چنین گذشت بر من نوشتهی ناتالیا گینزبورگ
چنین گذشت بر من (با نام اصلی È stato così) عنوان داستانی بلند از ناتالیا گینزبورگ Natalia Ginzburg است. در ادامه با تحلیل و معرفی رمان چنین گذشت بر من با نت نوشت همراه باشید.
رمان چنین گذشت بر من ؛ گوهر گران بهای حقیقت
این کتاب داستان زندگی دختری است که به تنهایی در پانسیونی دور از پدر و مادر خود زندگی میکند. او تدریس میکند. او دختری معمولی و بدون هیچ جذابیت روحی و جسمی است. و روال زندگیاش بسیار یکنواخت و بی هیجان است. این روال با ورود مردی به نام آلبرتو به زندگیاش دستخوش تغییری بزرگ میشود. در ادامه با تحلیل رمان چنین گذشت بر من با نت نوشت همراه باشید.
بیشتر بخوانید: ناتالیا گینزبورگ: مروری بر آثار و زندگینامه نویسنده
شخصیت اصلی و راوی داستان رمان چنین گذشت بر من خود دختر است. و داستان فاصلهی بین بیست و شش سالگی تا سی سالگی زندگی او را روایت میکند. دختر راوی داستان نامی ندارد. و تلقیاش از خوشبختی عاشق شدن، ازدواج کردن و بچه دار شدن است. و این الگویی است که از مادر خود و بسیاری از آدمهای دور و بر خود برداشته است.
ناتالیا گینزبورگ Natalia Ginzburg به خوبی از عهدهی نشان دادن افکار و احساسات یک دختر و بعدها زنی تنها و مغموم در رمان چنین گذشت بر من بر آمده است. و با جزییات به موشکافی روحی و روانی شخصیتهای داستان بخصوص شخصیت اصلی زن داستان میپردازد. داستان رمان چنین گذشت بر من داستان بسیاری از دخترانی از این دست میتواند باشد.
وقتی دختری خیلی تنها و دارای زندگی یکنواخت و پر زحمت است و پول کمی در کیف و دستکشهای کهنه دارد، در پی تخیلات روان میشود و در برابر خطاها و خطراتی که تخیل هر روز برای همه دختران میآفریند، بیدفاع میماند.
بیشتر بخوانید: جنس ضعیف نوشتهی اوریانا فالاچی
در ابتدای امر به نظر میرسد که داستان رمان چنین گذشت بر من تنها در مورد سرنوشت زنانی چون راوی است. و یک داستان تماما زنانه و تنها تصویرگر دنیای زنان است. اما به خصوصیات روحی و روانی و دغدغههای بیرونی و درونی شخصیتهای مرد داستان نیز پرداخته شده است. هر چند روحیات شخصیت شوهر او، آلبرتو، به خوبیِ زن موشکافی نشده است.
راوی داستان زن است و ما ماجراها را از زاویهی دید او میبینیم و این فرصت تنها در اختیار زن است که مشاهدات و قضاوتها و تفکرات خود را راجع به آدمها و جهان پیرامون خود برای ما ارائه کند. و ما با دیدگاه دیگر شخصیتها هم از دریچهی ذهن زن مواجه میشویم. اما با همهی اینها مساله هویت فردی و معنای زندگی مسالهی این رمان است.
بیشتر بخوانید: قایق هایی از آتش اثر میشی استراوسفلد
حقیقت هویت فرد و زندگی چیست؟ تمام شخصیتهای اصلی و فرعی داستان مانند راوی، آلبرتو، فرانچسکا، آگوستا و جوانا کم و بیش به دنبال این پاسخند و اما حقیقت و معنای زندگی به آسانی به دست نمیآوردند و به نظر میرسد آنها همهی عمر تنها به جستجوی خود ادامه میدهند:
حقیقت را چون گوهری گران بها باید جست. آن که در پی حقیقت است، باید که دست از زندگی بشوید.
فرم رمان چنین گذشت بر من دایرهای است. در ابتدای رمان ما متوجه میشویم که راوی به چشمان فردی شلیک کرده است. بعد از آن به کافهای میرود و برای کشف حقیقت و ریشههای این اتفاق گذشته را بصورت فلش بکهای داستانی برای ما به تصویر میکشد. و در انتهای رمان دوباره به لحظهی اتفاق افتادن حادثه باز میگردد و رمان پایان میگیرد.
بیشتر بخوانید: کتاب فضیلتهای ناچیز نوشتهی ناتالیا گینزبورگ
ایتالو کالوینو نویسندهی مشهور ایتالیایی در مورد رمان چنین گذشت بر من مینویسد:
“گینزبورگ در این کتاب خطی ملموس، پرحادثه و سرشار از ناگفتههای دوست داشتنی انسان را دنبال میکند. خط بزرگی که موپاسان را به چخوف متصل میکند و به مانسفیلد میرسد.”
ناتالیا گینزبورگ نویسندهی مشهور ایتالیایی است. او متولد ۱۴ ژوئیه ۱۹۱۶ در پالرمو است که در تاریخ ۷ اکتبر ۱۹۹۱ در رم درگذشت. نام خانوادگی او در اصل لِوی بود که پس از ازدواج با لئونه گینزبورگ در سال ۱۹۳۸ نام خانوادگی شوهرش را به کار برد.
از گینزبورگ آثار بسیاری به فارسی ترجمه شده است. هرگز از من نپرس، فضیلتهای ناچیز، دیروزهای ما، نجواهای شبانه برخی از این آثار هستند.