فیلم Seven هفت ساختهی دیوید فینچر؛ مار را نکش؛ ببین کجاست…
فیلم سینمایی Seven «هفت» دومین ساختهی دیوید فینچر در کنار زودیاک از موفق ترین و به یاد ماندنی ترین ساختههای سینمائی در ژانر درام جنائی است. کارآگاه میلز (برد پیت) که به تازگی به شهر ناکجا آبادی که هرگز نامش در فیلم فاش نمیشود نقل مکان کرده است، در اولین روز ورودش با کارآگاه سامرست (مورگان فریمن) ملاقات میکند که تا پایان بازنشستگیاش ۷ روز بیشتر باقی نمانده است. حالا هر دو باید پروندهی قتلهای سریالی قاتل مخوفی را بررسی کنند که بر اساس ۷ گناه کبیره (پرخوری، طمع، تنبلی، شهوت، غرور، حسادت و خشم) قربانیان خود را به کام مرگ میکشاند. فیلم که با پایانی بسته و شوک آور همراه است، یکی از قدرتمندترین سکانسهای پایانی در ژانر مورد بحث را رقم میزند که با بازی فراموش نشدنی برد پیت همراه است. در فیلم Seven بازیگران صاحب نامی همچون مورگان فریمن، برد پیت، گوئینت پاتلرو و کوین اسپیسی به ایفای نقش پرداخته اند. فیلمنامه توسط کوین واکر اندرو نوشته شده است و فیلمبرداری اثر را داریوش خنجی فیلمبردار ایرانی بر عهده داشته است.
فیلم Seven
مار را نکش، ببین کجاست!…
در فیلم Seven بر خلاف فیلمهای جنایی از این دست با قاتلی تحصیل کرده و ذهنی پیچیده مواجهیم که نقشهی قتلهای خود را با خواندن دورهای از معتبرترین ادبیات کلاسیک جهان طراحی میکند. کمدی الهی دانته، افسانههای کنتربری، بهشت گمشدهی میلتون و نظریات فلسفی توماس آکویناس فیلسوف قرون وسطی او را در جهت گیریهایش مبنی بر گناهان کبیره و انگیزهی قتل یاری میکنند.
در فیلم Seven دانش و میل به دانستن که پازلهای معماهای منسجم فیلم را در کنار هم قرار میدهد، به شکل نیازی حیاتی همچون خوردن و خوابیدن مطرح میشود. سامرست کارآگاه باهوش واقع بین فیلم با اتکاء بر همین نیاز و ارادهی معطوف به کسب علم و دانش است که میتواند سلاحی قدرتمند در برابر جان دوو فراهم آورد و با او مقابله کند.
در انتها شاید سلاح سامرست Morgan Freeman نتواند نقشی تمام کننده در برابر قتلها ایفا کند اما دست کم میتواند عملکردهای بعدی اهریمن را پیش بینی کند. الگوی روایی و ساختار پیچیدهی روابط در فیلم Seven به گونهای است که با درگیر کردن شخصیتهای مثبت و منفی در زندگی و سرنوشت یکدیگر ساختار فیلمنامه را محکم و مایههای تماتیک اثر را غنای بیشتری میبخشد.
در فیلم Seven، با اینکه نگاه فیلم ساز تا انتهای فیلم در پی قهرمان سازی نیست و نگاهی بی طرفانه و تا اندازهای منفی نسبت به قتلهای زنجیرهای جان دوو ارائه میدهد، قتل هائی که انگیزه هایی قوی و مستدل دارند و افراد گناهکار را نشانه گرفته اند، اما شخصیت منفی قاتل که هرگز تا انتهای فیلم رؤیت نمیشود، شخصیتی سمپات و هوشمند است. شخصیتی که مخاطب آن را به جهت هوش سرشار و ذهن پیچیدهاش تحسین و دنبال میکند.
بیشتر بخوانید: فیلم Fight Club باشگاه مشت زنی اثر دیوید فینچر؛ زیر زمینی برای فوران جسم
این روند تا جایی ادامه مییابد که جریان جنایات جان دوو با زندگی خانوادگی میلز و تریسی گره میخورد. تریسی و کودک بی گناهش که نمادی از روزنههای روشن دنیای پلیدی هستند که فینچر آفریده، با کشته شدنشان به دست جان دوو، شخصیت را از قلههای سمپاتیک خود پایین میکشد و آن را به سمت شخصیتی آنتی پاتیک و منفور سوق میدهد.
میلز که در ابتدا شخصیتی مثبت و سازنده است رفته رفته هر چه بیشتر تحت تاثیر جاذبهی کشندهی جان دوو واقع میشود و نزدیکیاش با قطب شر، هم خانوادهاش را از او میگیرد و هم ارتباطش را با شخصیت سرد و گرم چشیده و آرام تر ماجرا (سامرست) که همیشه یک قدم جلوتر از میلز است، قطع میکند. او هم مثل شخصیت گری اسمیت در زودیاک پایههای ایستای زمینیاش را از دست میدهد و در جهان روائی فیلم پا در هوا میماند.
درون مایهی همیشگی آثار فینچر اغلب از درگیر شدن شخصیت مثبت و قهرمان فیلم در نوعی بازی اهریمنی خبر میدهد که جان و مال شخصیت را مورد تعرض قرار میدهد. نشانه هایی در فیلم از جانب شخصیت منفی و قاتل کماکان نقشی هشدار دهنده بازی میکند اما قهرمان نسبت به آنها بی تفاوت است.
در فیلم Seven، نگاه کنید به عکس هایی که جان دوو از میلز Brad Pitt میگیرد. هشداری واضح که میلز نسبت به آنها بی تفاوت است. روزمرگی یکی دیگر از درون مایههای تماتیک آثار فینچر David Fincher است که در فیلم Seven از همان پلانهای اولیه نمودار میشود. سامرست با شخصیتی دقیق و مرتب در حال آماده شدن است تا طبق معمول همیشه روز خود را شروع کند. رفته رفته حضور شیطان و اهریمن نیز در چنین جامعهای که تاریکی و فساد از ظرفیتش بیرون زده است، تبدیل به امری پذیرفتنی و عادی میشود.
با گذشت زمان و نیافتن قاتل خود عمل جستجو به عنصری هر روزه تبدیل میشود و عملاً کیفیتی وسواس گونه پیدا میکند که کل زندگی و شخصیتها را تحت شعاع خود قرار میدهد. در فیلم Seven ، قاتل تنها با جنایت هایش نیست که منظور خود را منتقل میکند. بلکه اعمال روزمرهی او در کنار کارها و مشاهدات روزمرهاش برای مکتوب شدن در دفترهای خاطرات انبوهش نوشته میشوند.
تیتراژ فیلم Seven، یکی از استثنایی ترین تیتراژهای تاریخ سینما برای معرفی غیر مستقیم شخصیت قاتل است که در فرمی تکنیکال و بدیع ارائه میشود. در این تیتراژ مشخصاً جان دوو را در حال تحقیق در منابع مختلف (از مجلاتی دربارهی دوران بارداری زنان تا بخش هایی از کتابهای دینی) نشان میدهد و بینش او را حاصل نوعی دانایی ارائه میدهد. کودکان در جهان سینمایی فینچر ادامه دهندهی وظیفهی قهرمان در روبه رو شدن با اهریمن اند. کتاب خانهی شخصی جان دوو و قفسهی پر از دفتر خاطراتش و کتاب هایی که خوانده او را به محصولی از دانش بشری از نوع بنیادگرایش مبدل میکند.
در سکانسی که میلز و سامرست دربارهی مفهوم زندگی و تاریکیهای آن با هم مجادله میکنند، دیدگاه مخالف میلز با سامرست به شکلی صریح عریان میشود. او بر خلاف سامرست به زنده ماندن و مبارزه برای ادامهی زندگی حتی در چنین شهر پلیدی که هر چقدر باران میبارد، پلیدیها را از بین نمیبرد و در گوشه کنارهای خیابان هایش فساد، قتل و جنایت بیداد میکند و صدای آژیرهای اتومبیلهای پلیس و آمبولانس، آمبیانس همیشگی حاکم بر فضاست، ایمان راسخ دارد. میلز در پایان در سرنوشتی تراژیک و قهری آخرین قربانی زندهی جان دوو تلقی میشود و به سرعت در عامل نابود شوندهی منحوس فرو میرود. با این تفاسیر آیا میلز میتواند بر دیدگاههای پیشینش پایبند باقی بماند؟
بیشتر بخوانید: فیلم Panic Room اثر دیوید فینچر؛ اتاق مرگ با احترام به فارست ویتاکر
در فیلم Seven، اعتقاد میلز در صحنههای پایانی به حقیقت از بین میرود و جهان به نفع عدالت او را به سمت خشمی عصیانگر سوق میدهد. این در حالی است که سامرست عقیده دارد شرارت بیشتر از آن چیزی است که مردم خوب دنیا بتوانند همیشه امیدوار باشند که به مبارزه بپردازند.
سامرست دارای اعتقادی جبری بر این پایه است که شاید میلز قهرمانانه بتواند جان دووی قاتل را دستگیر و به سزای اعمالش برساند ولی جان دوو فقط یک انسان است. اهریمن و شرارت هر روز و بدون وقفه در سراسر این کرهی خاکی در حال جولان دادن و ارتکاب به شرارت است و متوقف شدنی نیست. همان طور که این مفهوم به دیدگاه شخصی فینچر نیز گره میخورد: شما مجبور به نابودی تمام مارهای زندگی نیستید. فقط باید جای آنها را پیدا کنید.
در پایان، در مقابل نگرش متضاد سامرست با میلز، نگاه میلز که با اندیشهی همینگوی در صحرایی مملو از نور آفتاب گره میخورد، سامرست را به نفس زیستن و جنگیدن در هر شرایطی رهنمون میسازد. در جهان فینچر اغلب ویران شهرهایی مصرف گرا به تصویر کشیده میشوند که تنها راه حل نجات و رستگاریشان منهدم شدن و ویرانی است تا شاید از میان ویرانهها چیزی سر بر آورد که شایستهی زیستن باشد. فیلم Seven از تاریک ترین و بی رحمانه ترین فیلم هایی است که تاکنون در جریان اصلی هالیوود ساخته شده است و فیلمی کالت است.
حقایق خواندنی دربارهی فیلم Seven
- یکی از تعلیقهای بزرگ فیلم، نیامدن نام کوین اسپیسی در تیتراژ آغازین فیلم است که به پیشنهاد کوین اسپیسی انجام گرفت. در هیچ کدام از تریلرها و در زمان بازاریابی فیلم نیز از حضور کوین اسپیسی هیچ صحبتی نشد تا هویت قاتل تا نیم ساعت پایانی فیلم مخفی بماند و تماشاگران را غافلگیر کند.
- فیلم نامهی فیلم Seven که توسط اندرو کوین واکر Andrew Kevin Walker نگاشته شده است، طی دو سال زمانی که او در یکی از بخشهای شرکت موسیقی تاور رکوردز کار میکرد نوشته شده است.
- پایان فیلم Seven در ابتدا قرار بود به سفارش شرکت نیولاین (New Line) کمپانی سازندهی اثر، پایانی اکشن و کلیشهای باشد که با مخالفت شدید برد پبت مواجه شد. پیت تهدید کرد اگر پایان فیلمنامه همان پایان تراژیک فیلمنامهی واکر نباشد از پروژه کنار خواهد کشید. در پایان تراژیک فیلم نامه ابتدا قرار بود سامرست شلیک نهایی را بر سر جان دوو انجام دهد اما پیت اصرار داشت شلیک نهایی را خودش انجام دهد.
- آل پاچینو، هریسون فورد، رابرت دووال و جین هاکمن از نامزدهای انتخابی برای ایفای نقش سامرست بودند. پاچینو که اولین انتخاب برای ایفای نقش سامرست بود، در نهایت بازی در فیلم (city hall) را به بازی در فیلم Seven ترجیح داد. جین هاکمن نیز به دلیل اینکه بیشتر سکانسهای فیلم در شب میگذرد، از ایفای نقش در این فیلم کناره گیری کرد. اندرو کوین واکر در هنگام نوشتن فیلمنامه، ویلیام هارت را برای ایفای نقش سامرست در نظر داشت.
- دنزل واشنگتن، سیلویتر استالونه، کوین کاستنر و نیکلاس کیج از گزینههای انتخابی برای ایفای نقش میلز بودند. واشنگتن به دلیل اینکه فیلم بیش از حد شیطانی و تاریک است از ایفای نقش در آن صرف نظر کرد و پیش از اولین نمایش فیلم از قبول نکردن نقش پشیمان شد. استالونه نیز پس از رد نقش از تصمیمش اظهار پشیمانی کرد.
- فینچر که بازی گوئینت پالترو را در فیلم گوشت و خون (Flesh and Bone) دیده بود، بسیار تحت تاثیر بازی وی قرار گرفت و او را بعنوان تنها گزینه برای ایفای نقش تریسی در نظر گرفت اما با جواب منفی او رو به رو شد. در نهایت با واسطه گری برد پیت، فینچر موفق شد پالترو را ملاقات کند و او را برای بازی در نقش مجاب کند.
- وال کیلمر و مایکل استایپ، خوانندهی گروه آر.ای.ام. (.E.M) نیز در مقطعی برای ایفای نقش جان دوو انتخاب شدند. وال کیمر پیشنهاد ایفای نقش را رد کرد.
- در صحنهی تعقیب و گریز میلز و جان دوو یک اتفاق تصادفی فی البداهه باعث شد فیلمنامه کمی تغییر کند و حال و هوایی واقعی تر داشته باشد. در هنگام تعقیب و گریز، برد پیت در اثر سقوط از ارتفاع دستش توسط شیشه بریده و مجروح شد. در فیلمنامهی اصلی که در همین سکانس قرار بود میلز مورد سانحهای در قسمت دیگر بدنش واقع شود، اما سرانجام به خاطر همین سانحهی واقعی محل آسیب دیدگی به دست میلز انتقال داده شد تا حال و هوای واقعی تری به فیلم تزریق شود.
- اندرو کوین واکر، فیلمنامه نویس هفت، آن قدر فیلمنامهی هفت را دقیق و منسجم نگاشته بود که دیوید فینچر تصمیم گرفت برای ادای دین به او سه شخصیت کارآگاه فیلم دیگرش یعنی باشگاه مشت زنی (Fight Club) را اندرو، کوین و واکر نام نهد. واکر در نگاشتن فیلمنامهی باشگاه مشت زنی نیز نقش کوچکی داشت.
- مورگان فریمن بعد از پیشنهاد نقش توسط فینچر با خوشحالی و بدون فوت وقت آن را پذیرفت و از نخستین بازیگرانی بود که به عوامل فیلم اضافه شد در حالیکه فینچر تصور میکرد با مخالفت فریمن مواجه شود.
- اندرو کوین واکر در هنگام نگارش فیلمنامهی فیلم Seven روی این مسئله تمرکز کرد که هوش و ذکاوت شخصیتهای سامرست و جان دو باید هم سنگ هم باشد.
- از انگیزههای اصلی برد پیت برای حضور در فیلم هفت، خارج شدن از زیر سایهی فیلم افسانههای خزان (Legends of the Fall) بود که یک سال پیش از آن به نمایش درآمد.
- دیوید فینچر که در نخستین فیلمش، بیگانه ۳ (Alien 3)، سه بار به خاطر اختلاف نظر با تهیه کنندگان پروژه، از کار اخراج شد؛ در نهایت تصمیم گرفت که هفت را بر اساس دیدگاهها و اندیشههای خودش و بدون سازش با تهیه کنندگان فیلم بسازد.
- تمام دفترچههای خاطرات جان دوو به صورت ویژه و توسط یک گروه به مدت دو ماه برای فیلم Seven به صورت اختصاصی و کاملا دستی نگاشته شده اند. این کار در حدود ۱۵ دلار هزینه داشته است. دیالوگ سامرست در فیلم که میگوید خواندن تمام این دفترچهها تلاشی شبانه روزی و دو ماهه نیاز دارد، کنایهای به همین واقعیت است.
- مایکل رید مککی که ۴۳ کیلوگرم وزن داشت، برای نقش ویکتور (قربانی سوم) تست داده و نهایتا نقش را به دست آورد. فردی لاغر که فینچر برای ایفای این نقش به آن نیاز داشت. در همان زمان، فینچر به شوخی عنوان کرد که مک کی باید ۳ کیلوگرم دیگر هم از وزنش کم کند، ولی او شوخی وی را جدی گرفت و تا زمان تصویربرداری، وزن خود را به ۴۰ کیلوگرم رساند.
- دیوید فینچر در زمان ساخت فیلم به کوین اسپیسی و برد پیت گفت: این فیلمی نیست که دیگران، شما را به واسطهی آن به یاد بیاورند ولی فیلمی است که شما قطعا به آن افتخار خواهید کرد.
- اندرو کوین واکر پیش از نگارش فیلمنامه فیلم Seven در هالیوود فیلمنامه نویس گمنامی بود که برای مجاب کردن استودیوهای فیلم سازی مصائب بسیاری را متحمل میشد. در نهایت دیوید کیپ فیلمنامه نویس اسپایدرمن وارکر را به نیولاین معرفی کرد.
- برد پیت شخصیت تریسی را با بازی گوئینت پالترو، تنها نقطهی روشن داستان در میان این همه تاریکی میداند.
- تیم سازندهی فیلم Seven با هوشمندی اعتقاد داشتند که اکثر نماهای خارجی را باید با بارش باران فیلمبرداری کنند. آنها با این کار با یک تیر دو نشان زدند. هم توانستندحس ترس و دلهره را به تماشاگران منتقل کنند و در طول تصویربرداری نیز، دیگر نگران بد شدن وضعیت آب و هوایی نبودند.
- یکی از صحنههای فیلم، در محلی واقعی در هتل آمباسادور لس آنجلس، محل قتل رابرت کندی، برادر کوچکتر جان اف. کندی تصویربرداری شده است.
- دیوید کراننبرگ، کارگردان فیلمهای بی نظیری چون سابقه خشونت (A History of Violence)، وعدههای شرقی (Eastern Promises) و منطقه مرده (The Dead Zone)، از جمله کارگردانانی بود که پیشنهاد کارگردانی هفت را رد کرد.
- هاوارد شور، آهنگساز فیلم مطرح سکوت برهها (The Silence of the Lambs) در ژانر جنایی که در آثار مطرح دیگری همچون دار و دستههای نیویورکی (Gangs of New York)، اسپات لایت(Spotlight) و سه گانههای ارباب حلقهها (The Lord of the Rings) و هابیت (The Hobbit) به عنوان آهنگساز حضور داشته است، آهنگسازی فیلم هفت را نیز به عهده داشته است.
- اندرو کوین واکر تمام وقت برای بازنویسی احتمالی فیلمنامه، سر صحنهی فیلم Seven حضور داشت.
- هفت که نخستین همکاری برد پیت و دیوید فینچر به حساب میآید، در فیلمهای باشگاه مشت زنی (Fight Club) و مورد عجیب بنجامین باتن (The Curious Case of Benjamin Button) نیز ادامه داشت.
- اندرو کوین واکر در فیلم Seven در نقش جسدی که پیش از تیتراژ آغازین فیلم نمایش داده میشود، به ایفای نقش پرداخته است.
- در فیلم Seven اشارات بینامتنی جالبی به سرنوشت قاتلان سریالی واقعی میشود. در صحنهای از فیلم وقتی میلز دربارهی انگیزه قاتلها صحبت میکند، جملهی سگم به من گفت اینکارو بکنم را پیش میکشد. این جمله به ماجرای قاتلی سریالی به نام دیوید برکوویتز معروف به پسر سام بر میگردد که در سالهای ۱۹۷۶ و ۱۹۷۷، چندین نفر را در خیابان به قتل رساند. برکوویتز پس از دستگیری اعتراف کرد که سگ همسایهاش از او میخواسته که خون اشخاص جوان را برایش ببرد و او در نهایت تسلیم شیطان درون این سگ شده است. در صحنهی فوق میلز در تکمیل انگیزههای قاتلین ادامه میدهد، جودی فاستر ازم خواست این کار را بکنم. این جمله نیز اشاره دارد به ماجرای ترور رونالد ریگان، رئیس جمهور وقت آمریکا در مارس ۱۹۸۱ توسط جان هینکلی. هینکلی پس از دستگیری اعتراف کرد که بعد از دیدن فیلم راننده تاکسی (Taxi Driver) شیفتهی جودی فاستر شده است و برای جلب توجه وی دست به این اقدام زده است.
- در اواسط فیلم، سامرست به میلز میگوید مدت هاست که FBI، به صورت غیر قانونی سیستمهای اطلاعاتی کتابخانه را کنترل میکند. روشی که خود کارآگاهان فیلم نیز به واسطهی آن موفق به شناسائی قاتل میشوند. در حقیقت شش سال پس از نمایش هفت و بعد از حملات ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ بود که برای پیشگیری از ناامنیها، حق نظارت دولت بر سیستمهای اطلاعاتی کتابخانهها در قالب لایحهی میهندوستی آمریکا به تصویب نمایندگان سنا و کنگره رسید و شکلی قانونی پیدا کرد.
- رابین باتین، مسئول گریم فیلم Seven که تحقیقات گستردهای در زمینهی کالبد شکافی اجساد واقعی انجام داده بود، پس از مطالعهی فیلمنامه، کالبدشکافی قربانی اول را با واقعیت آنچه که انجام میشود مطابق ندانست. در ادامه این قسمت از فیلمنامه حذف شد و فقط صحنهی بعد از کالبد شکافی جسد و بدن دوخته شده وی در فیلم به نمایش گذاشته شد.
- فینچر که پس از تجربهی ناموفقش در فیلم بیگانه ۳، تا مدتها حاضر به کارگردانی اثری جدید نشد، فیلمنامهی هفت را داستانی بر پایهی درونمایهی شر فارغ از روایت یک داستان پلیسی میدانست. او حتا حاضر بود به خاطر ابتلا به سرطان بمیرد ولی فیلم دیگری را کارگردانی نکند. فیلمنامهی فیلم Seven به دلیل تم شیطانیاش و خشونتی که از پس روان پریشی شخصیتی تحصیل کرده و باسواد میآید، نظر وی را جلب و به ادامهی کار ترغیب کرد.
- داریوش خنجی، فیلمبردار ایرانی الاصل مشهور فیلم Seven، در طول فعالیت حرفهایش با فیلمسازان بزرگی همچون برناردو برتولوچی، وودی آلن، جیمز گری، میشائیل هانکه، وونگ کار وای، سیدنی پولاک، ژان-پییر ژونه، آلن پارکر، رومن پولانسکی و دنی بویل همکاری داشته است. دیوید فینچر پس از دیدن یک کلیپ تبلیغاتی عطر، او را برای حضور در پروژه انتخاب کرد.
- در صحنهای از فیلم، شخصیت میلز و سامرست در حال بحث دربارهی اثر انگشت قاتلان هستند که میلز پیشنهاد میدهد باید انگشتان شست کسانی را که محکوم به جرایم خشونت آمیز میشوند را قطع کرد تا دیگر نتوانند ماشهی اسلحه را بفشارند و شلیک کنند. در ادامه این صحنه از فیلم حذف شد. چون سازندگان فیلم میترسیدند که این روش پس از مطرح شدن، در آینده توسط مراجع قانونی مورد استفاده قرار بگیرد.
- برد پیت در زمان فیلمبرداری فیلم Seven، برای بازی در فیلم دوازده میمون (Twelve Monkeys) نیز قرارداد بسته بود. به همین دلیل فینچر مجبور شد کار فیلمبرداری فیلم را با سرعت بیشتری جلو ببرد.
- تهیه کنندگان هفت در نظر داشتند که فیلم پایان دراماتیکتر و اخلاقی تری داشته باشد. آنها میخواستند، پایان فیلم به حضور شخصیت میلز در زندان ختم شود. اما سازندگان هفت، صحنههای پایانی متفاوتی را تصویربرداری کردند. صحنهی نقل قول سامرست از همینگوی یکی از این پایان هاست که در نمایشهای محدود، از آن نسخه استفاده کردند و با واکنش مثبت تماشاگران همراه شد. پیش از پایان تصویربرداری فیلم نیز تهیه کنندگان اصرار داشتند که به جای سر تریسی، سر یک سگ مرده درون جعبه قرار داده شود، تا این معنای تلویحی متبادر شود که جان آنها را فریب داده است تا شاید میلز در پایان فیلم به جان دو شلیک نکند.
- کوین اسپیسی بازیگر شخصیت مخوف جان دوو که قتلهای پیچیدهای را طراحی کرد و ماجرای قتلها را به شکل یک شغل تمام وقت و ارزشمند که جلوهای تقدس یافته داشت، دنبال میکرد، تنها دو روز پیش از آغاز تصویربرداری فیلم برای ایفای نقش شخصیت جان دو انتخاب شد.
- با اینکه جان دو یکی از خطرناکترین و دهشتناک ترین قاتلان تاریخ سینما است، هیچگاه در طول فیلم مستقیما شاهد قتلی از وی نیستیم و تنها اجساد متلاشی شدهی قربانیان است که نمایش داده میشود. با این حال تنها قتلی که به شکل مستقیم و تاثیرگذار نمایش داده میشود در واقع مرگ خود جان دو است.
- عدد ۷ به کرات در فیلم به اشکال گوناگون مطرح میشود. دقیقا ۷ دقیقه از آغاز فیلم میگذرد که با میلز تماس گرفته شده و خبر نخستین قتل جان دو به اطلاع وی میرسد و دقیقا هفت دقیقه به پایان فیلم مانده است که سامرست به میلز میگوید که جان دو در نهایت پیروز خواهد شد.
- دوید فینچر در حمایت از سر تراشیدهی کوین اسپیسی، خودش هم سرش را تراشید و بدین ترتیب در ادامه، هر دوی آنها با سری تراشیده در محل تصویربرداری حاضر شدند.
- در فیلمنامهی اصلی بعد از کشته شدن جان دوو به دست میلز، وقتی سامرست در بیمارستان، مشغول بازیابی خود است؛ در همین زمان، نامهای از طرف میلز به دست وی میرسد که در آن نوشته شده: تو راست میگفتی. تو دربارهی همه چیز درست میگفتی.
- آرنولد کاپلسون به عنوان یکی از تهیه کنندگان فیلم، از جمله کسانی بود که با از بین رفتن شخصیت تریسی در پایان موافق نبود. یه همین دلیل دست به بازنویسی فیلمنامه زد. در فیلمنامهی وی، میلز و سامرست در پایان فیلم، تلاش میکردند تا زندگی شخصیت تریسی را نجات دهند. این عمل کاپلسون مورد انتقاد شدید فریمن، پیت و فینچر واقع شد و آنها تاکید کردند که در صورت تغییر داستان، همکاریشان را با استودیو قطع خواهند کرد.
- فیلم Seven در نظرسنجی مجلهی سرگرمی هفتگی (Entertainment Weekly) بعنوان ترسناکترین فیلم تاریخ سینما، رتبهی هشتم را به خود اختصاص داد. رتبههای اول و دوم این نظرسنجی متعلق به فیلمهای جن گیر (The Exorcist) و کشتار با اره برقی در تگزاس (The Texas Chainsaw Massracre) است.