فیلم Rear Window ساختهی آلفرد هیچکاک؛ پدیدهی زن کشی و لذت چشم چرانی
فیلم Rear Window به کارگردانی آلفرد هیچکاک و هنرمندی گریس کلی و جیمز استوارت، داستان کشف راز قتلی توسط عکاس-خبرنگاری است که پایش شکسته و نامزدش او را در این کشف کمک میکند. در ادامه با معرفی و تحلیل فیلم Rear Window با نت نوشت همراه باشید.
فیلم Rear Window ساختهی آلفرد هیچکاک
فیلم Rear Window یکی از مهم ترین آثار سینمایی هیچکاک Alfred Hitchcock و همچنین از بهترین فیلمهای تاریخ سینمای جهان است که سالها در رتبههای اول جدول نظرسنجی از منتقدان قرار داشته است. این فیلم که در ایران به نام پنجره رو به حیاط (این فیلم با عناوین پنجره پشتی یا پنجره عقبی نیز خطاب میشود.) اکران شده است و شناخته میشود، ترجمه فرانسوی همین عنوان میباشد.
از همان سکانس افتتاحیهی فیلم Rear Window مخاطب المانهایی در فیلم میبیند که متوجه شروع یک حادثه میشود. رد شدن گربهای سیاه که عرض حیاط را طی میکند نشانهای از اتفاق نحسی در این حیاط و خانه میباشد.
همچنین وقتی استلا (تلما ریتر) برای ماساژ جفری (جیمز استوارت Jimmy Stewart) میآید، در دیالوگ هایش به پیش بینی یک حادثه ناخوشایند اشاره میکند. تمام این عوامل، حاکی از آن دارند که اتفاقی در حال رخ دادن میباشد. اتفاقی که در ادامه مخاطب متوجه آن خواهد شد.
فیلم Rear Window فیلمی دربارهی چشم چرانی است. اساس فیلم بر این عمل قبیحانه شکل میگیرد. جفری که پایش بر اثر حادثهای شکسته، تمام روز را مشغول دید زدن احوال همسایگانش میباشد. این چشم چرانی به لحاظ روانکاوی، نوعی غریزه در آدمی است که دوست دارد پشت پردهها را ببیند.
بیشتر بخوانید: فیلم ربکا Rebecca اثر آلفرد هیچکاک؛ عشق تنهاست و از پنجره به بیابانهای بی مجنون مینگرد!
این پردهها هرچه بیشتر کشیده باشند، مخاطب تمایل بیشتری برای کشف پشت آنها دارد. درست مانند پردهی خانه توروالد که قتلی در آن رخ داده است. این چشم چرانی آنقدر غریزی است که حتا شخصیتهای دیگر را مانند لیزا (گریس کلی Grace Kelly) و تلما را که جفری را از این عمل منع میکنند، در ادامه خود به او یاری میرسانند و کشف راز پشت پرده برایشان جالب میشود.
همچنین یکی از این پنجرههای فیلم Rear Window شباهت بسیار زیادی به یکی از نقاشیهای ادوارد هاپر به نام اتاقی در نیویورک (۱۹۳۲) دارد. همان نقاشی اتاقی که زنی در حال پیانو زدن میباشد که قرینهاش در فیلم Rear Window اتاق مرد نوازنده پیانو میباشد.
چیدمان اتاق، پنجرهی سرتاسری از نقاط اشتراک هر دو اثر است. مفهوم پنجره در آثار نقاشی ادوارد هاپر نیز اهمیت ویژهای دارد و بسیاری از نقاشیهای او اتفاقاتی است که در پنجرهای میگذرند. این پنجرهها حال و هوای چشم چرانی را نیز تداعی میکنند.
بیشتر بخوانید: فیلم سرگیجه Vertigo کاری از آلفرد هیچکاک؛ ارتفاع زنانه
چرا که نوعی سرک کشیدن به خلوت سوژهها میباشد. درست مانند پنجرهای که در فیلم Rear Window ما نمونههای مختلفش را میبینیم. همان طور که میدانیم، ادوارد هاپر علاقه بسیاری به سینما داشت و آثارش یا الهام گرفته شده از فیلمی و یا الهام بخش فیلم دیگری میشد.
به بیانی دیگر نقاشیهای او، هر کدام به مثابهی یک پلان سینمایی است. ترکیب درست نقاشی و سینما و الهامی که از یکدیگر میگیرند را به خوبی میتوانیم در فیلم Rear Window مشاهده کنیم.
همان طور که میدانیم، زن در فیلمهای هیچکاک، شخصیتی منفعل نیست، بلکه شخصیتی کنشمند میباشد. در بسیاری از فیلمهای او، شخصیت اصلی داستان نیز زن هست و اصولا زنان آثار هیچکاک، در عین زیبایی و لوندی زنانه، دارای استقلال و قدرت نیز میباشند.
فیلم Rear Window یکی دیگر از فیلمهای هیچکاک است که زن، نقش کنشمند و تاثیرگذاری در پیش برد داستان دارد. لیزا به عنوان نامزد جفری، در این داستان، نه تنها از درایت زنانه خویش برای حل معما استفاده میکند، بلکه به مثابهی پای مرد میشود و از ساختمان بیرون میرود تا حقیقت را کشف کند و در نهایت هم موفق میشود.
بیشتر بخوانید: فیلم شمال از شمال غربی اثر آلفرد هیچکاک North by Northwest
در اصل لیزا، مکمل جفری است. مرد داستان پایش شکسته و توانایی حرکت ندارد که نوعی ضعف مردانه را نمایش میدهد. چرا که اصولا مرد موجودی در حال حرکت و زن ساکن میباشد. در فیلم Rear Window این موضوع خود را کاملا برعکس نشان میدهد.
همچنین قدرت و زورمندی، به عنوان کلیشهای برای مردان صورت میگیرد. حال آنکه مردان هیچکاک فاقد این زور بازو و قدرت میباشند. در سرگیجه اسکاتی ترس از ارتفاع دارد. در طلسم شده و روانی، مرد دارای مشکل روانی است.
در فیلم Rear Window مرد پایش شکسته است و توانایی حرکت ندارد. به جای آن از تفکر و عقل و خصیصه دیگر مردانه یعنی چشم چرانی استفاده میکند. شیک پوشی و تمیز بودن بیش از حد مردان فیلمهای هیچکاک نیز آنها را از کلیشهی مردان خشن و کثیف میرهاند. همچنین او ابایی ندارد که از زنان کمک بگیرد.
بیشتر بخوانید: نقد فیلم سرگیجه ساختهی آلفرد هیچکاک؛ سرگیجه و سقوطی سوبژکتیو
در دیگر فیلمهای هیچکاک نیز این کمک زنان دیده میشود. در سرگیجه زنان به مرد کمک میکنند. در طلسم شده نیز زن به عنوان مشاور، سعی بر رفع مشکل روانی مرد دارد. اصولا تفکری که هیچکاک نسبت به زن و مرد دارد، تفکری مکمل گونه است.
بدین معنی که آنها را در برابر هم قرار نمیدهد، بلکه در کنار هم قرار میدهد تا به هدفی مشترک برسند. چنین دیدگاه برابر جویانه ای، به ویژه در آن سالهای امریکا، شایان ستایش است. در فیلم Rear Window نیز لیزا از حسهای زنانه و توجهاتی که به لباس و اعمال زنانه مثل آرایش و جواهرات دارد، به جفری در کشف راز این زن کشی کمک میکند.
همچنین او جرات این را مییابد که از آپارتمان بیرون رود و به آپارتمان قاتل راه پیدا کند. همچنین او یکی از عوامل چشم چرانی که رفتاری مردانه است میشود. تحول شخصیتی لیزا از زنی که کلیشههای زنانه دارد تا زنی که کنشمند است در لباس هایش نیز به خوبی دیده میشود.
میدانیم که مفهوم لباس برای هیچکاک تا چه اندازه اهمیت دارد و در فیلم Rear Window نیز ادیت هد به عنوان یکی از زبده ترین طراح لباسهای سینما و همکار هیچکاک در بسیاری فیلمهای دیگر او، در این فیلم نیز حضور دارد و خوش درخشیده. به گونهای که لباس یکی دیگر از المانهای مهم و شناخته شدهی این فیلم میباشد.
این امر آنقدر مهم است که در دیالوگها نیز اهمیت خود را نشان میدهد و از علاقه و حرفه لیزا در این حرفه خبر میدهد. در نخستین نمای معرفی لیزا در فیلم Rear Window ، او لباسی کاملا زنانه و شاهزاده وار پوشیده است.
بیشتر بخوانید: فیلم روانی Psycho ساختهی آلفرد هیچکاک؛ مقاومت بی فایده است.
لباسی سنگ دوزی شده با شنل حریر این ظرافت زنانه را به خوبی نشان میدهد. همچنین او را در رفتار کلیشهای زنانه، یعنی سرو غذا میبینیم. در نمای دوم معرفی او، لباسی ساده تر و سراسر مشکی بر تن دارد که اندکی از آن ظرافت و شاهزاده گونهای فاصله گرفته است.
در همین لباس است که اتفاقات پنجره روبه رویی برای او جذاب میشود. در سومین نمایی که از لیزا در فیلم Rear Window میبینیم، او کت و دامنی سبز پوشیده. میدانیم که در تاریخ طراحی لباس، پوشیدن کت و دامن نشانهای از استقلال شخصیتی زن بوده است.
در ادامهی همین نما، او لباس خواب صورتی زنانه از ابریشم و حریر را نیز میپوشد که در نقش جنسی زن قرار بگیرد، اما به محض پوشیدنش و بر اثر اتفاق دیگری در پنجرهی رو به رویی، این امر حاصل نمیشود. در چهارمین نما نیز پیراهنی ساده و گل گلی بر تن کرده که یادآور لباسی راحت برای پیک نیک میباشد.
در همین لباس است که به خانه قاتل میرود. راحتی لباس، راحتی این امر فعالانه را برای زن شامل میشود. و در آخرین نما او را در لباسی کژوال و بسیار متفاوت از آنچه که از او دیده ایم میبینیم. پیراهنی قرمز و شلوار جین که نه تنها چندان زنانه هم نیست، بلکه بیشتر مردانه است.
در این نمای پایانی او در حال کتاب و مجله خواندن است و از کلیشه آشپزی فاصله گرفته و به خواندن که امری مدرن و ملزوم برای زنان به شمار میرود روی آورده است. درست است که در فیلم Rear Window لیزا میخواهد زن دلخواه جفری شود، اما در این راه، شخصیت اصلی خود را حفظ میکند.
بیشتر بخوانید: فیلم Sunset Boulevard ساختهی بیلی وایلدر؛ سوفلهی عاشق امیدوار و سوفلهی عاشق ناامید
ظرافت و شیکی کیف سفری کوچک او کاملا منطبق با شخصیت اتیکت خوردهی اوست. همچنین خواندن مجله بازار (مجلهای مربوط به مد) که از علایق شخصی اوست پس از خواندن کتابی درباره هیمالیا که از علایق شخصی جفری میآید، نشان از حفظ استقلال شخصیتی او دارد.
در پایان و در ادامه نگاه فمنیستی آلفرد هیچکاک باید اشاره داشت که فیلم Rear Window به طور ضمنی از خشونت خانگی علیه زنان صحبت میکند. سوژهای که اهمیت آن در بین فمنیستها بسیار مهم است و تا کنون هم موضوع روزی شمرده میشود چرا که در حال اتفاق افتادن است.
همچنین بر اساس تحقیقات، این خشونت خانگی توسط اقوام نزدیک زن (پدر، برادر، همسر) اتفاق میافتد.درست مثل زن کشی که در فیلم با آن رو به رو هستیم. بدین ترتیب با توجه به مطالب گفته شده و نگاهی که به فیلم vertigo نیز پیشتر داشته ام، به جرات میتوان گفت که هیچکاک یکی از کارگردانهای مرد فمنیست میباشد.
بیشتر بخوانید: فیلم Free Fall به کارگردانی استفان لاکانت؛ در جنگل اتفاق افتاد!
واقعا عالی بود
الان این نقد بود دو سومش مسائل نماد گرایی رائفی پوری اما در قالب فمینستی و فشن شو بود نه اهتمام به شخصیت پردازیها شد که همانند ابتدای استاکر تارکوفکسی سکانس اول زیر دو دیقه به زبان دوربین با حرکت سیال و اینسرت شخصیت جف پرداخته میشه نه اشاره به بهره گیری از کمپوزیسیون و مچ کات و نماهای واکنشی نه بحث روان نژندی نه نقد جنایی ومک گافینی و محتوایی اثر سینما که جای این سوسول بازیا نیست هر چند عددی نیستید ولی یک دفعه بگید میخوام مقاله فمنیستی بنویسم جنس مرد بکوبم و تمام.