سینمای ایران

فیلم خشم و هیاهو از هومن سیدی؛ ترازوی خیانت و عشق

فیلم خشم و هیاهو را هومن سیدی نام آشنای این روزهای سینمای ایران در سال ۱۳۹۴ ساخته است. این فیلم که در دوران اکران خود پر بحث و حاشیه بود. یکی از نکات جالب در این فیلم این بود که فیلمساز قبل از شروع تیتراژ آغازین فیلم اعلام کرده بود، فیلم خشم هیاهو داستانی کاملا ذهنی است و هر گونه شباهت به افراد حقیقی را تکذیب کرده بود.

این کار شاید بدترین کاری بود که فیلمساز می‌توانست انجام دهد. زیرا هر مخاطب ایرانی با دیدن فیلم خشم و هیاهو قطعا به یاد پرونده‌‌ی جنایی شهلا جاهد و ناصر محمد خانی می‌افتاد. دلیل این تکذیب واقعیت هر چه که بود، توانست اعتماد مخاطب به فیلمساز را از بین ببرد. در ادامه با تحلیل و بررسی فیلم خشم و هیاهو همراه نت نوشت باشید.

 

[su_label type=”important”]بیشتر بخوانید:[/su_label] مغزهای کوچک زنگ زده از هومن سیدی؛ گوسفندانی بی‌هویت، چوپانانی مریض

فیلم خشم و هیاهو از هومن سیدی

داستان فیلم ماجرای زندگی خواننده‌‌ی مشهور و محبوبی به نام خسرو است که علی رغم تاهل و تعهدش، با زنی جوان از طرفدارانش رابطه‌‌ی عاطفی برقرار می‌کند. بر اثر اتفاقی همسر خسرو (نوید محمدزاده) قطع نخاع می‌شود.

خسرو به زنی که با او در ارتباط است می‌گوید که به عنوان پرستار از همسرش مراقبت کند اما پس از چندی همسر خسرو به قتل می‌رسد و…. . حتی اگر فیلم را ندیده باشیم با داستان سه خطی آن پی به شباهت فیلم خشم و هیاهو و پرونده‌‌ی شهلا جاهد می‌افتیم.

حال در این مطلب به هیچ عنوان قصد نداریم که انتخاب موضوع و تاثیر گرفتن فیلمساز از این ماجرای واقعی را زیر سوال ببریم. تنها نکته‌ای که منجر به ضعف می‌شود همان تکذیبیه‌‌ی نخست فیلم است.

اینکه فیلمساز از وقایع مختلف در جامعه‌‌ی خود الهام بگیرد و حتی از آن اقتباس کند کاملا طبیعی است. اما در جامعه‌ای مانند ما که کمتر می‌توان به اتفاقات با دیده‌‌ی انتقاد نگریست، عرصه بر کسانی چون فیلمسازان تنگ می‌شود.

هنرنمایی و درخشش نوید محمدزاده در فیلم خشم و هیاهو
هنرنمایی و درخشش نوید محمدزاده در فیلم خشم و هیاهو

اما راه حل این ماجرا چیست؟! هومن سیدی به عنوان کارگردان می‌توانسته برداشت شخصی‌اش را از یک ماجرای واقعی تبدیل به فیلم کند، کما اینکه در فیلم خشم و هیاهو این کار را کرده است. اما نکته اینجاست که محدودیت هایی سبب می‌شود او یک تکذیبیه در ابتدای فیلم بگذارد و همین موضوع به فیلم لطمه وارد کند.

برداشت او از این ماجرا برداشتی منحصر به او نیست. ممکن است بسیاری از افراد در واکنش به این پرونده همین نتیجه گیری را کرده باشند. حال فارغ از اینکه این ماجرا واقعی بوده یا نه، برداشت فیلمساز دست بوده یا خیر و … موضوع این است که یک فیلمساز در مواجهه با هر موضوعی چگونه آن را پرداخت می‌کند. فیلم خشم و هیاهو فیلمی سیاه سفید است که با قاب بندی هایی ویژه ساخته شده است.

هومن سیدی از ابتدای فعالیتش در زمینه‌‌ی فیلمسازی سعی داشته که آثارش به لحاظ بصری به ویژه نورپردازی و قاب بندی دارای ویژگی‌های خاصی باشد که البته این ویژگی‌های خاص در سینمای جهان کاری شناخته شده و حتی تکراری به حساب می‌آید.

هومن سیدی زمانی وارد کار فیلمسازی شد که به لحاظ یک بازیگر در سینما شناخته شده بود و شاید به همین بود که از نخستین فیلمی که ساخت بازیگران حرفه‌ای را در فیلم‌های خود به کار گرفت. شاید به همین علت است که اغلب آثار سیدی فارغ از کیفیت آن‌ها از لحاظ بازیگری از سطح قابل قبولی برخوردار هستند. فیلم خشم و هیاهو نیز به لحاظ بازیگری قابل قبول بوده است.

[su_label type=”important”]بیشتر بخوانید:[/su_label] هومن سیدی؛ سیر تکاملی یک کارگردان

ضلع سوم مثلث که تینا است انگار به کلی فراموش شده است. او هیچ کنش قابل توجهی از خود نشان نمی‌دهد.
ضلع سوم مثلث که تینا است انگار به کلی فراموش شده است. او هیچ کنش قابل توجهی از خود نشان نمی‌دهد.

اما لازم به ذکر است که برای فیلم تنها بازی خوب بازیگران کافی نیست. در فیلم خشم و هیاهو علی رغم بازی‌های استاندارد، شخصیت پردازی کاستی‌های زیادی دارد. در این فیلم سعی بر آن بوده که ابعاد گسترده‌ای از شخصیت‌ها را ببینیم اما این نمایش وجوه مختلف شخصیت ها، به عمق آن‌ها اضافه نمی‌کند.

در اغلب درام‌های سینمایی با دیدن جزئیات زندگی شخصیت و قرار دادن او در موقعیت‌های مختلف به هر چه بیشتر شناختن شخصیت کمک می‌کند اما در فیلم خشم و هیاهو با دیدن جزئیات زندگی شخصیت چیزی به شناخت مخاطب اضافه نمی‌شود.

برای مثال شخصیت خسرو از پلان نخست حضورش تا آخر فیلم کنش هایی قابل پیش بینی دارد که بیشتر معرف تیپ قشری از اجتماع ما است. اما شخصیت حنا (طناز طباطبایی) گویی بیشتر ساخت و پرداخته شده است. او که در ابتدا مانند یک طرفدار خواننده‌ای پاپ ظاهر می‌شود، در میانه‌‌ی فیلم تغییراتی دارد. او از ابتدا تا انتها دچار تحولاتی می‌شود که شخصیتش را نسبت شخصیت خسرو باور پذیرتر می‌کند.

اما ضلع سوم مثلث که تینا (رعنا آزادی ور) است انگار به کلی فراموش شده است. او هیچ کنش قابل توجهی از خود نشان نمی‌دهد. تنها حرکاتی ساختگی و دیکته شده را انجام می‌دهد و در میانه‌‌ی داستان نیز کاملا بی حرکت می‌شود. به عبارتی اگر شخصیت تینا اصلا نشان داده نمی‌شد و در غیاب معرفی می‌شد چندان تفاوتی با حضور کنونی‌اش در فیلم خشم هیاهو نداشت.

بیشتر بخوانید: نقد فیلم متری شیش و نیم کاری از سعید روستایی؛ مرثیه‌ای برای ساقی اعظم

هنرنمایی طناز طباطبایی و نوید محمدزاده
هنرنمایی طناز طباطبایی و نوید محمدزاده

نکته‌‌ی دیگری در مورد فیلم خشم و هیاهو، تفاوت روایت از منظر حنا و خسرو است. آن‌ها ماجرای آشنا شدن و تمام رابطه شان از سر تا ته را هر کدام به گونه‌ای متفاوت تعریف می‌کنند. این می‌تواند نکته‌ای باشد که فیلم را جذاب تر می‌کند.

اما با توجه به اتفاقی که داستان فیلم خشم و هیاهو بر اساس آن شکل گرفته، مخاطب تمایل دارد که روایت‌ها را جانبدارانه قضاوت کند و این موضوع باعث می‌شود که جذابیت این ترفند سینمایی فیلمساز کمتر شود.

اما به نظر می‌رسد که استفاده‌‌ی فیلمساز از این روایت‌های متفاوت و در کل عدم قطعیتی که در فیلم وجود دارد به این دیلی بوده که او علاوه بر عدم قطعیت و ضعف قضاوت در داستان، جهان بینی خود را از این طریق وارد فیلم کرده است.

کما اینکه شعار فیلم نیز جمله‌ای مشهور از رمان خشم و هیاهو نوشته‌‌ی ویلیام فاکنر است که می‌گوید:

“زندگی به من آموخت هیچ‌چیز از هیچ‌ کس بعید نیست.”

همانطور که گفته شد این عدم اطمینان و قطعیت در تمام فیلم وجود دارد و فیلمساز هم با اینکه تاکید ویژه‌ای بر این مسئله داشته در نهایت نتوانسته به طور کامل بی قضاوت عمل کند. روایات در عین اینکه تلاش دارند تنها روایت کنند نه قضاوت ولی در نهایت روایت‌ها تا اندازه‌ای جانب شخصیت حنا (طناز طباطبایی) را می‌گیرند و خسرو بربه احتمال زیاد نزد مخاطب متهم می‌شود.

البته گفتنی است که این اتفاق تنها به دلیل روایات گفته شده در فیلم نیست بلکه یکی از دلایلش این می‌تواند باشد که خسرو به دلیل آنکه شخصی متاهل است و وارد رابطه با زن دیگری می‌شود خواه ناخواه تگاه‌ها را به خود منفی می‌سازد.

پس تنها روایات بی قضاوت فیلم نمی‌تواند این نگاه منفی را از شخصیت او جدا کند. هومن سیدی به عنوان فیلمسازی که می‌خواسته مفهومی عمیق را مانند ناتوانی قضاوت انسانی و یا عدم قطعیت در زندگی نشان دهد در نهایت نه توانسته این عدم قطعیت را بدون دخل و تصرف، کامل در بیاورد و نه توانسته شخصیت هایی به یاد ماندنی مانند شخصیت‌های رمان خشم و هیاهو که فیلم به آن اشاره داشته از آب دربیاورد.

شاید یکی از دلایل این ناکامی توجه بیش از حد فیلمساز به عناصری چون نور پردازی و فضاسازی و رنگ در فیلم بوده است. به گمان فیلمساز این روش فضاسازی و نور و رنگ که متاثر از فیلم‌های اروپایی به ویژه اروپای شرقی است، کمک شایانی به درام می‌کند که البته نظرها در این باره متفاوت است.

صدف پیکامی

صدف پیکامی متولد 1365 تهران دارای دیپلم، لیسانس و فوق لیسانس تئاتر(ادبیات نمایشی)

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا