نقد فیلم روانی Psycho: چاقویی مردانه بر تنی عریان!
فیلم روانی یا Psycho ساخته کارگردان شهیر آمریکایی آلفرد هیچکاک و تولید ۱۹۶۰ سینمای هالیوود میباشد. اثری که به لحاظ جایگاه در دوران اوج کارنامه کاری هیچکاک ساخته شد و بعدهها آغازگر راهی در سینما شد که نام وی را جاودانه کرد. فیلم روانی را در نگاههای گوناگونی دسته بندی کردهاند. عدهای ساختار فیلم را متفاوت با آثار کلاسیک پیشین یاد میکنند و عدهای روح سینمای ترس و وحشت در آن جستجو میکنند. در ادامه با نقد فیلم روانی با نت نوشت همراه باشید.
بیشتر بخوانید: فیلم روانی Psycho ساختهی آلفرد هیچکاک؛ مقاومت بی فایده است.
نقد فیلم روانی Psycho
فیلم با موسیقی دلهورهآور برنارد هرمان آغاز میشود. موسیقی استادانه که که در لحظه لحظه فیلم حضوری درخشان دارد. فیلم از نمای باز و از بالای شهر فینیکس آغاز میشود. فیلمی که با بودجه کم و عامدانه سیاه و سفید ساخته شده است، از نمایی بزرگ خودر را ریز میکند تا وارد حریم خصوصی دو معشوفه در هتلی هنگام عشق بازی شود.
نگاه هیزی که هیچکاک در این سکانس دارد و از طریف آن تا خصوصیترین لحظه انسان پیش میرود، به نوعی مفاهیمی متفاوتی دارد. از نگاههای جنسیتی و ابزاری به نام زن به عنوان شی تا حکمی برای آزاد بودن دوربین برای ورود به هر فضا و لحظه!
نقد فیلم روانی Psycho را با خط داستانی آن پی میگیریم. جایی که مارین کری Janet Leigh و سام John Gavin در باره ازدواج صحبت میکنند. ازدواجی که مدتهاست به دلیل شرایط بد اقتصادی عقب افتاده است. از اینجا با مارین همراه میشویم و با او به محیط کارش میرویم.
از قضا صاحب شرکتی که مارین در آنکار میکند آن روز معامله بزرگی انجام داده و خانهای فروخته است و صاحب خانه تمام مبلغ را به صورت نقد برای پرداخت همراه خود آورده است. مبلغ چهل هزار دلار نقد. از آنجا که رئیس اشاره میکند معامله در چنین ابعادی آن هم به صورت نقد غیر قانونی است، به مارین میگوید سر راه بازگشت به خانهاش پول را در بانک بگذارد. همین امر با توجه به پیش زمینهای که از وضع زندگی مارین دیدهایم، سبب میشود او به فکر برداشتن پولها و فرار بیافتد.
مارین پولها را برداشته و فرار میکند و به صورت اتفاقی در پشت چراغ قرمز رئیسش را میبیند. لحظهای کاملا هیچکاکی که تماشاچی را در وحشت لو رفتن ماجرا در لحظهای معلق نگه میدارد. در میانه راه پلیسی به رفتار مارین مشکوک شده و مدتی وی را تعقیب میکند تا زمانی که مارین تصمیم به تعویض ماشینش میگیرد. اما او را سراسر عجله است. به همین منظور برای استراحت زمان ندارد و همان نیمه شب راه میافتد.
اما بدی آب و هوا او را به مُتلی میکشاند. اقامتگاهی دور افتاده که به خاطر مسیرش محل رفت آمد نیست. مارین اتاقی میگیرد و لحظه حمام یکی از بزرگترین و معروفترین سکانسهای تاریخ سینما شکل میگیرد. تعلیقی بزرگ که شوک را در خودش فرو مییرد و به استانداردی تبدیل میشود که ضمن تکنیک محض در ایجاد تعلیق نیز موثر است. کاتهای فراوانی که در آنی هیچکاک میان چشمان، چاقو و ضربات متعدد میدهد، بیانگر هولناکی جنایتی است که به وقوع میپیوندد.
بیشتر بخوانید: نقد فیلم سرگیجه ساختهی آلفرد هیچکاک؛ سرگیجه و سقوطی سوبژکتیو
تصمیم شجاعانهای که هیچکاک در این سکانس میگیرد، فیلم بیمار روانی را وارد مرحله خاصی میکند که پیشتر در آثار او شاهدش نبودیم. هیچکاک نیمی از فیلم را در نزدیکترین حالت به مارین میگذارند و در پیچشی کاراکتر اصلی فیلمش را میکشد تا خط داستان را ازنگاه نورمن Anthony Perkins شاهد باشیم.
نقد فیلم روانی Psycho را با نگاهی به ادامه داستان بیمار روانی پی میگیریم. از لحظهای که مارین سلاخی میشود، فیلم وارد مرحلهی تعلیق و دلهره مدام میشود. نگرانی و اطلاعات کم باعث میشود که مخاطب همیشه بیم این داشته باشد که یک جای کار ایراد دارد.
به نظر میآید مادر نورمن قاتل مارین باشد، آن هم درست وقتی که زمزمههای پشیمانی در رفتار مارین بابت دزدیاش نمایان شده بود. نورمن اما وارد اتاق میشود و باصحنه قتل مواجه میگردد و با خونسردی تمام شروع به از بین برد آثار جرم میکند. حتی در زمانی که نورمن ماشین مارین را به مرداب میفرستد نیز تعلیق و دلهره از سر و روی فیلم بالا میرود. آن هم زمانی که به نظر میرسد ماشین لحظهای غرق نخواهد شد!
بیشتر بخوانید: تحلیل فیلم شمال از شمال غربی اثر آلفرد هیچکاک
اما این پایان داستان نورمن نیست. به زودی کاراگاه خصوصی، خواهر و دوست پسر مارین رد وی را تا آن مُتل پیگیری میکنند. پیگیری که منجر به قتل کاراگاه و مفقود شدنش میشود. همه چیز دلالت بر قاتل بود مادر نورمن دارد. اما در نهایت این خود نورمن است که قاتلی دو چهره است. در حقیقت مرگ مادر نورمن در سالهای قبل او را به بیماری دو شخصیتی دچار کرده است که در لحظه در جای خود و مادرش قرار میگیرد.
در نقد فیلم روانی Psycho نکتهای که حائذ اهمیت است نه آوازه هیچکاک و نه تعلیق استاد گونهاش در نمایش دلهره و ترس است بلکه هیچکاک در قاتل روانی به طرز استادانهای داستان تعریف میکند. ذره ذره به مخاطبش اطلاعات میدهد و نزدیک به دو ساعت تماشاچی را حیران نگه میدارد.
بقیه عوامل در پلههای بعد قرار میگیرند. مانند اینکه این باز هیچکاک تحت تأثیر است. به وضوح رد سینمای اکسپرسیونیست آلمانی در رگ و پیرنگ فیلم رخنه کرده است. از موسیقی تا فیلمبرداری هنرمندانه جان آل راسل.
عناصر تصویری که هیچکاک در این فیلم پیش میبرد مکان را زنده میکند و به عنوان چشم سوم همیشه حضور دارد. نوع برداشتها از خانه مادر نورمن با اینکه اطلاعات کمی از آن داریم همانند آدمکی نیمه زنده همواره در حال زیر نظر گرفتن مسافران است.
بیشتر بخوانید: فیلم ربکا Rebecca اثر آلفرد هیچکاک
اما با تمام این الهامات، فیلم هیچکاک اورجینال است. یعنی نه تنها ادای دینی به فیلمهای دوران پیشین آلمانی است بلکه خود سکویی میشود مستحکم برای ادامه دادن. ادامه راهی که بعدهها بیشمار سازنده سعی بر الهام از آن داشتهاند.
در نهایت و در نقد فیلم روانی Psycho باید اشاره داشت اثر دلهرآور هیچکاک پیش از آن که اثری ترسناک باشد درامی روان شناختی است. شخصیت نورمن که در نیمه دوم فیلم به شخصیت اصلی بدل میشود را میتوان انسانی به آخر رسیده قلمداد کرد.
انسانی که به آخر رسیده اما به جای متلاشی شدن تغییر ماهیت داده است. شخصیتی که در نسبیت زندگی میکند و کنترل کردنش از اراده به دور است. اما هیچکاک اندکی پای خود را فرا تر میگذارد و با سکانس بازداشت شدن نورمن و خیالات وی در سرش بیم این را ایجاد میکند که شاید علاوه بر مادر هبوط کرده در کالبد نورمن، خود نورمن هم با آگاهی در قتلها حضور داشته است و نورمن قاتلی باهوش است. آن جاست که وهمی از وحشت تمام سناریو فیلم را میپوشاند!
بیشتر بخوانید: فیلم Rear Window ساختهی آلفرد هیچکاک؛ پدیدهی زن کشی و لذت چشم چرانی