علمی

کتاب آبی پروژه تحقیقاتی رسمی آمریکا راجع به یوفو هاست!

معمولا در همه جای دنیا (نه فقط ایران) اکثریت ما کسی را می شناسیم که کسی را می شناسد که دوستش یک دوستی داشته که بشقاب پرنده ای را دیده است! سال های سال است که برخی از مردم ادعا می کنند یک یا دو شی پرنده ی شبیه به نعلبکی یا بشقاب را در آسمان شب دیده اند. از مدتها پیش ایالات متحده تصمیم گرفته بود تا به طور رسمی به این ادعاها رسیدگی کند. جالب است بدانید که این پروژه تحت عنوان کتاب آبی شناخته می شود! در ادامه با نت نوشت همراه باشید.

پروژه کتاب آبی و تب بشقاب های پرنده !

تشکیل پروژه ی کتاب آبی تقریبا مصادف با روزهایی بود که بحث دیدن یوفو ها در آسمان داغ شده بود و خبرهای زیادی مبنی بر دیده شدن بشقاب پرنده ها دست به دست می گشت. طبق گفته ی HISTORY، در آن سال خبرها در مورد بیگانگان و این قبیل موضوعات آنقدر داغ بودند که حتی رئیس جمهور وقت امریکا یعنی Harry S. Truman از شیوع یک هیستری همه جانبه در بین مردم می ترسید. هرچند که پروژه ی کتاب آبی تحقیقی توسط نیروی هوایی بود، اما CIA هم در سال ۱۹۵۳ با گردآوری گروهی از متخصصان برای کاوش در واقعیات و کاهش نگرانی های مردم در این قضیه دخیل شد. میزگرد رابرتسون (که نام خود را از سردسته ی این گروه، H.P. Robertson که فیزیکدان بنیاد تکنولوژی کالیفرنیا بود) ۳ روز خسته کننده به طول انجامید. این گروه شامل متخصصان نظامی و ارتشی، رایزن های “کتاب آبی” و دانشمندانی می شد که از قبل ویدیوها و عکس های مربوط به قضیه ی یوفوها را بررسی کرده بودند. در انتها، این میزگرد این طور تصمیم گرفت که پایه و اساسی برای آنچه که “فرضیه ی ماورای عالم خاکی” نامیده می شد وجود ندارد، بشقاب پرنده ها تهدیدی برای ما نیستند و ۹۰ درصد وقایعی که از آن ها برای اثبات دیده شدن بشقاب پرنده ها نام برده می شود قابل توضیح هستند. اما از آنجایی که تمامی اطلاعات این میزگرد تا سال ۱۹۷۹ از حالت محرمانه خارج نشده بود، مردم تا آن موقع به کلِ این پروژه هم مشکوک بودند و می گفتند شاید دولت با فریب ها و توطئه های خود قصد بازی دادن ما را دارد!

U F No

در ۱۷ دسامبر ۱۹۶۹، سخنگوی نیروی هوایی پایان پروژه ی کتاب آبی را اعلام کرد. اساسا، یکی از دلایل پایان دادن به این پروژه، به خاطر کاهش اعلام رویت بشقاب پرنده ها در بین مردم و همچنین یافته های سال ۱۹۶۸ “مطالعات علمی بر روی اشیا پرنده ی ناشناس” (که به عنوان گزارش Condon شناخته می شود. تیم تحت نظر دکتر ادوارد کاندون از دانشگاه کلرادو، اشیای ناشناخته ی پروژه ی کتاب آبی را بررسی می کردند) بود که بر روی موارد مشاهده ی یوفو کار کرده و آن ها را پیگیری می کردند و در آخر به این نتیجه رسیدند که دارند وقت خود را تلف می کنند. نیروی هوایی تصمیم گرفت تا کل این پروژه را متوقف کند، در حالی که تا آن زمان در پروژه ی کتاب آبی بر روی حدود ۱۲۰۰۰ مورد مشکوکِ مشاهده شده تحقیقات صورت گرفته بود.

اما پایان کار نیروی هوایی بر روی این موضوع باعث نشد تا “یوفو شناسان” هم دست از کار خود بکشند و از یافتن حقیقت نا امید شوند. البته ما فقط درباره ی نظریه پردازان توطئه صحبت نمی کنیم که فرضیه های وحشیانه ی خود درباره ی بیگانگان را در سراسر اینترنت پخش می کنند. برای مثال، درباره ی یکی از مشاوران سابق در پروژه ی کتاب آبی ، ستاره شناسی به نام J. Allen Hynek صحبت می کنیم. او در سال ۱۹۷۲ کتاب “تجربه ی یوفو: تحقیقی علمی” را نوشت که می تواند به عنوان میراث جاودانه اش در تاریخ ثبت شود. این نوشته شامل مقیاس Hynek، یک سیستم لیستی دارای ۶ آیتم برای طبقه بندی گزارشات دریافتی از مشاهدات بشقاب پرنده ها و مواجهه با فضایی ها می باشد. در سال ۱۹۷۳ هم، این شخص موفق به ایجاد مرکزی برای مطالعات یوفو شد.

منبع: curiosity.com

محسن خانی

دانشجوی دکتری تخصصی در رشته مهندسی مکانیک گرایش ساخت و تولید در دانشگاه تهران هستم. علاقه مند به تاریخ ایران و جهان و همچنین تکنولوژی روز دنیا، امیدوارم نوشته هایم مورد پسند خوانندگان آن واقع شود.

نوشته های مشابه

‫۳ دیدگاه ها

  1. حادثه رویارویی پرواز شماره ۱۶۲۸ جت کارگو (ترابری یا همون باری) خطوط هوایی ژاپن با یوفوها در ۱۷ نوامبر ۱۹۸۶ بر فراز آلاسکا روی داد. در این رخداد، یک فروند بویینگ ۷۴۷ باری مدل ۲۰۰F ژاپن در مسیر پاریس به فرودگاه ناریتا در توکیو در حال حمل محموله ای بزرگ از شراب فرانسوی بوژولا بود. در بخشی از مسیر هواپیما میان ریکیاویک در ایسلند و انکوریج درآلاسکا در ساعت ۱۷:۱۱ بر فراز شرق آلاسکا، خدمه پرواز ابتدا ۲ فروند شی ناشناس را در سمت چپ خود مشاهده میکنند. سپس ناگهان این دو شی پرنده به سرعت از پایین به سوی هواپیما نزدیک شده و با فاصله کمی به همراهی جمبوجت میپردازند. هر دوی این اشیا دارای دو ردیف مستطیلی به ظاهر اگزوز یا خروجی درخشان جت مانند بودند گرچه خود بدنه این اشیا بدلیل تاریکی هوا چندان مشخص نمی نمود. هنگامی که به کمترین فاصله از جمبوجت رسیدند، از شدت نور خروجی اگزوز آنان کل کابین خلبان روشن شده و به گفته خلبان، حرارت آنها را روی صورت خود حس میکرد. پس از دور شدن این دو، شی سومی به شکل یک دیسک یا بشقاب با اندازه بسیار بزرگتر، پدیدار شده و به تعقیب هواپیما پرداخت. هنگامیکه برج کنترل انکوریج برای اطمینان یافتن از صحت موضوع با یک پرواز شرکت یونایتد ایرلاین که از روبرو می آمد خواست تا حضور اجسام ناشناخته در مقابل خود را تایید کند، نه پرواز یونایتدایرلاین و نه یک جت نظامی دیگر، هیچ چیزی بجز جت باربری ۱۶۲۸ ژاپن را در رادار خود مشاهده نکردند. کل این مشاهدات مدت ۵۰ دقیقه طول کشید و در نزدیکی دنالی پایان یافت.

    جزییات ماجرا:
    در ۱۷ نوامبر ۱۹۸۶، خدمه پرواز جت باربری ۷۴۷ خطوط هوایی ژاپن JAL در حین پرواز بر فراز شرق آلاسکا و پس از غروب، سه شی پرنده ناشناس را مشاهده نمودند. بنظر میرسید که با توجه به جهت غروب خورشید، این اشیا برای بهتر ناشناس ماندن، عمدا بجای سمت راست هواپیما که به سوی محل غروب خورشید و روشنتر بود، ترجیح داده بودند در سمت چپ و تاریک هواپیما پرواز کنند. دستکم دو شی ناشناس اول را هر سه خدمه پرواز یعنی کاپیتان کنجو ترائوچی، خلبان اسبق جنگنده با بیش از ۱۰ هزار ساعت پرواز در صندلی سمت چپ، کمک خلبان تاکانوری تامه فوجی در صندلی سمت راست، و مهندس پرواز یوشیو سوکوبا مشاهده میکنند.
    این پرواز معمول و همیشگی اینبار نیز با سرعت ۹۰۹ کیلومتر بر ساعت و در ارتفاع ۳۵۰۰۰ پایی، روی اتوپایلوت (خلبان خودکار) وارد آلاسکا میشود. در ساعت ۱۷:۰۹ برج کنترل ترافیک هوایی انکوریج به هواپیما میگوید که مسیر خود را بسوی تالکیتنا در آلاسکا تغییر دهد. به محض اتمام گردش برای تغییر مسیر و در پایان دور، همینکه هواپیما کامل در مسیر نقطه جدید قرار میگیرد در ۱۷:۱۱، ناگهان کپتن ترائوچی متوجه دو شی پرنده ناشناس در سمت چپ خود و در ارتفاعی حدودا ۲۰۰۰ پایی حدود ۶۱۰ متری پایینتر از ارتفاع خود میگردد. در ابتدا تصور میکند دو فروند جنگنده هستند که در همان مسیر او و با همان سرعت او را همراهی میکنند. در ساعت ۱۷:۱۸ ناگهان این دو شی به یکباره و با حرکتی سریع و ویراژ مانند اوج گرفته و در فاصله ای حدود ۱۵۰ تا ۳۰۰ متری جلوی هواپیما قرار گرفته و آرایشی تشکیل میدهند که انگار دارند ۷۴۷ را با خود بکسل میکنند.
    بنا بر اظهارات کپتن ترائوچی، این مانور سریع را ، ظاهرا با فعال کردن نوعی سیستم پیشرانه معکوس انجام دادند چون در حین آن، خروجی های اگزوز آنان شروع به درخششی کور کننده نمود. بنا به توصیف ترائوچی، برای رساندن خود از زیر و کنار هواپیما به درست جلوی آن، به گونه ای عجیب چنان عمل کردند که انگار مفهومی بنام اینرسی نمیشناسند. او میگوید، ” اینها هر چه که بودند جوری حرکت میکردند که انگار چیزی بنام جاذبه وجود ندارد، یعنی ناگهان شتاب گرفته و با سرعت حرکت میکردند و در جایی که میخواستند به یکباره و در جا توقف میکردند، آنگاه دقیقا با سرعت ما همراه ما به پرواز ادامه میدادند، به گونه ای که از دید ما انگار ثابت و بی حرکت بودند. بعد در یک لحظه ناگهان به سمتی دیگر ویراژ میدادند… یعنی به بیان دیگر، این اشیا هیچ تاثیری از جاذبه نپذیرفته بودند.” اثر سیستم پیشرانه معکوس یاد شده به هنگام فعال شدن نور درخشان و کور کننده ای را به مدت ۳ تا ۷ ثانیه ساطع می نمود به گونه ای که کپتن ترائوچی گرمای ساطع شده را به خوبی حس میکرد.
    در این مرحله بود که حدود ساعت ۱۷:۱۹، موضوع با برج کنترل در میان گذاشته شد که البته پاسخ رسید که هیچگونه شی یا ترافیک ناشناسی در جهت مورد نظر در رادار آنها دیده نمیشود. پس از ۳ تا ۵ دقیقه دو شی مذکور آرایش بغل به بغل گرفتند و این شکل پرواز را به مدت ۱۰ دقیقه دیگر ادامه دادند. آنها به گونه ای موج مانند و با به عقب و جلو چرخاندن نازل جت (خروجی پیشرانه شان) که بنظر میرسید تحت کنترل اتوماتیک باشد و در نتیجه آن پر نور و یا کم نور شدن خروجی پیشرانه ها به همراهی ۷۴۷ میپرداختند.
    هر یک از اشیا دارای شکل مربعی بود که از دو ردیف مستطیلی از آرایه های درخشانی که بنظر خروجی های جت پیشرانه میرسیدند و توسط یک قسمت مرکزی تاریک از هم جدا میشدند تشکیل میشد. بعدها کپتن ترائوچی در طرحی که از آنها کشید، تخمین زد که اگر از زاویه ای دیگر به اشیا نگریسته میشد احتمالا استوانه ای بنظر می آمدند، و اینکه حرکات چرخشی نازل ها (خروجی اگزوز جت ها) میتوانسته ناشی از چرخش همین استوانه باشد. سرانجام اشیای یاد شده در ۱۷:۲۳ به ناگهان دور شده و در جایی پایینتر از افق در شرق ناپدید شدند.

    شی سوم
    با ناپدید شدن دو شی اول، کپتن ترائوچی اکنون متوجه یک باریکه نوار مانند از چراغ هایی کم نور در کنار هواپیما شد که در همان مسیر و با همان سرعت و ارتفاع آنها همراهی شان میکرد. او با تنظیم رادار هواپیما روی محدوده پوششی ۲۵ ناتیکال مایل (۴۶ کیلومتری)، توانست از حضور شی ای در ۱۳.۹ کیلومتری در جهت ساعت ۱۰ خود مطمئن شود و فورا برج کنترل را از موضوع آگاه کرد. انکوریج هیچ چیزی را روی رادار پیدا نکرد، اما مرکز کنترل منطقه ای عملیات نوراد پایگاه هوایی المندورف پس از دقایقی وجود “بازتابش اولیه افزایش یافته” ای را گزارش کرد.
    با ادامه مسیر به محض اینکه چراغها و روشنایی شهر فیربنکس باعث نور افکنده شدن بر جسم مذکور شد، کپتن ترائوچی تازه توانست ابعاد غول آسای جسم ناشناس را که به گفته او سفینه فضایی ای بسیار بزرگ و رعب آور با ابعادی در حدود دو برابر یک ناو هواپیمابر بود را در سمت جانبی خود ببیند. که البته این بیرون از دایره دید کمک خلبان تامه فوجی بود. پرنده ناشناس این وضعیت نسبی با هواپیمای ۷۴۷ را در خلال گردش ۴۵ درجه ای و نیز کاهش ارتفاع از ۳۵۰۰۰ پایی به ۳۱۰۰۰ پایی و نیز متعاقب آن گردش ۳۶۰ درجه برای فرود حفظ کرد. اما رادار کوتاه برد فرودگاه فیربنکس، از هرگونه شناسایی پرنده ناشناس عاجز ماند.
    در اینجا برج کنترل انکوریج از خلبان پرسید که آیا برای کمک و محافظت خواهان مداخله نظامی و اعزام جنگنده هست، که خلبان با توجه به شنیده های پیشین از عاقبت ناگوار چنین درگیری هایی پاسخ منفی داد. هیچیک از دو هواپیمایی که از روبرو به سمت پرواز ۱۶۲۸ می آمدند شی مذکور را در رادارهای خود ندیدند و خود JAL 1628 نیز بفاصله کوتاهی دیگر آنرا ندید. پرواز JAL 1628 در ۱۸:۲۰ سالم در انکوریج به زمین نشست.
    ترجمه شده از صفحه مربوطه در ویکی پدیا

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا