فیلم Schindler’s List فهرست شیندلر ساختهی استیون اسپیلبرگ؛ صدای یک زخم
فهرست شیندلر یا Schindler’s List از آثار استیون اسپیلبرگ، کارگردان شهیر سینما و محصول ۱۹۹۳ آمریکا است. Steven Spielberg که خود یک آمریکایی یهودی تبار است با وسواس فراوان سراغ یکی از جنجالی ترین وقایع قرن اخیر رفته است. کشتار یهودیان در اردوگاههای آشویتس، بلزک، خلمنو، یازنواک، مایدانک، مالی تروستنتس، سوبیبور. کشتاری که در کنار بسیاری وقایع دیگر در طول جنگ جهانی دوم لکه ننگی بر پیشانی انسان خواهد بود. لکهای که تا ابد با چیزی پاک نمیشود. در ادامه با بررسی و تحلیل فیلم Schindler’s List با نت نوشت همراه باشید.
فیلم Schindler’s List ساختهی Steven Spielberg
برای آغاز بررسی فیلم Schindler’s List باید گفت این فیلم روایت گر داستان اسکار شیندلر با نقش آفرینی لیام نیسون Liam Neeson به ظاهر تاجری است که پس از شکست لهستان از آلمان در سال ۱۹۳۹ به منظور استفاده مالی از یهودیان با مقامات نازی برای تأسیس کارخانهای همکاری میکند.
همکاری که سود فراوانی برای وی به همراه دارد. اسکار شیندلر که داستان واقعی وی در فیلم روایت میشود سرگذشت پر ماجرایی دارد. پر ماجرا و رمز آلود. شیندلر که پس از مدتی پول فراوانی به دست میآورد درگیر تحول میشود. تحولی که سرنوشت او را به جایی میکشاند که امروز مزارش به عنوان تنها مسیحی عضو نازیها در اورشلیم مورد احترام است.
[su_label type=”important”]بیشتر بخوانید:[/su_label] فیلم E.T. the Extra-Terrestrial ساختهی استیون اسپیلبرگ؛ تو خودت قدرت مطلقی!
بی پرده در نقد و تحلیل فیلم Schindler’s List میتوان گفت این اثر صدای یک زخم است. زخمی حیوانی. زخمی که مدام سر باز میکند، پینه میبندد، خشک میشود و باز فاجعه بار تر از همیشه سرباز میکند. تعفنی که مدام انسانیت را زیر سوال میبرد.
اسپیلبرگ ما را در فیلم با قامتی سیاه و سفید همراه میکند. رنگی که به فیلم میزند بسیار برازنده داستان است. بیانگر رنج است. تقابلی میانِ سیاه و سفید. ولی آیا رنگها خالص میشوند؟ یا بهتر است به این شکل بیان شود که انسان با دو رنگ قابل تفکیک است؟
در بررسی و تحلیل فیلم Schindler’s List میتوان گفت این اثر مدام از رنج و آزار میگوید. رنجی که ناروا بر یهودیان تحمیل شد. رنجی که خود “اسپیلبرگ” مستند وار روایتش میکند. ولی آیا وی توانسته تحلیل واقع گرایانهای از هولوکاست به ما ارائه دهد؟ هولوکاست سنبلی از نفرت و بد دلی است.
[su_label type=”important”]بیشتر بخوانید:[/su_label] فیلم The Post رسوایی بزرگ ساختهی استیون اسپیلبرگ
نفرتی که اسپیلبرگ در پرداختن به آن تردید دارد. برای نشان دادنش وارد سینمای آزار نمیشود. در باب آزمایشهای انسانی صحبتی به میان نمیآورد. حتی زمینه ساز چنین تحولی شگرف در اسکار شیندلر نیز در فیلم مجهول میماند.
در ادامه نقد فیلم Schindler’s List میتوان گفت این فیلم پیش از آن که ریشههای هولوکاست را موردِ هجمه قرار دهد و کثافت نهفته در افکار پوچ مردمان آن دوران را بیرون ریزد، ستونش را بر پیِ مفروضات بالا میکشد. در شیطانی به تصویر کشیدن “آمون گوِت” با نقش آفرینی رالف فنینز Ralph Fiennes تردید نمیکند. بی آنکه به دلایل چنین حجم از دیوانگی بپردازد.
حجمی از دیوانگی که گوِت به تصویر میکشد و اسکار شیندلر که مدام با او کلنجار میرود و حتی روی وی تأثیر میگذارد، از نکاتی است که فیلم با آن سروکار دارد بدون اینکه ذرهای عمیق گره از پیچیدگی هر دو شخصیت و عواطفشان در طول سه ساعت نمایش باز کند.
[su_label type=”important”]بیشتر بخوانید:[/su_label] فیلم The Terminal از استیون اسپیلبرگ ؛ “از همه جا مانده”
در مراسم اسکار ۱۹۹۳ Schindler’s List مطابق انتظارات بی رقیب بود. فیلمی که توانست ۷ مجسمه اسکار به خانه ببرد. منتقدین اغلب لقب بهترین ساخته اسپیلبرگ را به همین فیلم اعطا کرده اند. فهرست شیندلر سیبل را نشان میدهد اما به قلب نمیزند. گرایشات فیلم پس از مدتی از آغاز سمت و سویی حماسی و ملودرام به خود میگیرد و برای پیشرفتش به عواطف مخاطب تکیه میزند.
در ادامه تحلیل فیلم Schindler’s List باید گفت این فیلم تصاویری بدیع از ناامیدی را به تصویر میکشد. تصاویری که در پس موسیقی متن بی نظیر “جان ویلیامز” تأثیری عمیق خواهد گذاشت. بی گمان سکانسی که اسکار شیندلر بر بالای تپهای سوار بر اسب شهر را زیر نظر دارد و همزمان آغاز اولین کشتارهای یهودیان را از نظر میگذراند، یکی از به یاد ماندنی ترین و غم انگیز ترین سکانسهای تاریخ سینماست.
سکانسی محزون با آن حجم از غم زدگی موسیقیاش همراهِ دخترکی خردسال میشود که با پاهای نحیفِ کوچک اش، با آن پالتوی خونی رنگش که اینجا رنگی تصویر شده است و در میان صداهای هراسان مشغول دویدن است. دویدن به کجا؟ هم آغوشیِ شیطانِ زمینی.
بیشتر بخوانید: تحلیل فیلم Alice Doesn’t Live Here Anymore کاری از مارتین اسکورسیزی
Schindler’s List فیلمی در ستایش انسانیت است. کاری که اسکار شیندلر در عالم واقعی انجام داد یاد آور نکته فراموش شده ایست که دائم در مجامع جهانی در دهانها قرقره میگردد. مفهوم انسان دوستی و بشر دوستی. فرای نیات فرهنگی قومیتی و دینی.
آشویتس و نسل کشی یهودیان حقیقتی است فراموش ناشدنی. حقیقتی است به همان اندازه واقعی که در تمام تاریخ روی داده است. نسل کشیهای میانمار، فلسطین، هیروشیما و حتی عقب تر نسل کشی میلیونی ایرانیان به واسطه قحطی تحمیلی در سده گذشته. همه و همه درد است.
دردی که همیشه در پشت لباس دین، خدا، قومیت و تاریخ نژادی پنهان شده و به گونه انسانها پوزخند میزند. خدایی که وجود دارد به فراموشی سپرده شده و خدایی خلق میکنند و بر تَنِ بی سر مظلومین تاریخ چهار نعل میتازانند.
بیشتر بخوانید: فیلم Eyes Wide Shut چشمان کاملا بسته اثر استنلی کوبریک
Schindler’s List فیلمی است که به نظر تأثیر گذار میآید. از طریق فراهم آوردن فضای ظالمانه آشویتس و دیگر اردوگاههای مرگ، سعی بر بیرون کشیدن فطرت هایی نظیر “اسکار شیندلر” دارد. ولی شاید هنر برای هنر است. هنری که گویا مخاطبش را متأثر نمیکند. وگرنه داعش همان رایش سوم است و آشویتس به پهنای جهان اسلام. به نامِ خدایش میکشند و نسل کشی را روا میدانند بی آنکه در ستایش آن مجسمه اسکاری اهدا شود.
در نهایت در تحلیل فیلم Schindler’s List باید گفت “فهرست شیندلر” چه در بین آثار خود اسپیلبرگ و چه در بین فیلمهای تاریخ جایگاه ویژهای دارد. تصاویرش محزون، موسیقیاش اندوهگین، کلامش خنثی، فریادش بلند و پایانش لبخندی تلخ است. لبخندی خفه که در زیر دوشِ حمامی در آشویتس از شدت هیستریک بودن با اشک همراه میشود.
غرب اما به راحتی جنایات خویش را در نسلکشی ایرانیان فراموش میکند و برای همه ما لالایی حقوق بشر را چنان میخواند که اگر چشمان تیزبینمان را ببندیم و فقط به آنچه میگوید گوش دهیم، قریب به اتفاق ما را وادار به اعتماد به دستان و دندان خونیناش میکند. اعتمادی که کودک به لالایی مادر مهربانش میکند و با آن به رویا مینشیند. حتی ما را که فرزندان همانهایی هستیم که با قساوت تمام، ۹ میلیون از آنها را برای رسیدن به مطامع شیطانیشان به کام مرگ کشاندند. سوریه ،صبرا و شتیلا، میانمار و حتی بوسنی، فریاد میزنند هنوز…
فوق العاده بود مطلب
من نمیدونم ما کی میخاهیم بفهمیم که قضایا رو باهم قاطی نکنیم .بااحترام به نویسنده مزخرفترین نقدی که خواندم.اولا که این داستان حقیقت داشته دوم کارگردانش خواسه دینی رو که به مذهبش داشته به نحوی ادا کنه .و فارغ از اینها که مظلوم بودن یهود را(در آن زمان) نشان می دهد شما فکر کن بجاشون مسلمانان میانمار ویمن و…باشه بازهم اینطور نقد میکنی .ذات فیلم قشنگ بود میدونی چرا چون شخصیت حقیقی آن آدم متعهدی بوده و خدا خواسته اینطور در اذهان زنده بماند .