فیلم Memento کاری از کریستوفر نولان
فیلم Memento یا ممنتو نام دومین ساخته بلندِ کارگردانی است که این روزها در جهان پرآوازه است. کریستوفر نولان. نولان که همیشه خود در مقام نویسندگیِ آثارش قرار میگیرد، فیلمنامه Memento را همراه با برادرش جاناتان نولان به نگارش در آوردهاند. Memento فیلمی روانشناختانه و نئو نوآور است. فیلمی که شاید پس از Following بهترین فیلم نولان تا کنون باشد. در ادامه با تحلیل و بررسی فیلم Memento با نت نوشت همراه باشید.
بیشتر بخوانید: نقد فیلم Dunkirk دانکرک کاری از از کریستوفر نولان
فیلم Memento داستانِ مردی به نام “لئونارد” با نقش آفرینی گای پیرس Guy Pearce را روایت میکند که بر اساس رویدادی حافظه موقت خود را از دست میدهد. وی برای حل کردن موضوعی که منجر به قتل همسرش و فراموشی حافظه وی شده است، مجبور به ثبت رویدادهای روزمره میشود.
ثبتی که هر روز تکرار میگردد، چه از راه تتو بر روی پوستش و چه از راه یادداشت برداری. به هر حال لئونارد محکوم به تولد هر روزه است. تولدی که گویی لحظهای پس از قتل همسرش اتفاق میافتد. با همان اندازه خشم و غم. مدام تکرار میشود.
بیشتر بخوانید: فیلم Inception اثر کریستوفر نولان؛ من به تمام رفتارهای تو فکر کردم…
فیلم Memento کاری از کریستوفر نولان
در معرفی و بررسی فیلم Memento باید گفت برادران نولان Memento را به شکل غیر خطی روایت میکنند. از رنگی و سیاه و سفید، از بازی با صداها، از به هم ریختگی عنصر مورد علاقه Christopher Nolan یعنی زمان.
از سر به ته و از ته به سر. همگی در هم تنیده میشود تا برای بار اول چشممان از دیدن فیلم تکان نخورد. روایتی معمایی- جنایی با نمایشی جذاب که ذهن مخاطب را تا انتها در گیر خواهد کرد. اما ممنتو واقعا تاثیرگذار است؟
فیلم هایی بزرگی از قبیل “پاپ فیکشن” و “۲۱ گرم” پیش تر ساخته شده بودند که زمان را در فیلم هایشان غیر خطی روایت میکردند. زمانهایی که اگر تدوین شان را برعکس کنیم و خطی شان کنیم تنها داستانی قابل تامل را در پی دارند. ممنتو نیز از این دسته خارج نیست.
در پس به هم ریختگیهایش، در پس تمام عقب و جلو شدنهای زمان، فیلم اصولا داستانی ساده دارد. مردی که بر اثر تصادف حافظهاش مختل شده و دنبال قاتلِ زنش میگردد. داستانی یک خطی که نزدیک به دو ساعت روایت میشود.
آیا فیلم Memento خالی از هرگونه زیر لایه است؟ وقتی از بعد روانشناسی فلسفی به Memento بنگریم گره هایی وجود دارند که پرداختن به آنها ارزش فیلم را تا حدی بالا خواهد برد. سوال اصلی اینجاست که واقعیت چیست؟ وجود دارد؟ واقعیت ثبت شدنی است یا به یاد سپردنی؟ همه اینجا سوالاتی است که فرای داستان ذهن را درگیر میکند.
بیشتر بخوانید: فیلم عشق و مرگ Love and Death کاری از وودی آلن
به راستی هنگامی که مانند “لئونارد” هر صبح بر میخیزیم، بیداریم؟ یا در تصور زندگی میکنیم. شاید خاطراتمون دنیایی ذهنی برایمان تصویر میکنند که در آن فرو میرویم. به راستی اتکا به حافظه نمیتواند درک مناسبی از حقیقت اتفاق افتاده به ما بدهد. حافظه تحریف میشود. تحریفش میکنیم. خود بدان چیزی تبدیلش میکنیم که میخواهیم. جزئیات را دستکاری میکنیم، زاویه دیدمان را تغییر میدهیم و در جایی میایستیم که خود میخواهیم آن را به یاد آوریم.
ولی واقعیت متفاوت است. غیر از ابعاد متخلف که بر آن تأثیر میگذارد، مانند نوع بینش فلسفی، شرایط لحظه ایی و غیره. واقعیت تابعی از زمان و مکان است و به راستی تصور درک واقعیتی در زمان و مکانی متفاوت شاید شبیه به آن باشد ولی تمام حقیقت نیست. این مفهومی است که “نولان” در “ممنتو” به آن میپردازد. سیکل تکرارِ در جستجوی حقیقت. حقیقتی گنگ که به سان زندگی همیشه مبهم است.
بیشتر بخوانید: تحلیل فیلم Lost Highway بزرگراه گمشده کاری از دیوید لینچ
در ادامه نقد و بررسی فیلم Memento باید گفت زمان همیشه از عناصری بوده که نولان در فیلم هایش اشتیاق فراوانی در بازی با آن داشته است. زمان نزد نولان مخلوقی است که خلق شده است و پایان یافته است. از میانش وارد و از جایی خارج میشویم. “بی خوابی”، “میانستارهای” و “تلقین”، همگی زمان است و زمان. از کل که بنگریم زمان نقش اول این فیلم هاست و نولان سعی بر بزرگ کردن مفهومی برای خود و مخاطبانش دارد.
فیلم Memento گامی بلند از “نولان” برای خاطره سازی است. صبح به صبح لئونارد میپرسد از کجاییم و کجا میرویم. مینیمالیستی که نولان به تصویر میکشید نقاشی گون عمل میکند. تصاویرش را مبهم میکند و از قابش بیرون میزند. بازی فوق العاده “گای پیرس” نیز گواه آن است. چشمانی همیشه کنجکاو که اندوهی عمیق را در خود دارد. حزنی فرا انسانی که مدام از خود میپرسد چقدر همه چی پوچ است. حتی زنی که شاید اصلا نداشتمش. مگر این نبوده که خاطرات تحریف میشوند. شاید همه عمر با تصویری خیالی زندگی کرده باشم.
بیشتر بخوانید: فیلم Life of Pi زندگی پی فیلمی از انگ لی
زنگهای خنثی و مینیمالیستی نولان در Memento مفهومی شگرف را منتقل میکند. این دنیای به ظاهر پیچیده چقدر قابل خلاصه شدن است. و انسان (لئونارد) درگیر خلاصه شدن ها شده است. شده ایم. میشویم. ماسک هایمان روزی خواهد افتاد و صورت متوهم و بی ترکیب مان در جستجوی هیچ خواهد بود. شد. انسانی که مدام در رویاست، در تصور است.
و افکار، مانند بذری در ذهن رشد میکنند. لوبیای سحر آمیزی که چنان در اعماق افکار فرو میرود که به باور تبدیل میگردد. مدام تکرار میکنیم به او اعتماد نکن. دروغاشو باور نکن. ولی مگر این نیست که در نهایت همان بی سرو پاها افکار را تغییر جهت میدهند. همیشه همینطور بوده است.
در ادامه بررسی فیلم Memento نباید از قلم انداخت که نولان به جزئیات علاقه مند است. از دیدنش ذوق میکند و همیشه به دنبال جزئیات است. ممنتو هم سرشار از جزئیات است. جزئیاتی که باگهایی در آن نهفته است. گویی خود نولان هم مانند مخاطبش مدام به ذهنش گره میزده. گرههای که گاه خود وی هم در حل کردنش به مشکل بر میخورد.
Memento فیلمی است سیاه. سیاهی که فلسفهاش به چالش کشیدن واقعیت است. واقعیتی که در تاریخ تحریف شده و در زمان حال باطل است. شاید سناریو ایست که در ذهن آدمی معلول مدام دعایش هستی-زمان است و نشخوار پدیدارشناسی هم برایش جواب نمیدهد. چون این من دیگر من نیست.
بیشتر بخوانید: مروری بر فضای آثار کریستوفر نولان