سینمای ایران

روزهای نارنجی فیلمی از آرش لاهوتی؛ زنی تنها با تاجی از پرتقال

محتوای حمایت شدهفیلم روزهای نارنجی
۷+
حمایت شده توسط:

روزهای نارنجی به کارگردانی آرش لاهوتی و نویسندگی آرش لاهوتی و جمیله دارالشفایی و تهیه کنندگی علی‌رضا قاسم خان و هنرمندی هدیه تهرانی، علی مصفا، ژیلا شاهی، مهران احمدی، درباره زنی است به نام آبان که ریاست کارگران مرکبات را بر عهده دارد. در ادامه با بررسی فیلم روزهای نارنجی با نت نوشت همراه باشید.

فیلم روزهای نارنجی

زنی تنها با تاجی از پرتقال

در مورد فیلم روزهای نارنجی باید گفت که این فیلم نخستین ساخته‌ی آرش لاهوتی است که پیش از این «واسطه» نام داشت و بعدا به روزهای نارنجی تغییر نام داد.

همچنین پس از سال ها، نخستین حضور جدی هدیه تهرانی در نقش اول زن می‌باشد که بار دیگر مخاطب با سیمای سنگی و سرد و مستقل وی در سینما رو به رو می‌شود و از این جهت می‌تواند نقطه عطفی را در کارنامه‌ی بازیگری هدیه تهرانی رقم بزند.

 

بد نیست از نقاط قوت فیلم روزهای نارنجی  که بازیگران آن هستند صحبت کنیم. آرش لاهوتی، انتخاب‌های کاملا درستی را برای شخصیت‌های داستان برگزیده که هر یک به خوبی در جای خود قرار گرفته اند. داستان حول محور زنی سرد و مستقل و درونگرا به نام آبان (هدیه تهرانی) می‌گذرد و به راستی چه انتخابی بهتر از هدیه تهرانی می‌توانست برای این نقش باشد؟!

بیشتر بخوانید: دلم میخواد فیلمی از بهمن فرمان آرا؛ نسل سوخته

در فیلم روزهای نارنجی باید اشاره کرد که سیمای سرد و سنگی هدیه تهرانی، همراه با درونگرایی و احساس کنترل شده اش، در کنار شخصیت مستقلی که از خویش در سینما ارائه می‌داد و با آن شناخته شده بود و به نوعی مظهر کلیشه زدایی جنسیتی در سینمای ایران بود، دقیقا همان المان هایی است که شخصیت آبان در روزهای نارنجی نیاز داشت.

در فیلم روزهای نارنجی باید اشاره کرد که سیمای سرد و سنگی هدیه تهرانی، همراه با درونگرایی و احساس کنترل شده اش، در کنار شخصیت مستقلی که از خویش در سینما ارائه می‌داد و با آن شناخته شده بود و به نوعی مظهر کلیشه زدایی جنسیتی در سینمای ایران بود، دقیقا همان المان هایی است که شخصیت آبان در روزهای نارنجی نیاز داشت.

وی که در دهه‌ی هفتاد و نیمه دهه‌ی هشتاد ستاره‌ی سینمای ایران بود، شمایل تازه‌ای از زن مدرن را بر پرده‌ی نقره‌ای ارائه داد. زنی که برای احقاق حق خود می‌جنگد و در این راه از هیچ چیز ابایی ندارد. از شاه نقش‌های او می‌توان به هستی مشرقی در قرمز ساخته‌ی فریدون جیرانی و سیما ریاحی در شوکران به کارگردانی بهروز افخمی اشاره کرد.

اما از نیمه‌ی دوم دهه‌ی هشتاد و پس از بازی در فیلم چهارشنبه سوری ساخته‌ی اصغر فرهادی، شمایل بازیگری‌اش نیز تغییر کرد و پس از حضورهای اندک در فیلم‌های خاص تر سینمای ایران و تجربه‌های هنری دیگر، بیشتر در قالب زن خانه دار در جامعه‌ی مردسالار، شکل گرفت.

درست همان شخصیت مژده در چهارشنبه سوری و برعکس دیگر کاراکترهایی که پیش از این از هدیه تهرانی سراغ داشتیم. نمونه چنین شمایلی را می‌توان آآآآدت نمیکنیم ابراهیم ابراهیمیان برشمرد.

بیشتر بخوانید: فیلم طلا از پرویز شهبازی؛ درامی به شدت ساختگی و دروغین

این فیلم نخستین ساخته‌ی آرش لاهوتی است که پیش از این «واسطه» نام داشت و بعدا به روزهای نارنجی تغییر نام داد.

این فیلم نخستین ساخته‌ی آرش لاهوتی است که پیش از این «واسطه» نام داشت و بعدا به روزهای نارنجی تغییر نام داد.

اما هدیه تهرانی با هنرمندی در فیلم اسرافیل ساخته‌ی آیدا پناهنده، بار دیگر قدمی کوچک به پرسونای بازیگری گذشته‌ی خویش گذاشت. در این فیلم هم او شخصیت زنی تنها و درونگرا را ایفا کرد که البته دیگر خسته تر از آن بود که با مردانش بجنگد، اما دیگر آن شمایل زن خانه دار را هم نداشت.

در فیلم روزهای نارنجی باید اشاره کرد که سیمای سرد و سنگی هدیه تهرانی، همراه با درونگرایی و احساس کنترل شده اش، در کنار شخصیت مستقلی که از خویش در سینما ارائه می‌داد و با آن شناخته شده بود و به نوعی مظهر کلیشه زدایی جنسیتی در سینمای ایران بود، دقیقا همان المان هایی است که شخصیت آبان در روزهای نارنجی نیاز داشت.

با این تفاوت که اگر هدیه تهرانی پیش از این در شمایل زن مدرن شهری و تهرانی بود، این بار این استقلال را در روستایی از شمال کشور به نمایش می‌گذارد.

بیشتر بخوانید: فیلم متری شیش و نیم کاری از سعید روستایی؛ مرثیه‌ای برای ساقی اعظم

آرش لاهوتی، انتخاب‌های کاملا درستی را برای شخصیت‌های داستان برگزیده که هر یک به خوبی در جای خود قرار گرفته اند

آرش لاهوتی، انتخاب‌های کاملا درستی را برای شخصیت‌های داستان برگزیده که هر یک به خوبی در جای خود قرار گرفته اند

در روزهای نارنجی ما با زنی رو به رو هستیم که به تنهایی، بار زندگی‌اشان را به دوش می‌کشد و وی را بیشتر در قاموس کارهای منسوب به مردانه می‌بینیم. آبان، بیشتر اوقات به تنهایی در میان انبوهی مرد برای خرید و فروش پرتقال سر و کله می‌زند، پشت وانت می‌نشیند و حتا پنجری‌اش را می‌گیرد،

امور اقتصادی و حساب و کتاب خانه نیز بر عهده‌ی اوست و ریاست زنان کارگر مرکبات را دارد. در کنار این قطب فعال، همسرش مجید (علی مصفا) قرار دارد که بیشتر در کنار او قرار می‌گیرد و کار خاصی انجام نمی‌دهد.

دلخوشی‌اش ماهی‌های آکواریومی‌اش است و پول هایشان را نیز در این راه به هدر می‌دهد و بیشتر خانه نشین است و قطب منفعل داستان را تشکیل می‌دهد. انتخاب علی مصفا با توجه به پرسونای آرام و درونگرایش نیز بسیار مناسب چنین شخصیتی می‌باشد. هر دو بازیگر به خوبی توانسته اند خستگی شخصیت‌ها را بر پرده نقش ببندند.

بیشتر بخوانید: فیلم قسم از محسن تنابنده؛ بیا هم قسم شویم

در فیلم روزهای نارنجی، نکته‌ای که باید بدان توجه داشت، شخصیت پردازی دقیق و حساب شده‌ی فیلم، به ویژه شخصیت آبان می‌باشد که بازی به اندازه و درست هدیه تهرانی نیز این امر را شدت بخشیده است.

در فیلم روزهای نارنجی، نکته‌ای که باید بدان توجه داشت، شخصیت پردازی دقیق و حساب شده‌ی فیلم، به ویژه شخصیت آبان می‌باشد که بازی به اندازه و درست هدیه تهرانی نیز این امر را شدت بخشیده است.

در فیلم روزهای نارنجی، نکته‌ای که باید بدان توجه داشت، شخصیت پردازی دقیق و حساب شده‌ی فیلم، به ویژه شخصیت آبان می‌باشد که بازی به اندازه و درست هدیه تهرانی نیز این امر را شدت بخشیده است.

وی تنها با تلخند و لبخند و حرکت نگاه هایش و گاهی بدون گفتن هیچ دیالوگی، تمام آنچه را که باید از آبان بدانیم را به مخاطب ارائه می‌دهد. سکانس درخواست کمک از پسرخاله‌اش و تلخندی که برای انگشت زدن روی صفته می‌زند و یا لبخندی که از خرید لوازم آرایش کارگران زن بر لبش می‌نشیند و یا نگاه‌های پایانی‌اش به مجید، نمونه هایی از این دست هستند.

از نکات برجسته‌ای که در  فیلم روزهای نارنجی باید به آن اشاره داشت این است که فیلم به خوبی توانسته تصویری واقعی و نه آرمانی از برابری جنسیتی در ایران، آن هم در روستایی در شمال کشور نشان دهد.

پوستر فیلم روزهای نارنجی

پوستر فیلم روزهای نارنجی

درست است که آبان، به تنهایی می‌کوشد تا از پس زندگی بر بیاید و در این راه، همسرش چندان همراه او نیست، ولی فیلم از جایی رنگ می‌گیرد که این زوج با یکدیگر همراه می‌شوند و فردیت خویش را کنار می‌گذارند.

یعنی درست از جایی که مجید دیگر آن شخصیت انفعالی را از خویش نشان نمی‌دهد و تصمیم می‌گیرد که آبان را در راهش همراهی کند و این تنها جایی است که ما این زوج را به عنوان شریک زندگی یکدیگر می‌بینیم. واقعیت این است که در جامعه‌ی مرد سالار ایران، زنان بیشتر به حرف مردان گوش می‌دهند و چندان از همجنس خود پیروی نمی‌کنند.

درست مانند اتفاقی که در روزهای نارنجی می‌افتد. در انتها، زنان پس از اعتصابشان علیه آبان، به حرف مجید گوش می‌دهند و سر کار می‌آیند.

بیشتر بخوانید: قصر شیرین فیلمی از کاری از رضا میرکریمی

در فیلم روزهای نارنجی نمی‌توان موسیقی روان و به اندازه‌ی کریستف رضاعی را نشنید.

در فیلم روزهای نارنجی نمی‌توان موسیقی روان و به اندازه‌ی کریستف رضاعی را نشنید.

این همیاری و همکاری زوج در این فیلم، نمود برابری جنسیتی و حرفی است که فمینیسم امروزه دارد می‌زند. اینکه زن و مرد به یکدیگر برتری ندارند و در مقابل هم قرار نمی‌گیرند، بلکه در کنار و همراه هم هستند.

فمنیسم امروزی همان طور که مردسالاری را تقبیح می‌کند، زن سالاری را هم ارج نمی‌نهد و در پی برابری جنسیتی است. مانند همراهی آبان و مجید در روزهای نارنجی که فردیت را کنار می‌گذارند و شریک یکدیگر می‌شوند.

در فیلم روزهای نارنجی باید اشاره کرد که به دلیل ناباروری آبان پس از حادثه ای، پرتقال به مثابه‌ی ثمره و نتیجه‌ی درخت، همانند فرزند و میوه‌ی زندگی زناشویی‌اش عمل می‌کند.

تنالیته‌ی لباس‌ها و اجزای صحنه، رنگ‌های مشکی، توسی، قهوه ای، نارنجی و سبز را شامل می‌شوند که علاوه بر آنکه اشاره‌ای است به تیره بودن زندگی شخصیت ها، ترکیب رنگی درخت و پرتقال را که ابژه‌ای مهم در فیلم هست را نیز تداعی می‌بخشد و فیلم را دارای پالت رنگی و یکدست و هماهنگ بودن رنگی می‌کند.

تنالیته‌ی لباس‌ها و اجزای صحنه، رنگ‌های مشکی، توسی، قهوه ای، نارنجی و سبز را شامل می‌شوند که علاوه بر آنکه اشاره‌ای است به تیره بودن زندگی شخصیت ها، ترکیب رنگی درخت و پرتقال را که ابژه‌ای مهم در فیلم هست را نیز تداعی می‌بخشد و فیلم را دارای پالت رنگی و یکدست و هماهنگ بودن رنگی می‌کند.

توجه بیش از حد آبان به باغ مرکبات نیز در توجیه همین امر است. اما وی به تنهایی این مسیر را می‌رود و همسر هیچ نقشی را در این امر ایفا نمی‌کند. این در صورتی است که امر زناشویی و فرزند، امری دو جانبه است که همراهی هر دو را می‌طلبد و کنار کشیدن یکی از این ماجرا، افسردگی دیگری را در پی دارد. حال در آخر که مرد، همراه زن می‌شود،این مسیر زندگی زناشویی، راه سلامتش را پی می‌گیرد.

نکته‌ی دیگری که در  فیلم روزهای نارنجی از دیدگاه فمنیستی جالب توجه است، نام ایهام دار فیلم است. می‌دانیم که رنگ نارنجی در جهان، به عنوان نماد رنگی منع خشونت علیه زنان شناخته می‌شود.

در این فیلم، این نام، علاوه بر آنکه به پرتقال اشاره دارد، به این مفهوم زنانه نیز توجه می‌کند.

بیشتر بخوانید: ناگهان درخت فیلمی از صفی یزدانیان؛ همه عمر پنهان شدم

آرش لاهوتی کارگردان فیلم روزهای نارنجی

آرش لاهوتی کارگردان فیلم روزهای نارنجی

در نقد فیلم روزهای نارنجی خوب است که به طراحی صحنه و لباس درست فاضل ژیان نیز اشاره کنیم. تنالیته‌ی لباس‌ها و اجزای صحنه، رنگ‌های مشکی، توسی، قهوه ای، نارنجی و سبز را شامل می‌شوند که علاوه بر آنکه اشاره‌ای است به تیره بودن زندگی شخصیت ها، ترکیب رنگی درخت و پرتقال را که ابژه‌ای مهم در فیلم هست را نیز تداعی می‌بخشد و فیلم را دارای پالت رنگی و یکدست و هماهنگ بودن رنگی می‌کند.

همچنین فضای خسته‌ی فیلم را با استفاده از چنین رنگ هایی قدرت می‌بخشد. جالب است که حتا توجه به این پالت رنگی علاوه بر رنگ فضاها، خود را در قالب خوراکی‌ها مانند خورش قیمه و قورمه که سبز و نارنجی هستند نیز نشان می‌دهد و سعی بر آن شده که این امر در جزئیات و کلیات، رعایت شود.

نام ایهام دار فیلم است. می‌دانیم که رنگ نارنجی در جهان، به عنوان نماد رنگی منع خشونت علیه زنان شناخته می‌شود.

نام ایهام دار فیلم است. می‌دانیم که رنگ نارنجی در جهان، به عنوان نماد رنگی منع خشونت علیه زنان شناخته می‌شود.

همچنین در فیلم روزهای نارنجی نمی‌توان موسیقی روان و به اندازه‌ی کریستف رضاعی را نشنید. وی با اوج و فرود‌ها و حال و هوای فیلم همراه می‌شود و بخشی از بار احساسی فیلم را به دوش می‌کشد.

بیایید در ذهنمان نوای شورانگیز فصلی را که مجید همراه آبان می‌شود را بنوازیم که بسیار هم تداعی بخش نوای فیلم در دنیای تو ساعت چند است؟! ساخته صفی یزدانیان می‌باشد. شمال، علی مصفا و پرتقال، المان‌های مشترک هر دو فیلم نیز می‌باشند.
در انتهای نقد فیلم روزهای نارنجی باید گفت که این فیلم، نوید کارگردان خوش ذوقی را به سینمای ایران می‌دهد که کمی متفاوت از سینمای رایج و مردم پسند این روزها رفتار می‌کند.

توجه او به جزئیات و شخصیت پردازی و زیبایی شناسی سینما در روزگاری که انبوه فیلم‌های تولید شده، فاقد چنین جزییات و زیبایی شناسی شده اند، قابل ستایش است.

بیشتر بخوانید: فیلم سرخپوست به کارگردانی نیما جاویدی؛ جای خالی یک سرخ مزاج

توجه کارگردان به جزئیات و شخصیت پردازی و زیبایی شناسی سینما در روزگاری که انبوه فیلم‌های تولید شده، فاقد چنین جزییات و زیبایی شناسی شده اند، قابل ستایش است.

توجه کارگردان به جزئیات و شخصیت پردازی و زیبایی شناسی سینما در روزگاری که انبوه فیلم‌های تولید شده، فاقد چنین جزییات و زیبایی شناسی شده اند، قابل ستایش است.

شاید ریتم فیلم برای بیشتر مخاطبان ایرانی که ضرباهنگ تند و فیلم‌های اکشن و پرهیاهو را بیشتر از فیلم‌های آرام با سوژه هایی که از مفاهیم ظریف انسانی سخن می‌گوید، می‌پسندند، آرام و کند به نظر برسد.

اما سینمای امروز ایران به چنین کارگردان هایی مثل آرش لاهوتی نیاز دارد. چرا که یادمان نرود زمانی همین مردم، سلیقه اشان فیلم هایی نظیر ساخته‌های عباس کیارستمی، مجید مجیدی و کارگردان هایی از این دست بود.

پس به انتظار روزهای طلایی آرش لاهوتی می‌نشینیم، هرچند شاید به این زودی‌ها نباشد، اما روزهای درخشان در راهند.


این مطلب با حمایت اپلیکیشن اعزام کارشناس به محل آچارباز تهیه و تولید شده است.

با نصب اپ، ۲۰۰۰۰ تومان اعتبار اولیه، هدیه بگیرید!

آچارباز، کارشناس‌های حرفه‌ای را در زمان دلخواه شما به مکان مورد نظرتان اعزام می‌کند.

نرم افزار آچارباز، برای ۲ سیستم عامل اندروید و iOS منتشر شده و می‌توانید با نصب آن، بزرگترین تعمیرگاه تخصصی تجهیزات الکترونیکی را در جیبتان داشته باشید.

دانلود از طریق:

      
برای درج دیدگاه کلیک کنید

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پربازدیدترین‌های این هفته در نت‌نوشت

برو بالا