سینمای جهان

فیلم One Flew Over the Cuckoo’s Nest دیوانه از قفس پرید؛ در باب آستانه مفاهیم!

فیلم One Flew Over the Cuckoo’s Nest «دیوانه از قفس پرید» اثری به کارگردانی Miloš Forman و فیلم نامه لورنس هاوبن و بو گلدمن است که با اقتباس از کتابی به همین نام و نوشته کن کیسی Ken Kesey ساخته شده است. محصول ۱۹۷۵ سینمای هالیوود همان نوع سینمای متعالی است که همگان می‌بایست از تجربه فیلم دیدن انتظار داشته باشند. داستانگو، عمیق ولی نه متکلف. روایتی سیال که همانند داستانِ شبی ساده ولی برای هر سطح از گیرایی دارای مفهوم خاصی باشد. از مضامین ثقیل میشل فوکو در باب تیمارستان و جنون گرفته تا فرا متنی که آن قدر روان بیان شده که نه شکلی از روشن فکری به خود می‌گیرد نه خواهان تحمیل چیزی است.

فیلم One Flew Over the Cuckoo’s Nest

فیلم One Flew Over the Cuckoo’s Nest داستان فردی به نام مَک مورفی با بازی جک نیکلسون  Jack Nicholson است که در طلوع آفتابی به جرم تجاوز و جرم‌های متعد از زندان به تیمارستانی منتقل می‌شود تا طی دوره‌ای میزان جنون  و احیانا سلامت عقلی وی مشخص شود که آیا وی عنصری خطرناک به حساب می‌آید یا خیر.

[su_label type=”important”]بیشتر بخوانید:[/su_label] نقد فیلم دیوانه ای از قفس پرید One Flew Over the Cuckoo’s Nest؛ آنکه گفت آری، آنکه گفت نه…

 

او حالا مهره غریبی است که سعی دارد با فضا خو بگیرد. از نظر تمام بیماران دیگر را می‌گذراند و سعی با معاشرت با آن‌ها دارد. نا خودآگاهش به سرخت پوستی بلند بالا و قوی هیکل جذب می‌شود که گویا هم نا شنوا و هم لال است. این معاشرت و پیوند سینوسی بین این دو شخصیت تا انتهای فیلم به قوت خود باقی می‌ماند و در پایانی دراماتیک به هم متصل می‌شود.

از ابتدا برای مخاطب عیان است که مورفی یا دیوانه نیست یا اگر هست به هیچ عنوان جنس بیماری‌اش هیچ شباهتی به دیگر بستری شدگان آن مکان ندارد. از این رو نگاه‌های مورفی در جلسات کلامی که گروه مجبور به صحبت  در مورد مسائل مختلف هستند حائر اهمیت می‌شود. از همین لحظات یک چهارم ابتدایی فیلم است که مخاطب برایش سوال می‌شود که وجه تشابه مورفی با این بیماران چیست.

به واضوح آزاد است و در تصمیم گیری هایش تردیدی ندارد. اما چه چیزی او را به این مکان پیوند می‌دهد. خالی از لطف نیست که اینجا اشاره‌ای داشته باشیم به شخصیت پرستار ریچد با بازی لوییز فلچر. شخصیتی مستبد و آهنین که اداره جلسات را به دست دارد. و ضلع سوم مثلت مورفی سرخت پوست را تکمیل می‌کند.

[su_label type=”important”]بیشتر بخوانید:[/su_label] سریال چرنوبیل: هدف ما خوشحالی تمام بشریت است!

فیلم One Flew Over the Cuckoo's Nest داستان فردی به نام مَک مورفی با بازی جک نیکلسون jack nicholson است که در طلوع آفتابی به جرم تجاوز و جرم‌های متعد از زندان به تیمارستانی منتقل می‌شود تا طی دوره‌ای میزان جنون  و احیانا سلامت عقلی وی مشخص شود که آیا وی عنصری خطرناک به حساب می‌آید یا خیر.
فیلم One Flew Over the Cuckoo’s Nest داستان فردی به نام مَک مورفی با بازی جک نیکلسون jack nicholson است که در طلوع آفتابی به جرم تجاوز و جرم‌های متعد از زندان به تیمارستانی منتقل می‌شود تا طی دوره‌ای میزان جنون  و احیانا سلامت عقلی وی مشخص شود که آیا وی عنصری خطرناک به حساب می‌آید یا خیر.

فیلم One Flew Over the Cuckoo’s Nest سرشار از لحظات درام  گاها طولانی جلسات است. جلساتی که از لحاظی شبیه زمان‌های تجویز دارو هستند. بدون هیچ نشانه‌ای از بهبود و بدون تعاملی سازنده. همین لحظات خون مورفی را به جوش می‌آورد و مساله مسابقات جهانی بیسبال را به میان می‌کشد و با همراهی بیماری دیگر این سوال به وجود می‌آید که گر مسابقات باعث هیجان می‌شود و برای درمانمان خوب است چرا همین لحظه جلسه تمام نشود و تلوزیون به جایش ادامه دهنده جلسه نباشد. کار به رای گیری می‌رسد و پرستار اولین ضربه‌اش را به مورفی می‌زند.

در فیلم One Flew Over the Cuckoo’s Nest داستان عمدتا به تلاشهای مورفی از فرار به بیرون می‌گذرد و که در نهایت به تراژدی ختم می‌گردد. اما مساله‌ای که در فرای پوسته خودنمایی می‌کند تقابل دوتایی‌ها است. سیاه و سفید و تقابل مضامینی از چنس مطلق. دیوونه کیست و عاقل چگونه تعریف می‌شود. اینجاست که فیلم از قالب داستانش پرواز می‌کند و بر منطق فوکو سوار می‌شود که می‌گوید:

“انسان مدرن در قلمرو آرام و بی کشمکشی که در آن جنون بیماری روانی تلقی می‌شود، دیگر با دیوانه گفتگویی ندارد: در یک سو انسان عاقل جای دارد که پزشک را به نمایندگی از خود به سوی جنون می‌فرستد و بدین ترتیب هر نوع رابطه با جنون را خارج از کلیت مجرد بیماری ناممکن می‌کند؛

در سوی دیگر دیوانه جای دارد که با غیر خود تنها با میانجی خردی که آن هم مجرد است ارتباط حاصل می‌کند؛ خردی که در نظم، بندهای جسمانی و اخلاقی، فشار بی نام و نشان گروه و ضرورت تطبیق با هنجارها و معیارهای حاکم متجلی می‌شود. بین آن دو زبان مشترک وجود ندارد، یا بهتر است بگوییم دیگر وجود ندارد.

تلقی جنون به مثابه بیماری روانی در اواخر قرن هجدهم، خبر از گفتگویی قطع شده داشت، نشان آن بود که جدایی عقل و جنون امری محقق است و سبب شد آن کلمات ناکامل و فاقد قواعد ثابت نحو که با لکنت ادا می‌شدند و ارتباط میان دیوانگی و عقل باواسطه آن‌ها صورت می‌گرفت، به بوته فراموشی سپرده شوند. زبان روانپزشکی، که تک گفتار عقل درباره جنون است، جز در چنین سکوتی نمی‌توانست ایجاد شود.”

بیشتر بخوانید: فیلم Cold War ساخته‌ی پاول پاولیکوفسکی؛ زمانی بودن و مکانی نبودن

داستان فیلم عمدتا به تلاشهای مورفی از فرار به بیرون می‌گذرد و که در نهایت به تراژدی ختم می‌گردد.
داستان فیلم عمدتا به تلاشهای مورفی از فرار به بیرون می‌گذرد و که در نهایت به تراژدی ختم می‌گردد.

دیوانه چگونه تعریف می‌شود. این سوالی است که هم مک مورفی و هم مخاطب در حال بررسی‌اش است. اینجا ست که تیمارستان از کالبد ظاهری‌اش خارج شده به به نظامی بدل می‌شود. نظامی حکومتی که بَری از خطاست و متقابلینش محکوم به دیوانگی و یا تن دادنِ به آن هستند.

بارها مخالفت‌های غیر منطقی پرستار با نیاز‌های بیماران این شبه را ایجاد می‌کند که نکند بیماران درست می‌گویند و پرستار که رفتارش آن چنان نرمال هم نیست خود دچار بیماری جنون باشد. همچنین در نیمه ابتدایی فیلم آنجا که مورفی با حیله دیگر بیماران را همراه خود از تیمارستان خارج می‌کند و به ماهی گیری می‌برد، جلسه‌ای در تیمارستان تشکیل می‌شود پیرامون بررسی وضعیت مورفی که نگاه‌های جالب و شاید هولناکی در آن مطرح می‌شود.

پرستار ریچد در صحبتی وظیفه مجموعه می‌داند تا امثال مورفی را نگذارد تا به حال خود رها شوند و باید او را اصلاح کنند. همین نگاه حکومتی نشان می‌دهد تا چه حد یک نظام  دیکتاتور معاب چگونه وطیفه خود می‌داند هدایت کردن مردم را در حالی که در فیلم One Flew Over the Cuckoo’s Nest بارها مورفی عملش تا جایی پیش می‌رود که موجب بهبودی حال بیماران می‌شود.

بیشتر بخوانید: فیلم درخشش ابدی یک ذهن پاک Eternal Sunshine of the Spotless Mind

پرستار ریچد در صحبتی وظیفه مجموعه می‌داند تا امثال مورفی را نگذارد تا به حال خود رها شوند و باید او را اصلاح کنند. همین نگاه حکومتی نشان می‌دهد تا چه حد یک نظام  دیکتاتور معاب چگونه وطیفه خود می‌داند هدایت کردن مردم را در حالی که در فیلم One Flew Over the Cuckoo's Nest بارها مورفی عملش تا جایی پیش می‌رود که موجب بهبودی حال بیماران می‌شود.
پرستار ریچد در صحبتی وظیفه مجموعه می‌داند تا امثال مورفی را نگذارد تا به حال خود رها شوند و باید او را اصلاح کنند. همین نگاه حکومتی نشان می‌دهد تا چه حد یک نظام  دیکتاتور معاب چگونه وطیفه خود می‌داند هدایت کردن مردم را در حالی که در فیلم One Flew Over the Cuckoo’s Nest بارها مورفی عملش تا جایی پیش می‌رود که موجب بهبودی حال بیماران می‌شود.

اما به جای تشویق او را عنصری آشوب گر تشخیص داده و بارها با او مقابله می‌کنند. در آخر سر هم همین استبداد باعث فروپاشی مورفی می‌شود. او که به عنوان آدم مشکوک به جنون وارد آسایشگاه شده بود، رسما به دیوانه‌ای بدل می‌شود و ذهنش از بین می‌رود. همین اتفاق نیز برای دیگر بیماران افتاده است. فیلم هشدارش را در لابه لای جلسات به مخاطب می‌دهد.

آن جا که مشخص می‌شود اکثر بیماران داوطلبانه در آن جا حضور دارند و نظام حکومت بیمارستان کاری با آن‌ها کرده است که به معنای واقعی کلمه نا توان شده اند. مورفی اندکی از توانایی هایشان را به آن‌ها باز می‌گرداند اما صدای تنهایش زود خفه می‌شود.

از طرفی بیمارستان را نیز می‌توان جای جهان در نظر گرفته شود. گروهی دلغکان خود عاقل پندار در کنار سیاه لشکرانی نقش و زمینه این دنیای نکبتی هستند. مورفی به عنوان تازه واردی در این دنیا با مکانیزمش غریب است. نمی‌فهمدشان. می‌خواهد خلاف قوانین بازی کند که ناموفق است اما تأثیرش را می‌گذارد. دنیای خود فروختان. درست همان جایی که میله‌های زندان مستحم سر جایشان ایستاده اند، گروهی به خیال اینکه آزاد هستند و با میلشان در آن مکان جمع شده اند مشغول بازی هستند.

بیشتر بخوانید: فیلم دزدان دوچرخه ساخته‌ی ویتوریا دسیکا؛ تصویر این شکست سنگین است…

فیلم One Flew Over the Cuckoo's Nest در حالی میان دو غروب روایت می‌شود که میانش چیز جدیدی نیست.
فیلم One Flew Over the Cuckoo’s Nest در حالی میان دو غروب روایت می‌شود که میانش چیز جدیدی نیست.

درحالی که مدت هاست اختیارشان را فروخته اند و چیزی جر جبر برایشان باقی نمانده اند. و یا آن جا که مورفی برای بیلی سنگ تمام می‌گذارد ولی بیلی در جواب محبت هایش همه تقصیر را به گردن مورفی می‌اندازد تا با مجازاتی مورفی دیگر مورفی نباشد. استعاره‌های که همچون محرکی انسان را به تقلا برای پیشرفت سر پا نگه می‌دارند اما حد دارند و نمی‌گذارند کسی از مرزش عبور کند.

فیلم One Flew Over the Cuckoo’s Nest در حالی میان دو غروب روایت می‌شود که میانش چیز جدیدی نیست. همان واقعیت‌های از نظر پنهانی است که دیوانه و عاقل را گرد هم آورده تا برای چیزی که نمی‌دانند و از فهمش عاجزند تلاش کنند. همانقدر عاقل مانند مک مورفی و همان قدر مجنون همانند مک مورفی. چیزی جز تلفیق مَن‌ها در جهان وجود ندارد. تیمارستان ماتم کده‌ای از سیاهی لشکری است که هر عضو نادری را قبل از شکوفا شدن در خود حل می‌کند.

لئو تولستوی در نامه‌ای به آفاناسی فل در باره آرتور شوپنهاور و افکارش می‌نویسد:” وقتی آثارش را می‌خوانم نمی‌فهمم که چرا تا به حال نا شناس مانده است. شاید توضیح این امر همان باشد که او خود بارها تکرار کرده است، به این معنا که اکثریت آدمیزادگان را ابلهان تشکیل می‌دهند.”

در نهایت باید به جک نیکلسون افسانه‌ای اشاره کرد. بازیگری که به اعتقاد نگارنده آقای تکرار نشونده تاریخ سینماست و با اختلاف بازیگری است که مانندش نخواهد آمد. اگر چه تیم بازیگری فیلم One Flew Over the Cuckoo’s Nest تماما در سطحی بالا بازی می‌کنند اما مک مورفی که نیکلسون به تصویر در آورده است حقیقتا دوست داشتنی است.

حتما سکانس میانه فیلم که وی ادای دیوانگی را در می‌آورد در تقابل با سکانس پایانی که سرخت پوست به شانه‌ای او می‌زند تا بلکه باز هم  ادا بازی باشد جز قسمت‌های ویژه نقش آفرینی وی است. نیکلسونی که به خاطر چهره فوتوژنیک خاصش زبان زد است اینجا هم با استانداردی بالا ظاهر می‌شود و یکی از ۵ مجسمه اسکار فیلم را برای خود به خانه می‌برد.

محمدتقی راسفیجانی

محمدتقی راسفیجانی هستم دانشجوی دکتری معماری. علاقه مند به ادبیات داستانی، سینما، موسیقی و معماری

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا