سوفی و دیوانه فیلمی از مهدی کرم پور؛ منجی گری و قصههای تکراری
سوفی و دیوانه فیامی از مهدی کرم پور است که سال ۱۳۹۶ در جشنواره فجر اکران شد اما پس از آن در اکران کوتاه خود با استقبال خوبی مواجه نشد. مهدی کرم پور اعتقاد دارد که در زمان اکران فیلم در حق فیلم سوفی و دیوانه ظلم شده است. در ادامه با تحلیل و بررسی فیلم سوفی و دیوانه با نت نوشت همراه باشید.
معرفی و نقد فیلم سوفی و دیوانه را با معرفی کوتاه فیلمساز آن آغاز میکنیم. مهدی کرم پور متولد ۱۳۵۵ فیلم نامه نویس و فیلمساز است. او در رشتهی کارگردانی سینما تحصیل کرده و فعالیت سینمایی خود را با ساختن فیلم کوتاه شروع کرده است. او نخستین فیلم کوتاه خود را به نام عروسک کوکی در سال ۱۳۷۵ ساخت. آثار بلند سینمایی کرم پور عبارتند از: جایی دیگر، چه کسی امیر را کشت، اپیزود دوم فیلم تهران طهران، پل چوبی و سوفی و دیوانه.
فیلم سوفی و دیوانه
مهدی کرم پور از آن دسته فیلمسازانی است که به نظر میرسد میخواهد دغدغه مند حرکت کند و این موضوع را از تعداد کم فیلم هایش میتوان فهمید. او برخلاف بسیاری از هم نسلان خود، فیلمسازی را با تولید انبوه کردن قبول ندارد و تلاش میکند که با دقت و حتی وسواس فیلمسازی کند.
اما آیا میتوان کرم پور را در صف کارگردانان برجستهی ایران دانست؟ در این مطلب قرار نیست تمام آثار مهدی کرم پور مورد بررسی قرار بگیرد اما با بررسی فیلم سوفی و دیوانه نقبی کوتاه بر سیر فیلمسازی این کارگردان میزنیم. کرم پور سال ۹۵ پس از پس از هفت سال دست به ساختن فیلمی تازه زد که در زمان پیش تولید و تولید بر عکس دوران اکران، پر سروصدا بود.
بیشتر بخوانید: نقد فیلم فروشنده از اصغر فرهادی
در آن زمان شنیده میشد که این فیلمساز دست به ساخت فیلمی بسیار متفاوت زده که تنها دو بازیگر دارد. اکنون این فیلم در شیکه خانگی نمایش منتشر شده است. سوفی و دیوانه با بازی امیر جعفری و به آفرید غفاری، با ماجرای خودکشی مردی به نام امیر (امیر جعفری) آغاز میشود.
امیر با رفتن به مترو قصد دارد خود را به زیر قطار بیندازد اما ناگهان سوفی با سوالی که از او میکند مانع این خودکشی میشود. از سکانس اول فیلم و با حرکتهای اولیهی شخصیت امیر، مخاطب میتواند دربیاید که با فیلمی قابل پیش بینی طرف است.
خوشبختانه حالت تعلیق اولیه که در روایت خود کشی به فیلم وارد شده خیلی ادامه پیدا نمیکند زیرا پتانسیل این تعلیق نیز بیشتر از این نبوده است.
اما نکتهی دیگر قابل توجه در فیلم سوفی و دیوانه در همین ابتدای کار، تکراری بودن حضور یک منجی در اینگونه صحنهها است. هر مخاطبی که در زندگیاش در طول سال تنها ۳ فیلم هم دیده باشد میتواند اذعان کند که لحظهی صحبت کردن سوفی (به آفرید غفوریان) صحنهای است که مخاطب بارها و بارها در شکلهای مختلف دیده است.
اما نکتهی مهم در اینجا این است که شاید کرم پور نیز مانند همه این موضوع را میداند و به عمد این صحنه را به این شکل ساخته است.
بیشتر بخوانید: فیلم خرگیوش از مانی باغبانی؛ هیچ شبى مثه امشب نیس…
شاید قرار بر این بوده که فیلمساز با شکلی بسیار ساده و حتی پیش پا افتاده، مفهوم و یا مفاهیم بزرگی را به مخاطب خود منتقل کند و یا حتی قصد طرح سوالی فلسفی داشته است. شروع فیلم با دیالوگی نامانوس از طرف سوفی شروع شده است.
او میگوید:” نامه آقا نامه …. .” در ادامه وقتی سوفی مانع خودکشی میشود، ادامهی جمله را میگوید. او میگوید که منظورش این است باید قبل از خودکشی نامهای نوشت. همین جا در میتوان گفت که فیلمساز جای نقد فیلم سوفی و دیوانه را باز میکند.
از همین ابتدا تضادها شروع میشوند. دختری بشاش، کم سن و سال و شاداب ناگهان از مردی عبوس، افسرده و عصبی سوالی عجیب میپرسد؟! فارغ از اینکه این شمایل دیو و دلبری را در صدها فیلم سینمایی، تلویزیونی، تئاتر و رادیو دیده و شنیده ایم این موضوع را باید مطرح کرد که مخاطب با دیدن اولین سکانس ممکن است حتی ژانر فیلم را گم کند.
ادامهی گفتگوی سوفی و امیر بر روی نیمکتی در همان ایستگاه مترو شکل میگیرد. دیالوگها هم چیزی در بر ندارند جز نشان دادن دختری متمایز با دیگر دختران و همچنین مردی عصبی که به گونهای جذب و درگیر این دختر نیز شده است.
بیشتر بخوانید: فیلم گرگ بازی کاری از عباس نظام دوست؛ آخر بازی
سوفی در همین دیالوگها میگوید که در کانادا با مردی کانادایی ازدواج کرده و زندگی میکند. این دیالوگها قرار است اطلاعاتی را از شخصیت به مخاطب بدهد اما بیشتر از هر چیز تمام دیالوگها گویای آن است که سوفی دارد خیالبافی میکند. این را مخاطب به راحتی متوجه میشود اما گویی امیر کاملا متوجه نمیشود.
چون در جایی که دیگر رابطهی دوستانه شکل گرفته و امیر به نوعی به سوفی علاقه پیدا کرده، سوفی میگوید که فرانک (شوهرش) مرده و امیر خوشحال میشود. پس به این نتیجه میرسیم که احتمالا امیر از تماشاگر عقب تر است. به نظر میرسد که فیلمنامه نویس و کارگردان بر آن بودند که شخصیت پردازی عمیقی داشته باشند زیرا فیلم سوفی و دیوانه هیچ موقعیت خاصی را نمایش نمیدهد.
اما شخصیت پردازی هم در این فیلم به گونهای به شدت تکراری و کاملا متکی بر دیالوگ است. این بدان معناست که مخاطب فیلم سوفی و دیوانه میتواند چشم هایش را ببند و به راحتی با گوش کردن به ادامهی داستان مشغول شود.
پس میتوان به این نتیجه رسید که برای روایت این داستان، فیلمساز میتوانست از هر رسانهی دیگری نیز استفاده کند چون این فیلم بدون وجود دیالوگ هایش چیزی برای ارائه ندارد. اما نکتهی جالب اینجاست که حتی دیالوگ هم نتوانسته اند فیلم سوفی و دیوانه را از ورطهی تکراری بودن نجات دهد.
در نقد و بررسی فیلم سوفی و دیوانه به راحتی میتوان گفت که کرم پور موضوعی تکراری را با دیالوگهای شنیده شده، قابل پیش بینی و بدون ساختن هیچ موقعیتی به فیلم تبدیل کرده است. در میانهی فیلم شخصیتهایی فرعی به داستان اضافه میشوند. این شخصیتها قرار است که به پیشبرد داستان کمک کنند اما در واقع کمک شایانی نمیکنند.
بیشتر بخوانید: نقد فیلم شازده احتجاب از بهمن فرمان آرا؛ انتقام مردانگی و زنانگی تحقیر شده!
برای مثال حضور وکیل (دوست امیر، محمد رضا شریفی نیا) همان اطلاعاتی را از شخصیت امیر بیشتر میکند که از قبل او میدانسته و فهمیده بوده است. دیگر شخصیتها مانند دارو فروش ( سیامک صفری) و پدر زیبا (سعید امیر سلیمانی) قرار است ابعاد شخصیتی سوفی را به نمایش بگذارند که باز هم به دلیل ضعف موقعیت پردازی، موفق عمل نمیکنند.
فیلم سوفی و دیوانه به گونهای با اسمی بزرگ کاری بسیار کوچک و پیش پا افتاده را انجام میدهد. سوفی و دیوانه نامی است که بیش از هر چیز تصاویر و محتوایی عمیق، عرفانی و یا فلسفی را به ذهن متبادر میکند.
اما آن چیزی که این فیلم نشان میدهد داستانی است که به راحتی میتوانست تبدیل به یک تله فیلم، فیلم کوتاه و حتی نمایشنامهای رادیویی شود بدون اینکه مخاطب نکته یی از آن را از دست بدهد.
داستان در واقع داستان گفتن دو آدم غریبه برای یکدیگر است که از خلال داستانهای خیالی آنها میتوان پی به درونیات آنها برد. این چیزی است که فیلم سوفی و دیوانه به تماشاگر خود نشان میدهد.
اما به نظر میرسد که کارگردان میخواسته نتیجهای غیر از این را شاهد باشد که میتوان گفت در این زمینه موفق نبوده است.
سوفی و امیر پس از پایان یک روز که با یکدیگر میگذرانند به زندگیهای واقعی خود باز میگردند. قرار است این بازگشت به واقعیت زندگی، تکان دهنده باشد اما خیلی نمیتوان به تکان دهنده بودن و یا تلنگر زدن آن امیدوار بود.