فیلم Peace to Us in Our Dream ساختهی شاروناس بارتاس؛ زندگی و دیگر هیچ
فیلم Peace to Us in Our Dream آرامش ما در رؤیاهامان اثری شخصی و بیوگرافیکال از شاروناس بارتاس Sarunas Bartas فیلمساز اروپای شرقی است که همچون دیگر آثار وی به درونمایههای مشترکی چون تنهائی، عدم ارتباط، رابطهی انسان با طبیعت و تأثیر فروپاشی کمونیسم و زوال زمینههای اقتصادی-فرهنگی اتحاد جماهیر شوروی سابق بر زندگی آدمهای فیلم و فقر که به شرایط غیر انسانی زیست منجر میشود، میپردازد. در ادامه با تحلیل و نقد فیلم Peace to Us in Our Dream با نت نوشت همراه باشید.
فیلم Peace to Us in Our Dream آرامش ما در رویاهایمان
در این فیلم درونمایههای مهم دیگری که به مجموع درونمایههای مشترک فیلمهای Sarunas Bartas اضافه میشود، گرایش ابزورد بارتاس مبنی بر معنای وجود و خودشناسی و هدف از زیستن و تم اعتماد و عدم اعتماد انسانها به یکدیگر است که بعنوان موضوعی کلیدی در شخصیت پردازی شخصیتهای مهم فیلم چون بارتاس در نقش پدر و پسربچهی بزهکار بعنوان شخصیت محوری فیلم مطرح میشود و انگیزههای شخصی آنان را رقم میزند؛ موضوعی که به شکل موتیف در فیلم جریان مییابد.
فیلم Peace to Us in Our Dream در سکانسهای آغازین با روندی آرام و راکد با محوریت قرار دادن مشکلات ارتباطی مردی تنها که با دخترش زندگی میکند و در ارتباطات میان فردیاش با پارتنر و دخترش در کشمکش است آغاز میشود. رخدادهای بعدی فیلم به شیوهی سینمای پست مدرنیستی در الگوی روائی فیلم به شکل تغییر در زاویه دید مطرح میشود؛
ماجراهائی از هر کدام از شخصیتها که به شکل خرده پیرنگ روایت میشوند و شخصیت اصلی را پررنگ میکنند و در واقع یک داستان مشخص وجود ندارد. در فیلم Peace to Us in Our Dream فیلمساز با هوشمندی خرده پیرنگهای متفاوت و راکدی را در کنار هم قرار میدهد و آنها را در لایهی سطحی محتوای فرمیک فیلم بعنوان درونمایهای ثابت و اصلی قرار میدهد تا بتواند در بطن آن یک معضل اجتماعی دردناک را تعبیه میکند که به روند شکل گیری شخصیت اصلی داستان پسربچهای که ناخواسته درگیر سوءقصد به جان پدر و قتل میشود، میانجامد.
بیشتر بخوانید: فیلم John Wick: Chapter 2 به کارگردانی چاد استاهلسکی؛ خون به میزان کافی!
شخصیتی که در اوان نوجوانی از ناامنی و اختلافات در خانواده رنج میبرد، اولین دزدی ها، فرارهای از خانه و در نهایت برای نجات جان مادرش از دست پدر شرور، سوءقصد به جان پدر با سلاح گرم را تجربه میکند و مسیر زندگیاش دچار استحالهای جدی میشود که در انتها در مرز باریکی میان مرگ و زندگی معلق میماند.
به این ترتیب انتظارات رایج تماشاچی برخلاف عقاید حاکم، عقیم میماند و فیلمنامه با یک نقطهی عطف کلیدی معادلات تماشاچی را بهم میریزد. بارتاس در فیلم Peace to Us in Our Dream دست به ساختارشکنی نسبت به فیلمهای پیشینش میزند و فضاسازی آثارش را که معمولاً بر گشایش تصاویر و سکوت استوار بود بهم میزند و دست به دیالوگ پردازی میزند.
دوربین فیلمساز، قسمت اعظمی از میزانسن هایش را همچون دوربین و قاب بندیهای نوری بیلگه جیلان در جهت استفادهی صحیح از ریتم مترونومیک زندگی، در نماهای کلوزآپ از سوژهها میگنجاند که چهره هایشان در نیمهی تاریکی-روشنائی خیره کنندهای فرو رفته است و به نحوی آزاردهنده برای کنکاش در درونیات شخصیتها به آنها نزدیک میشود. نورپردازی پر کنتراست چهرهها به نوعی ایهام و تردید درونی شخصیتها را بارز میکند و از این طریق به فرمی تردیدآمیز میرسد.
[su_label type=”important”]بیشتر بخوانید:[/su_label] فیلم Border ساختهی علی عباسی؛ عذاب، شکنجه، زجر و درد
دوربین همچون خود فیلمساز که در نقش شنوندهای ساکت برای گوش دادن به حرفهای شخصیتها و همدردی با آنها ظاهر میشود، در حال مکاشفهای مسکوت در درون آدمهای فیلم Peace to Us in Our Dream است اما به نتیجهای نمیرسد و تنها دستاوردش همچون میوههای باغش، چیدن چهرههائی تنها، زخم خورده با درونی مشوش و تهی است که از ترسها و تردیدهای زندگی بسته شان به تنگ آمده اند. اما هر چقدر نزدیک شدن دوربین بارتاس به آدمها نارکارامد است، دور شدن دوربین از آدمها و غور آن در میان علفزارها و نماهای لانگ که باران و باد طبیعی را ثبت میکند و سوژهها را در بطن محیطی که در آن میزیند قرار میدهد معنای بیشتری پیدا میکند.
نگاه کنید به سکانسی که مرد، دختر ویولونیست را در آغوش میکشد و باران بهاری در میان اشعههای آفتاب شروع به باریدن میکند و در یک نمای لانگ شات و طولانی روی درختان سیب زیر باران میماند. آن قدر این نما طولانی میشود که کارکرد تداعی آزاد را برای تماشاگر به ارمغان میآورد.
تماشاچی با غرق شدن در این تصاویر ناگهان خود را جای کاراکترهای فیلم Peace to Us in Our Dream میبیند و در اتمسفر فیلم حتا موفق به شنیدن صدا و بوی باران و درختان سیب میشود. یا نگاه کنید به سکانس ابتدائی که ویولونیست در حال اجرای قطعهای بهمراه همنوازی پیانوست و در نمائی لانگ که با نورپردازی دقیقی همراه است شنوندگانی را میبینیم که فاصلهی دختر با آنها در قاب دوربین واضح میشود.
تماشاچیانی که پشت به دوربینند و نوای آسمانی ویولون در نماهای بعدی نیز جائی در روح و چهرههای خالیشان ندارد. بعد کات میشود به دختر که دیوانه وار میخندد و در حرکتی دوار دور خود میچرخد و دورانی بودن هستی و تکرار آن را نشانه میرود که بی معنائی، خستگی و رکود از زیستن را نشانه میرود.
در این نما نیز همچون نمای درختان سیب، آنقدر دوربین روی فضا میماند تا بتوانیم احساس کاملی از آن به دست بیاوریم و در واقع به جای دیدن فضا آن را حس کنیم. علاوه بر آن خندههای دختر در این سکانس به نوعی خود ارجاع بودن اثر را در آثار پست مدرنیستی یادآور میشود که نقشی در بیگانه سازی و اختلال دارد و واقعیت درونی فیلم را زیر سؤال میبرند و باعث میشوند هوشیار باشیم که در حال دیدن یک فیلم هستیم؛ کمااینکه یک دهن کجی به واقعهای جدی به حساب میآید و اساس نواختن در آن فضای ماورائی را زیرسؤال میبرد.
بیشتر بخوانید: فیلم Raging Bull ساخته مارتین اسکورسیزی؛ دیوانه کیست؟!
از طرفی به نظر میرسد در فیلم با یک ساختار خطی ارسطوئی مواجه نیستیم. در فیلم Peace to Us in Our Dream در سکانسی که دختر ویولونیست برای شنا به آب میزند، پدر شرور پسربچه، در برکه مشغول ماهیگیری است.
دختر از شنا باز میگردد و گپ کوتاهی با مرد ( Sharunas Bartas) میزند و بعد از آن مرد به دنبال دخترش که برای دیدار پسربچهی بزهکار رفته است روانهی جنگل میشود. ویولونیست برای دیدن مونی (زن مرد شرور) که او را یاد مادربزرگش میاندازد و تنها شخصیتی است که در فیلم نام دارد، به جاده میزند و وقتی میرسد مرد شرور را پشت پنجره میبیند.
از آن طرف مرد که در تعقیب دخترش ناکام مانده است به خانه بازگشته است و در حال سیگار کشیدن است که همان مرد شرور را میبیند که از ماهیگیری بازگشته است و فراموش کرده است برای بارتاسِ درون فیلم هیزم بیاورد. مرد شروری که همزمان هم میتواند در خانهی خودش باشد و هم در خانهی دیگری.
نمائی که اختلال زمانی-مکانی به وجود میآورد و باردیگر خصوصیت خودارجاع بودن سینمای پست مدرنیستی را آشکار میکند. از طرفی در طول فیلم Peace to Us in Our Dream بطور مداوم با یک نوع حس عدم قطعیت که از مؤلفههای دیگر سینمای پست مدرنیستی است مواجهیم. ویولونیستی که خوب مینوازد اما نمیداند برای چه به وجود آمده است و خیلی وقتها حس میکند وجود ندارد و به نوعی دچار استیصال فلسفی است.
دختر نوجوان زیبائی که بعد از از دست دادن مادرش دچار تردیدهای کوچک و بزرگی است که در صحبت هایش با پدرش به آن اشاره میکند و پدر آنها را طبیعی خطاب میکند و حتا از آنها بعنوان سرمایههای بشری یاد میکند که همواره نقشی کمک کننده دارند.
بیشتر بخوانید: فیلم One Flew Over the Cuckoo’s Nest دیوانه از قفس پرید؛ در باب آستانه مفاهیم!
خود مرد که با تردیدهای مهم زندگیش عدم اعتماد که با ضربههائی که از آدمهای مهم زندگیش خورده است، مواجه است و او را در مورد نگرش رایجش به آدمها دچار نوعی عدم قطعیت میکند. پسربچهی بزهکار که باز هم با مشکل عدم اعتماد مواجه است و با دزدیدن تفنگ شکاری، بارها با تردید از استفاده با آن رفتار میکند و در انتها با تیراندازی به سمت پدرش در حالیکه فکر میکند کار را تمام کرده از صحنه میگریزد و سرنوشتش همچون پدرش که در مرز میان مرگ و زندگی در حال جان کندن است، با عدم قطعیت همراه میشود.
در سکانس پایانی دختر نیز که از پشت پنجره شاهد صحبتهای پدرش با ویولونیست است، وقتی پردهی سفید را در مقابل دیدگانش میکشد و ناگهان از پشت پنجره ناپدید میشود، باز هم با عدم قطعیت مواجه هستیم. نمیدانیم دختر باز هم بر اثر التهابات درونی به جنگل میزند و همچون دفعات پیشین به سراغ پسربچه میرود و او را پیدا میکند و نجات میدهد یا با چه حوادث دیگری دست و پنجه نرم میکند.
پایان ارتباط ویولونیست و مرد هم با عدم قطعیت همراه است. مردی که زخم خوردهی اعتماد به زن دیگری است و از فریبهائی میگوید که او را در دنیائی خیالی غرق کرده و به قطع ارتباط با دنیای واقعی کشانده و باعث شده است که مرد نسبت به تمام آدمهای اطرافش دچار حسی منفی حاکی از بدبینی و افتراق باشد.
مرد در صحبت با دخترش به نوعی جهان بینی دربارهی آدمهای خوب و بود و کردار خیر و شر میرسد که دریچهی تازهای را به این نوع دیدگاه باز میکند. در فیلم Peace to Us in Our Dream بارتاس در جواب دخترش که میپرسد آیا بچهها نسبت به آدم بزرگها آدمهای بهتری هستند، معتقد است کسی که با برچسب بد از طرف دیگران معرفی میشود ممکن است از طرف کسانی دیگر خوب و نیک تلقی شود.
آنها کسانی هستند که چون از بچگی در زندگیشان رنج زیادی کشیده اند، از اعتماد کردن به دیگران واهمه دارند. وقتی کسی فکر میکند که دیگران افکار پلیدی دارند، ناخودآگاه با توسل بر انواع و اقسام سلاحها به دفاع از خود میپردازد و راهی جز این ندارد. این دیدگاه که هر عملی هم میتواند خوب باشد و هم بد، از مؤلفههای هجو یک مضمون در سینمای پست مدرنیستی است.
مثل اتفاقی که در سوءقصد به جان مرد شرور به دست پسربچه رقم میخورد. اتفاقی که در نفس خود (عمل قتل) اتفاقی پلید و غیرانسانی است اما وقتی با نجات جان مادر پسربچه همراه است که قصد دارد مادرش را از چنگال مردی پلید برهاند، بعدی اخلاقی و مثبت مییابد و شخصیت را به قهرمان بدل میکند.
از طرفی فیلم Peace to Us in Our Dream از جهاتی با یک رشته اتفاق و تصادفات همراه است که باز هم سینمای پست مدرنیستی را بارز میکند. پسربچهی بزهکار در طول گردش هایش در جنگل با شکارچیان به شکلی تصادفی برخورد میکند و تفنگشان را میدزدد، در جنگل برای امتحان تفنگ دوربین دار، با گروهی از پسران و دختر هم سنش برخورد میکند و آنها را نشانه میگیرد و در پایان نیز با ماشین همانها تصادف میکند و در کنار جاده به حال خود رها میشود.
از خصوصیات مثبت و بارز فیلم Peace to Us in Our Dream لحن صمیمی و صادقانهی آن است که در ساختار شخصی زندگی بارتاس حل شده است و قصد خودنمائی ندارد؛ تنها برههای از یک زندگی پراکنده و مختل شدهای را نشانه میرود که پدر خانواده در تلاش است تکههای پراکندهی آن را بهم وصل کند و به مسیر روشنی هدایت کند.