سینمای ایران

سارا و آیدا فیلمی از مازیار میری؛ رفاقتی زنانه یا اتفاقی، اتفاقی؟

سارا و آیدا فیلمی به کارگردانی مازیار میری که بیشتر با فیلم‌های سعادت آباد و حوض نقاشی شناخته می‌شود است. این فیلم با بازی پگاه آهنگرانی، غزل شاکری و مصطفی زمانی اولین بار در جشنواره فیلم فجر (۱۳۹۵) اکران شد. در ادامه با تحلیل و نقد فیلم سارا و آیدا با نت نوشت همراه باشید.

فیلم سارا و آیدا کاری از مازیار میری

اگر بخواهیم سارا و آیدا را در یک خط روایت روایت کنیم باید بگوییم که دختری جوانی که در آستانه ازدواج از طرف خانواده‌ی خود دچار مشکل مالی بزرگی شده است که مجبور به کمک گرفتن از نامزد دوست صمیمی خود می‌شود. اما این جمله نمی‌تواند بازگو کننده خیلی از مسائل فیلم باشد.

 

یک خطِ معمول تری که درباره‌ی سارا و آیدا می‌بینیم این روایت است که: سارا و آیدا دوستان صمیمی هستند که آبروی یکی از آنها به خطر افتاده و حالا باید به کمک هم شرایط را به حالت عادی بازگردانند، اما این دو دوست تا کجا به پای یکدیگر می‌ایستند؟

هر چه نگاه کنیم هیچ یک از خطوط داستانی با فیلم همخوانی کاملی ندارد. به نظر می‌رسد که فیلمساز در این اثر خود دغدغه‌ای اخلاقی داشته است. سوال شاخصی که این فیلم ذهنیت مخاطبش را در بر می‌گیرد این است که؛ دغدغه‌ی اصلی فیلم چیست؟ اگر ما به جای سارا یا آیدا بودیم چه می‌کردیم؟

بیشتر بخوانید: ساعت پنج عصر ساخته‌ی مهران مدیری

هر چه نگاه کنیم هیچ یک از خطوط داستانی با فیلم همخوانی کاملی ندارد. به نظر می‌رسد که فیلمساز در این اثر خود دغدغه‌ای اخلاقی داشته است. سوال شاخصی که این فیلم ذهنیت مخاطبش را در بر می‌گیرد این است که؛ دغدغه‌ی اصلی فیلم چیست؟ اگر ما به جای سارا یا آیدا بودیم چه می‌کردیم؟
هر چه نگاه کنیم هیچ یک از خطوط داستانی با فیلم همخوانی کاملی ندارد. به نظر می‌رسد که فیلمساز در این اثر خود دغدغه‌ای اخلاقی داشته است. سوال شاخصی که این فیلم ذهنیت مخاطبش را در بر می‌گیرد این است که؛ دغدغه‌ی اصلی فیلم چیست؟ اگر ما به جای سارا یا آیدا بودیم چه می‌کردیم؟

فیلم سارا و آیدا داستانی قابل پیش بینی و واضح دارد. در واقع فیلمنامه قبل از آن که دوربین و بازیگران به آن برسند لو می‌رود. وقتی در نظرها راجع به فیلم‌های مازیار میری مطالعه می‌کنیم اغلب شاهد این هستیم که این فیلمساز پیرو آثار اصغر فرهادی برشمرده شده است زیرا همواره در فیلم هایش یک اتفاق و یا تردید وجود دارد. اما به راستی این فیلمساز مستقیما تحت تاثیر آثار فرهادی است؟

حتی اگر در نظر بگیریم این چنین است که البته باز هم جای بحث فراوانی دارد، می‌توانیم در مورد فیلم سارا و آیدا چنین نظری نداشته باشیم، زیرا در این فیلمِ میری مخاطب آنقدر جلوتر از اتفاقات فیلم است که از اواسط آن انگیزه‌اش را برای دنبال کردن فیلم از دست می‌دهد.

یک خطِ معمول تری که درباره‌ی سارا و آیدا می‌بینیم این روایت است که: سارا و آیدا دوستان صمیمی هستند که آبروی یکی از آنها به خطر افتاده و حالا باید به کمک هم شرایط را به حالت عادی بازگردانند، اما این دو دوست تا کجا به پای یکدیگر می‌ایستند؟
یک خطِ معمول تری که درباره‌ی سارا و آیدا می‌بینیم این روایت است که: سارا و آیدا دوستان صمیمی هستند که آبروی یکی از آنها به خطر افتاده و حالا باید به کمک هم شرایط را به حالت عادی بازگردانند، اما این دو دوست تا کجا به پای یکدیگر می‌ایستند؟

این تردید انسانی و اخلاقی مخاطب داستان را تکان نمی‌دهد زیرا که دوستی سارا و آیدا عمیق نیست و یا اگر هست ما آن را متوجه نمی‌شویم و شاید گمان کنیم که آن دو به سبب همکار بودن یک دوستی میان مایه هم دارند و سپس این تردید و تعلق خاطر را سخت تر درک می‌کنیم.

اتفاق دیگری که در فیلم سارا و آیدا مخاطب را همراه خود نمی‌کشاند، ارتباط برادر با سارا است. درست است که روابط خانوادگی تا حدی سبب فداکاری‌ها و ملاحظاتی می‌شود اما به راستی در این فیلم چرا مادر و دختر (سارا و مادرش) هیچ گونه تلاشی از برادر بدهکار نمی‌خواهند و گویی این ماجرا مربوط به این نیست و فقط در حرف نام او (میثاق) به زبان می‌آید! همسر و فرزند میثاق نشان داده می‌شوند اما بازهم روابط مانند رابطه‌ی سارا و آیدا در سطح باقی می‌ماند.

موضوع روابط عجیب و سوال برانگیز به اینجا ختم نمی‌شود و باز ما شاهد این رابطه‌ی مبهم میان سارا و مادرش هستیم. رابطه‌ای بسیار نزدیک با فداکاری‌های زیاد اما وقتی نیمه شب مردی دم در خانه می‌آید هیچ سوالی برای مادر پیش نمی‌آید که مرد کیست و چه کاری با دخترش دارد.
موضوع روابط عجیب و سوال برانگیز به اینجا ختم نمی‌شود و باز ما شاهد این رابطه‌ی مبهم میان سارا و مادرش هستیم. رابطه‌ای بسیار نزدیک با فداکاری‌های زیاد اما وقتی نیمه شب مردی دم در خانه می‌آید هیچ سوالی برای مادر پیش نمی‌آید که مرد کیست و چه کاری با دخترش دارد.

موضوع روابط عجیب و سوال برانگیز به اینجا ختم نمی‌شود و باز ما شاهد این رابطه‌ی مبهم میان سارا و مادرش هستیم. رابطه‌ای بسیار نزدیک با فداکاری‌های زیاد اما وقتی نیمه شب مردی دم در خانه می‌آید هیچ سوالی برای مادر پیش نمی‌آید که مرد کیست و چه کاری با دخترش دارد.

سپس رابطه‌ی سارا و سعید در ذهنمان سوال ایجاد می‌کند. سکوت سارا و نشان ندادن خشم طبیعی به این مرد نشانه‌ی چیست؟ آیا دلیل خاصی دارد؟ یا تنها به سبب رعب و وحشتی است که سعید ایجاد کرده است؟ این ترس چرا زمانی که سارا در آخر با اعتراف به همه چیز به آن پایان می‌دهد همچنان باقی است؟ دلیل این ترس شاید فقط تهدید‌های سطحی سعید است که نمی‌تواند قابل قبول باشد.

نکته‌ی دیگری که باید در تحلیل فیلم سارا و آیدا به آن بپردازیم، شخصیت علیرضا (سعید چنگیزیان) نامزد سارا است که با دعوایی که با سعید (مصطفی زمانی) راه می‌اندازد و دیگر اعمالش، ما هارمونی و هماهنگی لازم را نمی‌بینیم. علیرضا چه شخصیتی است؟
نکته‌ی دیگری که باید در تحلیل فیلم سارا و آیدا به آن بپردازیم، شخصیت علیرضا (سعید چنگیزیان) نامزد سارا است که با دعوایی که با سعید (مصطفی زمانی) راه می‌اندازد و دیگر اعمالش، ما هارمونی و هماهنگی لازم را نمی‌بینیم. علیرضا چه شخصیتی است؟

بیشتر بخوانید: نقد فیلم ملی و راههای نرفته‌اش آخرین ساخته‌ی تهمینه میلانی

نکته‌ی دیگری که باید در تحلیل فیلم سارا و آیدا به آن بپردازیم، شخصیت علیرضا (سعید چنگیزیان) نامزد سارا است که با دعوایی که با سعید (مصطفی زمانی) راه می‌اندازد و دیگر اعمالش، ما هارمونی و هماهنگی لازم را نمی‌بینیم. علیرضا چه شخصیتی است؟

آرام و به دنبال راه حل بی سر و صدا؟ کم انعطاف و عصبی و یا….؟ این اتفاق در مورد شخصیت آیدا هم صادق است. آیدا (پگاه آهنگرانی) دختری شهرستانی که به تهران آمده و روابطی خارج از عرف اجتماعی دارد و دوستی دلسوز است اما این شخصیت که ابعاد زیادی می‌تواند داشته باشد و تقریبا عمل قهرمانانه‌ی داستان را انجام می‌دهد چرا بازی و شخصیت پردازی‌اش در سطح قبلی نقش پگاه آهنگرانی در “هفت ماهگی” باقی می‌ماند؟ این فداکاری با باقی اعمال “آیدا” همخوانی دارد؟

به نظر می‌رسد که فیلمساز در این اثر خود دغدغه‌ای اخلاقی داشته است. سوال شاخصی که این فیلم ذهنیت مخاطبش را در بر می‌گیرد این است که؛ دغدغه‌ی اصلی فیلم چیست؟ اگر ما به جای سارا یا آیدا بودیم چه می‌کردیم؟
به نظر می‌رسد که فیلمساز در این اثر خود دغدغه‌ای اخلاقی داشته است. سوال شاخصی که این فیلم ذهنیت مخاطبش را در بر می‌گیرد این است که؛ دغدغه‌ی اصلی فیلم چیست؟ اگر ما به جای سارا یا آیدا بودیم چه می‌کردیم؟

علی رغم تمام نکاتی که گفته شد بهتر است اشاره‌ای هم به بازی مصطفی زمانی در “سارا و آیدا” بکنیم. همیشه شاهد نقش‌های مثبت از این بازیگر بودیم و شاید گمان نمی‌کردیم که به این باورپذیری در نقشی مانند سعید در فیلم “سار و آیدا” دیده شود و تبدیل به نقطه‌ی قوتی برای این فیلم باشد.

در نهایت انتهای نقد فیلم سارا و آیدا باید گفت شاید مخاطب با دیدن این فیلم احساس کند که انتظاری که از فیلم دیدن در سینما دارد برآورده نشده است و تنها توانسته فیلمی با استانداردهای تلویزیونی روی پرده‌ی سینما تماشا کند.

در نهایت انتهای نقد فیلم سارا و آیدا باید گفت شاید مخاطب با دیدن این فیلم احساس کند که انتظاری که از فیلم دیدن در سینما دارد برآورده نشده است و تنها توانسته فیلمی با استانداردهای تلویزیونی روی پرده‌ی سینما تماشا کند.
در نهایت انتهای نقد فیلم سارا و آیدا باید گفت شاید مخاطب با دیدن این فیلم احساس کند که انتظاری که از فیلم دیدن در سینما دارد برآورده نشده است و تنها توانسته فیلمی با استانداردهای تلویزیونی روی پرده‌ی سینما تماشا کند.

صدف پیکامی

صدف پیکامی متولد 1365 تهران دارای دیپلم، لیسانس و فوق لیسانس تئاتر(ادبیات نمایشی)

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا