قهرمانها و موانع این شخصیت، سفیدپوستها هستند که همه جوره خاک و خانهاش را تصاحب کردند و خود را مدرن میدانند و او را حاصل حیات وحش.
پدر با بازگویی این قصه، به طور نامحسوس پرده از حقایق یک کشور و چگونگی قدرت گرفتن آن بر میدارد و انسانهای به ظاهر مدرن را در برابر سرخپوستها قرار میدهد.
ممت بارها و بارها اعلام کرده است که نمایشنامه هایش سیاسی نیست، چون تئاتر را مدیوم خوبی برای مانیفستها و حرکتهای سیاسی نمیداند، از تمام اینها بگذریم، سیاست مگر فعالیت اجتماعی نیست؟
مگر امنیت یک کشور و جامعه از خطرات بیرونی نیست؟ مگر اتحاد درونی نیست؟ مگر مرتبط و اخت شده با جامعه انسانی نیست؟ مگر میشود سیاست را برای جامعهی غیر انسانی تعریف کرد؟
سیاست یعنی قواعد و اصول زندگی در یک اجتماع، یعنی چهارچوبهای مشخص برای تقابل جوامع گوناگون، یعنی چگونه انسان، موجود دوپا بتواند در کنار انسان دیگری زندگی کند، چگونه تعلیم ببیند، چگونه تعلیم بدهد، چگونه از حقش دفاع کند، چگونه از خانه و خانوادهاش دفاع کند و….
چگونههای بیشماری که سیاست را شامل میشود. با تمام این تعابیر، آثار ممت سیاسی نیست؟ بعید است اینطور باشد و نوشتههای ممت به خوبی خود نشان دهندهی این امر است.
[su_label type=”important”]بیشتر بخوانید:[/su_label] فیلم Spartan اسپارتان ساختهی دیوید ممت
[su_label type=”important”]بیشتر بخوانید:[/su_label] نمایشنامه بوفالوی آمریکایی نوشتهی دیوید ممت
پدر از اولین دیالوگی که میگوید و قصه را برای دخترش تعریف میکند، مرز توحش و تمدن را نشان میدهد، و متوحشان واقعی از نظر پدر، سفید پوستان هستند که به خاک سرخپوستان تعرض کردند.
پدر از قهرمانی برای دخترش تعریف میکند که به معنای واقعی قهرمان است. این سرخپوست، محبوب همگان است، شادی آور همگان است و یک جنگجوست و از خاکش، خانوادهاش و مردمش دفاع میکند.
دیوید ممت در دیالوگهای دختر، به خوبی سادگی و شفافیت یک کودک را به نمایش میگذارد، کودکی که هنوز نمیداند جزوی از همان سفیدپوستان متجاوزی است که این سرزمین را از آن خودشان کردند و امثال پسر باران را بیرون کردند و یا به قتل رساندند. دختر آنقدر شفاف است که فقط از جنگ و جنایت، یک کلمه در ذهنش تداعی میشود: آلمانی ها.
کل داستان نمایشنامه اسب کوچک سیاه روی محور قصهای میگردد که پدر برای دخترش تعریف میکند، قصهای از جنگ، از توحش، از تاریخ یک کشور که چگونه به تمدن رسیده است.
ممت این بار هم با همان روش گفت و گوی ممتی، Mamet speak به خوبی و در نهایت سادگی، رسایی و شیوایی زبان، یک فاجعه را نشانمان میدهد.
این بار از دریچهی نگاه یک کودک و پدر قصهاش را جلو میبرد و مخاطب را با همین سادگی فرمی، به عمق موضوعی تاریخی میبرد. ممت این بار با یک طرح ساده و کوتاه، مخاطب را همراه میسازد.