سینمای جهان

فیلم Parasite پارازیت ساخته‌ی بونگ جو هو؛ یک قدم تا بیداری…

فیلم Parasite پارازیت
۱+

فیلم Parasite به کارگردانی Bong Joon-ho برنده‌ی جایزه‌ی نخل طلای کن ۲۰۱۹، فیلمی است با درونمایه‌ی کلیدی مفهوم طبقه و ساخت‌های فرهنگی-اقتصادی آن که در شبکه‌ای از پیچ‌های داستانی عجیب و غریب با پیرنگی یک خطی و کلیشه روایت می‌شود و کارکرد و مفهوم ژانر را بعنوان مفهومی ثابت و پایدار که فرم فیلم را تعریف می‌کند، دچار استحاله می‌کند.

فیلم Parasite یک قدم تا بیداری…

فیلم Parasite در ژانر محوری درام اجتماعی که به تریلر می‌انجامد، روایت خود را در قالب گروتسک مطرح می‌کند و در ساختار فرمیک خود شیوه‌ای فانتزی بر می‌گزیند که بعنوان لحن قالب فیلم قابل تفسیر و بررسی است. لحنی فانتزی که با همراهی موسیقی درخشان و نوع قاب بندی دوربین و طراحی میزانسن به خوبی در نیمه‌ی ابتدائی فیلم جا می‌افتد و در ادامه با استحاله‌ی ژانر و پیوستن درام اجتماعی به تریلر با نوسان همراه است.

در فیلم Parasite با تقابلی دوگانه مواجهیم که اساس نگاه مارکسیستی به فیلم را می‌گشاید. خانواده‌ای فقیر و بیکار که از قضا فرزندانی باهوش و مستعد در آن زندگی می‌کنند در مقابل خانواده‌ای ثروتمند که از بهره‌ی هوشی کمی برخوردارند و برای حل مشکلات خود اغلب ساده ترین و دم دستی ترین راه حل را انتخاب می‌کنند.

بیشتر بخوانید: روزی روزگاری در هالیوود ساخته‌ی کوئنتین تارانتینو؛ روایت هالیوودی از یک قتل

 

در نگاه مارکسیستی به فیلم نوعی هژمونی وجود دارد که از طرف طبقه‌ی حاکم سرمایه داری (خانواده‌ی ثروتمند پارک) به خانواده‌ی فقیر کی تائک تزریق می‌شود. این خانواده همچون خانواده‌های رایج ثروتمند با سلاح توهین و تحقیر و شیوه‌های سرکوبگرانه با طبقه‌ی فرودست برخورد نمی‌کنند و همواره سعی دارند با شیوه‌هائی مثبت و ایدئولوژی مدارانه رضایت طبقه‌ی کارگر را به دست آورند و آنان را تحت سلطه‌ی خود درآورند اما در خفا به آنان به چشم همان آدم‌های فرودستی می‌نگرند که تنها نیروی کارند و باید استثمار شوند.

خانواده‌ی پارک به مثابه‌ی خانواده‌ای است که از لحاظ سطح فکری و فرهنگ در همان قالب فرهنگی فقیر واقع می‌شود و مناسبات بورژوازی را تنها در نوع زیست مادیشان بسط می‌دهد.

خانواده‌ی پارک به مثابه‌ی خانواده‌ای است که از لحاظ سطح فکری و فرهنگ در همان قالب فرهنگی فقیر واقع می‌شود و مناسبات بورژوازی را تنها در نوع زیست مادیشان بسط می‌دهد.

خانواده‌ی پارک به مثابه‌ی خانواده‌ای است که از لحاظ سطح فکری و فرهنگ در همان قالب فرهنگی فقیر واقع می‌شود و مناسبات بورژوازی را تنها در نوع زیست مادیشان بسط می‌دهد.

مارکس و انگلس در ایدئولوژی آلمانی معتقدند: شعور یا آگاهی حیات [مادی] را تعیین نمی‌کند، بلکه این حیات مادی است که شعور یا آگاهی را تعیین می‌کند.

در این سیستم فکری-اجتماعی، تفاوت‌های طبقاتی در انواع جدید کشمکش‌ها همواره در قالب کشمکش‌های موضوعات نژادی متجلی می‌شود. همان طور که شاهد هستیم در فیلم Parasite، پدر خانواده‌ی پارک با بازی (Lee Sun Gyun) بوی مشمئزکننده‌ی طبقه‌ی فرودست را مستمسکی قرار می‌دهد که با آن طبقه‌ی کارگر را مورد توهین و تمایز دهد؛ عنصری که نوعی کارکرد تبعیض نژادی را مطرح می‌کند.

از طرفی نوعی تیلورگرائی (موضوعی که آنتونیو گرامشی فیلسوف مارکسیست در مفهوم تقسیم کار مطرح می‌کند) در فیلم بارز است. نوعی تقسیم کار فوق العاده پیشرفته که کارها را به ساده ترین حرکت‌های ممکن و اغلب یک عمل تکراری واحد کاهش می‌دهد. شیوه‌ای از کار که هم در کار یدی ساختن جعبه‌های پیتزا آشکار است و هم در نوع جریان کاری که با هوشمندی کی وو، پسر خانواده‌ی فرودست به دست می‌آید و ادامه می‌یابد.

بیشتر بخوانید: رستگاری در شاوشنگ ساخته‌ی فرانک دارابونت

از طرفی دختر خانواده‌ی فرودست کی جونگ، دارای مهارتی تخصصی است که دسترسی همگان به آن محدود است (مهارت طراحی گرافیک با استفاده از فتوشاپ) اما از آن استفاده‌ی دیگری برای پول سازی و نجات خانواده نمی‌کند؛ گوئی تنها این مهارت یک کلید برای شخصیت پردازی هوشمند وی طراحی شده است که در جهان فیلمنامه دلایل منطقی دیگر آن را به حاشیه می‌راند.

در ادامه وی می‌تواند با تکیه بر تلفیق روانکاوی و نقاشی (مهارتی تخصصی) محصول نهائی ارزش کارش را بالا ببرد و دستمزد بالاتری را از خانم خانواده طلب کند و آنان را استثمار کند. مهارتی که مسئله‌ی تقلیل (reduction problem) را در فیلم پررنگ می‌کند. نوع استثمار و مفهوم آن در فیلم Parasite یک نوع رابطه‌ی اجتماعی ضد اومانیستی ایجاد می‌کند که همزمان منافع یک طبقه را در مقابل طبقه‌ی دیگر در رقابت قرار می‌دهد.

فیلم Parasite در ژانر محوری درام اجتماعی که به تریلر می‌انجامد، روایت خود را در قالب گروتسک مطرح می‌کند و در ساختار فرمیک خود شیوه‌ای فانتزی بر می‌گزیند که بعنوان لحن قالب فیلم قابل تفسیر و بررسی است.

فیلم Parasite در ژانر محوری درام اجتماعی که به تریلر می‌انجامد، روایت خود را در قالب گروتسک مطرح می‌کند و در ساختار فرمیک خود شیوه‌ای فانتزی بر می‌گزیند که بعنوان لحن قالب فیلم قابل تفسیر و بررسی است.

این دو طبقه با برهم نهادن کنش‌های مداوم به یکدیگر مقید می‌شوند و گروه‌های محروم شکلی واقعی از قدرت را تجربه می‌کنند که می‌توانند با آن منافع استثمارگران را به چالش بکشند. مفهوم استثمار به کرات بین دو قطب سرمایه داری و پرولتاریا در  فیلم Parasite در حال جا به جائی و نوسان است و حتا بین دو قطب فرودست (خدمتکار پیشین و خانواده‌ی کی تائک) هم در قالب کمدی سیاه اتفاق می‌افتد و در حال جا به جائی است که کارکردهای سیاسی آن را در روابط دو کشور کره‌ی جنوبی و شمالی برجسته می‌کند.

از طرفی به نظر می‌رسد نوع پرداخت طبقه‌ی کارگر به مثابه‌ی اجتماعی شریف و زحمتکش با طبقه‌ی کارگری که فیلمساز در حال پرداخت آن است فرسنگ‌ها فاصله وجود دارد و سکان ماجرا به سمت و سوی تعدی، ظلم و دگرکشی از سوی طبقه‌ی فرودست خانواده‌ی کی تائک هدایت می‌شود.

بیشتر بخوانید: فیلم Ben is back ساخته‌ی Lucas Hedges؛ بازگشت پر دردسر بن

نوع استثمار و مفهوم آن در فیلم Parasite یک نوع رابطه‌ی اجتماعی ضد اومانیستی ایجاد می‌کند که همزمان منافع یک طبقه را در مقابل طبقه‌ی دیگر در رقابت قرار می‌دهد.

نوع استثمار و مفهوم آن در فیلم Parasite یک نوع رابطه‌ی اجتماعی ضد اومانیستی ایجاد می‌کند که همزمان منافع یک طبقه را در مقابل طبقه‌ی دیگر در رقابت قرار می‌دهد.

به نوعی در نقد مارکسیستی با دو مفهوم زیربنا و روبنا مواجهیم. زیربنا همه‌ی روابط تولید و نیروهای درگیر آن را تشکیل می‌دهد؛ روابط مالکیتی که بین کارگر و کارفرما ایجاد می‌شود و تقسیم کار فنی را شامل می‌شود. این روابط، دیگر روابط مستولی بر جامعه را اعم از فرهنگ، دولت، نقش‌های سیاسی-اقتصادی و تا حدودی مذهبی جامعه را که روبنا نام می‌گیرد، تحت شعاع خود قرار می‌دهد.

در فیلم Parasite شاهد هستیم که چگونه روابط زیربنائی که قرار است نوعی فرهنگ و اعتدال اجتماعی را بسترسازی کند، به قهقراء می‌رود و به گرفتن جان انسان ها، پایمال شدن حقوق انسانی و پایانی تلخ می‌انجامد.

نوع نگاه خانواده‌ی پرولتاریای بزهکار فیلم Parasite به مقوله‌ی سرمایه داری و تصاحب جایگاه خانواده‌ی ثروتمند با نوعی خیال پردازی سراب گونه همراه است که اعضای خانواده را در تار عنکبوت سستی به دام انداخته است و تا انتها نیز با قربانی گرفتن از دو طرف ماجرا به گره گشائی منجر نمی‌شود و در خیالات پسر خانواده که برای آینده برنامه‌هائی دارد نفوذ می‌کند و پایان ناپذیر است.

در فیلم Parasite شاهد هستیم که چگونه روابط زیربنائی که قرار است نوعی فرهنگ و اعتدال اجتماعی را بسترسازی کند، به قهقراء می‌رود و به گرفتن جان انسان ها، پایمال شدن حقوق انسانی و پایانی تلخ می‌انجامد.

در فیلم Parasite شاهد هستیم که چگونه روابط زیربنائی که قرار است نوعی فرهنگ و اعتدال اجتماعی را بسترسازی کند، به قهقراء می‌رود و به گرفتن جان انسان ها، پایمال شدن حقوق انسانی و پایانی تلخ می‌انجامد.

مفهومی که به گونه‌ای معنای ایدئولوژی را از نگاه آلتوسر در فیلم بارز می‌کند: رابطه‌ی خیال افراد با شرایط واقعی هستی شان. فیلم که از ابتدا بر موضع خیال پردازی‌های طبقه‌ی فرودست پیش می‌رود، در انتها با سکانس کلیدی جشن تولد دانسونگ که به غرقابه‌ی خون مبدل می‌شود و فضائی کابوس وار و فرای واقعیت در واقعیت فیلمیک را رقم می‌زند، سرانجام از موضع خیال وارد موضع واقعیت می‌شود و تنها سکانسی است که در آن خانواده‌ی فرودست بالاخره از خواب شیرینی که در آن فرو رفته اند بیدار می‌شوند و با واقعیت تلخ زندگی سراب گونه‌ی خود مواجه می‌شوند؛

لحظاتی تلخ که در آن همه چیز را باخته اند و فرزندانشان را قربانی بازی دستمالی شده و رنگ باخته‌ای کرده اند که در آن پول و قدرت کاذبی که از آن ساطع می‌شود، چشمهایشان را کور کرده است.

بیشتر بخوانید: فیلم The Lobster ساخته‌ی یورگوس لانتیموس؛ من می‌خوام خرچنگ بشم!

لحظاتی تلخ که در آن همه چیز را باخته اند و فرزندانشان را قربانی بازی دستمالی شده و رنگ باخته‌ای کرده اند که در آن پول و قدرت کاذبی که از آن ساطع می‌شود، چشمهایشان را کور کرده است.

لحظاتی تلخ که در آن همه چیز را باخته اند و فرزندانشان را قربانی بازی دستمالی شده و رنگ باخته‌ای کرده اند که در آن پول و قدرت کاذبی که از آن ساطع می‌شود، چشمهایشان را کور کرده است.

در بحث فیلمنامه نویسی، فیلم Parasite با یک پیرنگ یک خطی جلو می‌رود. فیلمنامه نویس به خوبی توانسته است از یک ایده‌ی تکراری و نخ نما شده موقعیت‌های خلاقانه‌ی دراماتیکی در لابیرنتی تو در تو بیافریند. در این لابیرنت هر دری که باز می‌شود، موقعیت منحصربفرد دیگری در آن نهفته است و تمامی ندارد.

فیلمنامه نویس و کارگردان تا جائی پیش می‌روند که گوئی روند فوران خلاقیتشان هرگز تمامی ندارد و فیلم شخصیت‌ها و داستان هایش را می‌تواند تا ابد ادامه دهد. این درونمایه مطابق با روند زندگی طبقه‌ی کارگر است. کارگری که از صبح که از خواب بیدار می‌شود در فکر به دست آوردن پول و ادامه‌ی زندگی است و با اینکه می‌داند برای پیوستن به طبقه‌ی سرمایه داری شاید دارد در ورطه‌ای وهم آمیز پا می‌گذارد اما ترجیح می‌دهد امیدش را برای ادامه حفظ کند و برای داشتن چنین آینده‌ای رؤیابافی کند.

جریانات و وقایع فیلم Parasite با ریتمی تند و پرشتاب با ماهیتی فوتوریستی اجرا می‌شود. فوتوریسم در هنر و زیبائی شناسی فیلمیک، شتاب پشت سرهمی است که به طور همزمان در یک سطح کاملاً کم عمق دیده می‌شود. شتاب فوتوریستی فیلم در نقطه عطف کلیدی داستان، کشف زیرزمین عمارت خانواده‌ی ثروتمند به ریتمی ورتیسیزمی مبدل می‌شود که همچون گردابی شتاب حاضر را به ژرفا می‌کشاند و یک پرسپکتیو فشرده‌ی معطوف به مرکز و سیل آسا خلق می‌کند.

شتابی که عمق تلخی را به فیلم تزریق می‌کند و طبقه‌های فرودست دیگری را نشانه می‌رود که همچون زالو به پیکر زنده‌ای آویخته اند و برای ادامه‌ی حیات به اندام‌های زیستی او متکی هستند. از طرفی قرارگرفتن کلیشه‌ی رایج طبقه‌ی باهوش در مقابل طبقه‌ی کم هوش که بیشتر در جهت فضاسازی کمیک در فیلم‌ها استفاده می‌شود، در فیلم Parasite به گونه‌ای طراحی شده است که شکلی تحمیلی در پیشبرد وقایع فیلم ایفا می‌کند که از سوی کارگردان و فیلمنامه نویس تزریق شده است.

خانواده‌ی پارک هر کجا که قرار است باهوش باشند به صلاحدید سازندگان فیلم باهوشند همچون پیدا کردن تکه لباس کی جونگ در ماشین بوسیله‌ی پارک که به اخراج شدن راننده‌ی جوان می‌انجامد و در موقعیت‌هائی که کارگردان و فیلمنامه نویس تشخیص می‌دهد مثل پنهان شدن افراد خانواده‌ی فقیر در زیر میز با بوئی که پدر خانواده‌ی پارک استشمام می‌کند، قرار است کم هوش و بی تفاوت جلوه کنند.

جریانات و وقایع فیلم Parasite با ریتمی تند و پرشتاب با ماهیتی فوتوریستی اجرا می‌شود.

جریانات و وقایع فیلم Parasite با ریتمی تند و پرشتاب با ماهیتی فوتوریستی اجرا می‌شود.

نوعی فضاسازی و شخصیت پردازی که برآمده از منطق داستانی مشخص و رویدادها نیست و نقشی تحمیلی ایفا می‌کند؛ بنابراین باورپذیر نیست. در بحث شخصیت پردازی، چون فیلم Parasite فیلمی قصه محور است از شخصیت پردازی تنها با لایه‌های سطحی و بیرونی شخصیت‌ها مواجهیم و به درون آنها نفوذ نمی‌کنیم و شخصیت‌ها در حد تیپ باقی می‌مانند.

آنها قبل از آنکه شخصیتی با هویتی معین باشند، قرار است نمادی از یک طبقه‌ی اجتماعی باشند. کارکرد تیپ سازی به جای شخصیت سازی، در دام افتادنِ جریانِ فیلم را به ملودرام‌های سانتی مانتال به حاشیه می‌راند و باعث می‌شود ما در صحنه‌های کشته شدن شخصیت‌های کلیدی در دام احساسات گرائی مفرط نیفتیم و با اینکه با آنها بخصوص کی جونگ و کی وو همذات پنداری می‌کنیم اما درگیر احساسات مداوم با آنها نمی‌شویم و از آنها می‌گذریم.

تنها حسی که به شکلی مفرط در فیلم جریان دارد، نقطه گذاری می‌شود، رشد می‌کند و به انفجاری ویران کننده می‌انجامد، حس خشم است که در کاراکتر کی تائک (با بازی درخشان Kang-Ho Song) روشن تر از بقیه پرداخت شده است. فیلم Parasite انباشته از کنش‌های گفتاری متفاوت است.

تنها حسی که به شکلی مفرط در فیلم جریان دارد، نقطه گذاری می‌شود، رشد می‌کند و به انفجاری ویران کننده می‌انجامد، حس خشم است که در کاراکتر کی تائک (با بازی درخشان Kang-Ho Song) روشن تر از بقیه پرداخت شده است.

تنها حسی که به شکلی مفرط در فیلم جریان دارد، نقطه گذاری می‌شود، رشد می‌کند و به انفجاری ویران کننده می‌انجامد، حس خشم است که در کاراکتر کی تائک (با بازی درخشان Kang-Ho Song) روشن تر از بقیه پرداخت شده است.

نظریه‌ی کنش گفتاری از پاره گفتارهائی تشکیل شده است که نه گذاره هستند و نه خبری، در نتیجه صدق و کذب آن مشخص نیست. بر طبق این نظریه بیان‌های ارتباطی به دو دسته تقسیم می‌شوند:

  1. کنش‌های گفتاری (constative): بیان‌هائی که واقعیت را توضیح می‌دهند. صحبت‌هائی که هر کدام از دو طبقه در تعریف جایگاه خود در جهان فیلم ارائه می‌دهند به ویژه کنش‌های گفتاری طبقه‌ی فرودست از این دست است. دیالوگ‌هائی که مادر خانواده‌ی فرودست در سکانسی که در عمارت مشغول شب نشینی هستند و مادر، خودشان را به سوسکی تشبیه می‌کند که بعد از ورود ناغافل صاحبخانه‌ی اصلی ناچارند به سوراخ‌های ناپیدای خانه پناه ببرند و مقایسه‌ی استعاری طبقه‌ی فرودستی که مدام با انگل و حشرات گره می‌خورد، از این دست کنش گفتاری است.
  2. کنش‌های گفتاری (performative): کنش‌های کلامی که با بیان شدنشان باعث تغییری در واقعیت می‌شوند. کنش‌های گفتاری کی وو مبنی بر راهیابی به دانشگاه، در ابتدای فیلم و رؤیاهائی که برای خریدن عمارتی که پدرش در آن زندانی است دارد، از جمله کنش‌هائی است که با گفتن آن‌ها واقعیت دچار تغییر می‌شود و روند دیگری را می‌پیماید.
فیلم Parasite روحی عصیان گر و ویران کننده دارد که مجزا از ساختار و فرم آن زنده است و آکنده از مفاهیمی تلخ و دهشتناک است.

فیلم Parasite روحی عصیان گر و ویران کننده دارد که مجزا از ساختار و فرم آن زنده است و آکنده از مفاهیمی تلخ و دهشتناک است.

در پایان، فیلم Parasite روحی عصیان گر و ویران کننده دارد که مجزا از ساختار و فرم آن زنده است و آکنده از مفاهیمی تلخ و دهشتناک است. فیلم Parasite جهانی را متصور می‌شود که پایه‌های ماتریالیستی آن در جهان واقع به مفهوم سرمایه گره می‌خورد.

مفهومی که طبقه‌ی فرودست در آن به نوعی بیگانگی و فقدان هویت و شخصیت اجتماعی دچار هستند و تنها راه نجاتشان یافتن پول است و غیر از آن هیچ. دیدگاهی که فیلمساز در آن با گذر از آگاهی طبقاتی در قشر پرولتاریا، جهان تاریکی را ترسیم می‌کند که خطوط اندک روشن آن زیر هجوم سیل آسای ایدئولوژی حاکم مدفون می‌شود و به جهانی وهمناک و غم انگیز می‌پیوندد.

منبع: کتاب مفاهیم کلیدی در مطالعات سینمائی/ نوشته‌ی سوزان هیوارد/ ترجمه‌ی فتاح محمدی

برای درج دیدگاه کلیک کنید

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پربازدیدترین‌های این هفته در نت‌نوشت

برو بالا