فیلم Shame به کارگردانی استیو مککوئین؛ از نظر من نفرت انگیزی!

استیو مک کوئین Steve McQueen کارگردان فیلم سینمایی دوازده سال بردگی ۱۲ Years a Slave محصول ۲۰۱۳ میلادی در ۲۰۱۱ فیلم Shame (برگردان به فارسی: شرم) را با زیر ذره بین قرار دادن موضوع اعتیاد به روابط جنسی جلوی دوربین برد. فیلمی که نامزد و برندهی جوایز بسیاری شد که از آن جمله میتوان به دو نامزدی بفتا ۲۰۱۲، یک نامزدی گلدن گلاب ۲۰۱۲، نامزد شیر طلای ونیز ۲۰۱۱ و برندهی سهی جایزهی این جشنواره و در مجموع برندهی ۲۱ جایزه و نامزد ۴۳ جایزه در دیگر جشنوارهها اشاره کرد. برای نقد فیلم Shame با نت نوشت همراه باشید.
فیلم Shame از Steve McQueen
نقد فیلم Shame را این گونه آغاز میکنیم که شرم فیلمی در ژانر درام اروتیک است که استیو مککوئین علاوه بر کارگردانی نویسندگی فیلمنامهاش را نیز همراه با اَبی مورگان بر عهده داشته است. آنچه که در شرم میبینید حاصل تحقیقات فراوان این دو در این زمینه است. از دیگر عوامل فیلم میتوان به یان کانینگ تهیه کنندهی آن اشاره کرد، گفتنی است فیلم شرم به عنوان دومین همکاری او بعد از فیلم گرسنگی Hunger با مک کوئین به حساب میآید.
[su_label type=”important”]بیشتر بخوانید:[/su_label] ۱۲ سال بردگی فیلمی ساختهی استیو مککوئین

داستان Shame از این قرار است: مرد جوانی به نام برندون سالیوان با بازی ستودنی مایکل فاسبندر Michael Fassbender کارمند شرکتی در نیویورک است. او که تنها زندگی میکند، از اختلالات جنسی رنج میبرد. به معنای بهتر معتاد به روابط جنسی است. هوسرانی در خون برندون ریشه دوانده و بدون آن نمیتواند به زندگی ادامه دهد.
این عادت چنان بر زندگی شخصیاش سایه افکنده که او حتی در محل کارش نیز به جای وقت گذاشتن برای شغلش، ترجیح میدهد تصاویر مدلهای معروف برهنه را مشاهده کند. متأسفانه زندگی او تحت تاثیر این تن کامگی جنون آمیز تا به امروز به شدت آسیب دیده و هر روز هم بر ابعاد این فاجعه افزوده میشود. حال، حضور نا به هنگام خواهرش سیسی با بازی کری مولیگان Carey Mulligan نظم زندگی هوسبازانهی او را مختل میکند و …
[su_label type=”important”]بیشتر بخوانید:[/su_label] فیلم Widows از استیو مککوئین؛ بیوههای شیکاگوی خشن

بد نیست در نقد Shame اشارهی کوتاهی به زندگینامهی کارگردان اثر داشته باشیم. استیو مک کوئین اولین کارگردان سیاه پوست تاریخ سینما نام گرفت که فیلمش یعنی دوازده سال بردگی اسکار بهترین فیلم را گرفت. او که متولد نهم اکتبر ۱۹۶۹ در لندن است، به هنگام دریافت این جایزه، آن را به تمامی بردگان جهان تقدیم کرد. او علاوه بر این دو فیلم، فیلمهای گرسنگی Hunger 2008، بیوگان Widows 2018 و تعدادی فیلم کوتاه را در کارنامهی حرفه ایاش دارد.
اعتیاد از هر نوع و شکلی بدون شک عملی مذموم است. مادهی مخدر در این اعتیاد رفتار و افکار جنسی اغراق آمیز و ناشی از یک فشار و اجبار درونی است که بر زندگی فرد تاثیری بسیار منفی می گذارد. معتادان جنسی پیوسته توسط نیازهای جنسی خود تحت فشار هستند.
حائز اهمیت است که با وجود آن که غرب در این گونه مسائل نسبت به شرق آزادانه تر فکر میکند اما نکتهی جالب توجه این است که همچنان اینگونه اعتیاد تابو و به عبارتی حرف مگو میباشد. نمونهی بارز این موضوع در فیلم موقعی است که برندون نمیخواهد سیسی در خانهاش باشد چرا که حضور او پرده از انحرافات بیمارگونهی برندون بر میدارد.

مک کوئین در مقام کارگردان فیلم Shame با نگاهی خالی از ترس و به دور از داوری، به مسئلهی اعتیاد به این گونه روابط پرداخته است. او تماشاگر را بدون هر گونه پیش زمینه ای، به دنیای برندون وارد میکند و از او میخواهد تا خود دربارهی او قضاوت کند.
کارگردان با هنرمندی کامل توانسته ابعاد مختلف زندگی یک معتاد به ارتباط جنسی را به تماشاگر ارائه کند بی آن که بخواهد در این مورد تعارفی با مخاطبش داشته باشد. او در سکانس هایی از فیلم به انحرافات جنسی برندون میپردازد. این صحنهها نشان از استیصال او دارد و بسیار ترحم برانگیز و حتی رقت انگیز است.
گفتنی است این فیلم، درجهی نمایش NC-17 گرفته است به این معنی که افراد پایینتر از ۱۷ سال مطلقاً اجازهی دیدناش را ندارند.

در نقد فیلم Shame بادید بگوییم که این نوع روابط زادهی زندگی مدرن است. این که تنهایی چه آسیبهای روحی و روانی را به انسان تحمیل میکند و به دنبال آن این که چگونه این تروماها معلول اعتیاد در معنای عام آن و در معنای خاص آن در این فیلم منجر به روابط جنسی میشوند.
بدون شک در جامعهی مدرن خانواده به عنوان اولین نهاد اجتماعی، کارکردش را از دست داده است. میتواند ریشهی این نوع اعتیاد هم به دوران کودکی بازگردد. اگر خیلی زودتر خانوادهی برندون متوجه این نوع اختلال او میشدند میتوانستند خیلی قبل تر از رسیدن او به دوران جوانی و حاد شدن اختلالش درصدد درمان او بربیایند.
از طرف دیگر سیسی هم قربانی همین رهاشدگی منتها به شکلی دیگر است. خواهر بحران زدهی برندون هیچ سرپناهی برای ماندن ندارد و به برادرش پناه میآورد غافل از آن که برادرش خود بی پناه تر اوست.

در نقد فیلم Shame نباید از ذکر این مهم غافل شویم که اینترنت، رسانههای ارتباط جمعی هم به معنای عام آن در دسترس بودن همه چیز به این بی بند و باریها هم به شکل خانمان براندازی دامن زده اند.
نقد فیلم Shame را این گونه به پایان می بریم که بی تردید بازی میکائیل فاسبندر در نقش برندون تاثیرگذار است به شکلی که او به راحتی ذهن هر تماشاگری را به بازی میگیرد. او در این فیلم به جای اینکه صحبت کند، با چهرهی سرد و خالی از احساسش، نگاههای نافذ و حرکات سریع چشمش که نشان از عصبی بودنش دارد، با مخاطب صحبت میکند و از پوچ شدن تدریجی شخصیتاش پرده بر میدارد. محل کار براندون، تمام شیشهای است هیچ کجا برای پنهان شدن وقتی که او آنجاست وجود ندارد.
قشنگ بود
بیشتر میگه قدر ادمای زندگیتونو بدونید تا دیر نشه