نقد رحمان 1400 ساختهی منوچهر هادی؛ همه چیز تا ۱۴۰۰ درست میشود!
شخصی به نام رحمان با بازی سعید آقاخانی که سالهاست برای شرکت یک فرد متمول به نان حاج آقا جاروسی به بازی مهران مدیری کار میکند، وضعیت جسمانی مساعدی ندارد، ۴ فرزند دختر دارد و میخواهد آخر عمری حق چندین و چند سالش را از این شرکت و آقازادهاش با بازی محمدرضا گلزار بگیرد. آنچه خواندید خلاصهی کوتاهی از فیلم سینمایی رحمان ۱۴۰۰ است که در زمان اکرانش سر و صداهای زیادی به پا کرد. این متن از نت نوشت به بررسی و نقد فیلم رحمان ۱۴۰۰ اختصاص یافته، در ادامه با ما همراه باشید.
رحمان ۱۴۰۰
اینها همه حباب است،نگران نباشید، همه چیز تا ۱۴۰۰ درست میشود!
هشتمین فیلم سینمایی منوچهر هادی در مقام کارگردان یک کمدی-اجتماعی است که در ابتدا خزه نام داشت. هادی فرم شرکت در بیست و هفتمین جشنوارهی فیلم فجر را نیز پر کرد، اما برای دور ماندن از حاشیه از شرکت در مهم ترین رویداد سینمایی سال انصراف داد.
رحمان ۱۴۰۰ نوروز ۹۸ اکران شد اما دستور توقیف آن از ابتدای روز ۲۵ فروردین ماه داده شد. دلیل آن نیز استفاده از برخی صحنه هایی بوده است که در مشاهدهی اولیهی سازمان نظارت سینمایی، دستور حذف آنها صادر شده بود؛ اما به ادعای همین سازمان، این فیلم با بیش از ۱ ماه از اکران خود، این صحنهها را در نسخههای سینمایی و نهایی سانسور نکرده بود.
در این فیلم ۲۲ میلیاردی که محصول مشترک بابک و میثم کایدان است، مهران مدیری رئیس یک شرکتی (استعارهای از یک ملت) است که ظاهری متدین دارد اما آدم بسیار دو رویی است به معنای واقعی کلام خون زیر دستانش را در شیشه کرده است.
بیشتر بخوانید: نقد فیلم خانه پدری ساختهی کیانوش عیاری؛ خانهای به وسعت یک جامعه…
در طرف دیگر قصه، آبدارچیهای شرکت هستند که عمری زحمت کشیدهاند اما به هیچ نان و نوایی نرسیدهاند و همه چیز به جیب رئیس آنها رفته است. تقابل فقیر و غنی در اینجا دیده میشود بیچارگانی که هر چه بیشتر تلاش کرده اند کمتر موفق شده اند. در این میان هر اتفاقی که میافتد آقای رئیس میگوید: اینها همه حباب است! نگران نباشید! همه چیز تا ۱۴۰۰ درست میشود!
منوچهر هادی کارگردان فیلمهای یکی میخواد باهات حرف بزنه، زندگی جای دیگری است، من سالوادور نیستم، کارگر ساده نیازمندیم، آینه بغل و سریال عاشقانه این بار به سراغ مسئلهی رانت، آقازادگی، اختلاسهای چشمگیر و گردش ثروت در دستان تنها عدهای محدود از افراد جامعه ایران در فیلم رحمان ۱۴۰۰ رفته است.
در زمان اکران رحمان ۱۴۰۰ بیلبوردهای سطح شهر پر شده بودند از تبلیغ فیلم با سلبریتیهایی مانند مهران مدیری، محمدرضا گلزار و ساره بیات در حالی که به طور مثال مهران مدیری حضوری چند دقیقهای در چند سکانس محدود در فیلم دارد و صرفاَ برای فروش گیشه بوده است.
حتی در بیلبورد گلزار را با دستبند و لباس زندان کنار مدیری میبینیم که چنین نمایی در فیلم اصلاَ وجود ندارد. یکتا ناصر در نقش اصلی زن فیلم همسر کارگردان است و علی سرتیپی تهیه کنندهی رحمان ۱۴۰۰ مدیر پردیس کوروش و مدیر دفتر پخش فیلمیران است، او فیلمهایی از جمله دراکولا، شهر موشها ۲، پل چوبی و ورود آقایان ممنوع را در کارنامهی تهیه کنندگی خود دارد.
در رحمان ۱۴۰۰ به شکلی باور نکردنی، منطق داستان، قصه، لحن، فیلمنامه و خلاصه هر آنچه قرار است این داستان را روایت کند، شدیداَ غیر قابل باور و غیر منطقی است: یکی از آبدارچیها از بیماری عجیب رنج میبرد و دکتر گفته است سه ماه دیگر بیشتر زنده نیست.
پس به پیشنهاد همکارش انوش با بازی بهرام افشاری تصمیم میگیرند نقشهای بچینند تا در درگیری ساختگی رحمان پسر رئیس و بالادستی او را هل بدهد و بمیرد تا روسا مجبور به پرداخت پول زیادی برای دیه شوند و در این میان چیزی هم عاید زن آبدارچی و فرزندان بینوایش شود.
بیشتر بخوانید: فیلم دارکوب ساختهی بهروز شعیبی؛ پرسشهایی که بیپاسخ میمانند!
با توجه به شوخیهای به شدت سطح پایین، توخالی و زننده که به موقعیتهای هجو و مبتذل بد شده از آن جمله قطع عضو شدن دستگاه تناسلی یک مرد و حرکات موزون رحمان و انوش مقابل اشکان یا استفادهی چند باره از دیالوگ بانک اسپرم و خیلی شوخیهای بی جای دیگر تماشای این فیلم به افراد زیر ۱۲ سال توصیه نمیشود.
در رحمان ۱۴۰۰ کاراکترها نه تنها از شخصیت پردازی مناسبی برخوردار نیستند بلکه بازی خوبی هم ایفا نکرده اند تنها کسی که تا حدی تکرار میکنم تا حدی قابل قبول است بهرام افشاری است البته که جنس کارش به بهتاش فریبا سریال پایتخت شباهت فراوانی دارد.
در اواسط فیلم در دیالوگی میان بازیگران اصلی فیلم تبلیغ اسپانسر میشود و این چند دقیقه تیر خلاص است. این که در میانهی فیلم به سبک تلویزیون فیلم قطع میشود و چند دقیقهای پیام بازرگانی میبینیم. در اینجا کاملاَ بی دلیل، رحمان خانوادهاش را برای صرف شام به رستوران میبرد و هنگام پرداختن حسابش متوجه میشود که کیف پولش را همراهش نیاورده است.
این جا است که همسرش فکر بکری به ذهنش میرسد. تلفن همراهش را در میآورد و با اپلیکیشن کار آمدش به داد رحمان میرسد و نه تنها مبلغ مورد نظر را، به راحتی و با صرف کمترین زمان، به حساب مغازه دار کارت به کارت میکند بلکه یک شارژ دو هزار تومانی، باز هم به راحتی و با صرف کمترین زمان، هم برای رحمان میخرد! حالا این که بودن این چند دقیقه در فیلم چه الزامی در فیلمنامهی فیلم دارد بر مخاطب پوشیده نیست.
منوچهر هادی دو بار در فیلمش با فیلم هایی مثل فروشنده یا جدایی نادر از سیمین شوخی میکند که البته زیاد هم جدی گرفته نمیشود اما مخاطب به یاد میآورد که روزگاری او دستیار فرهادی بوده است. هادی در چهارشنبهسوری دستیار کارگردان بود و سپس اولین فیلمش را ساخت اما کمترین تاثیری را از سینمای فرهادی نپذیرفته است.
روزی نشان دادن یک کاراکتر با پیراهن یقه بسته و ته ریش در یک فیلم، حرکتی شجاعانه بود که اگر از تیغ تیز سانسور جان سالم به در میبرد، جنجالی در سینماها و میان مردم به پا میکرد و حال دقیقاَ برعکس است. نشان دادن یک کاراکتر با خصوصیاتی که گفته شد نمک بر زخم مخاطب است.
عادی جلوه دادن افرادی که با دروغ و تزویر و ریاکاری، با زیر لب ذکر گفتنهای مداوم، میلیارد میلیارد پول جا به جا میکنند، زبان چینی بلد هستند و هر روز راس ساعت ۱۲ یک نفر با آنها تماس میگیرد که فلان چیز را بخر و فلان چیز را بفروش از نکات بارز رحمان ۱۴۰۰ است.