فیلم The Double Life of Veronique اثر کریستف کیشلوفسکی

دوگانهی ورونیک یا The Double Life of Veronique فیلمی ماورائی از Krzysztof Kieślowski کیشلوفسکی بزرگ است که سالهای متمادی است در خاطرهی جمعی مان نفوذ کرده و جاودانه شده است. در ادامه با تحلیل و بررسی فیلم The Double Life of Veronique همراه نت نوشت باشید.
فیلم The Double Life of Veronique یک اثر بدون تاریخ مصرف با امضای مؤلف و موضوعی جهان شمول و غریب در دنیائی از نورهای تنبل و آرام پاییزی با بازی خیره کنندهی ایرن ژاکوب که در ۲۴ سالگی با نبوغی سرشار ورونیک و ورونیکا را متولد میکند؛ در پرسوناژی با فیزیکی معصومانه و همزمان اروتیـک که بی پرواست و مانند کودکی سرشار از زندگی اما با غمی غریب که تصویرش را برایمان صمیمی و آشنا میکند.
فیلم The Double Life of Veronique ؛ سبز، تویی که سبز میخواهم/ سبز ِ باد، سبز ِ شاخهها.
The Double Life of Veronique همراه با اتمسفر ماورائی موسیقی جاودانهی زبیگنف پرایزنر که برای اولین بار در سال ۱۹۹۱ به بازار آمد و توانست جایزهی صفحهی طلائی را در فرانسه بگیرد؛ به بار مینشیند و کامل میشود. ایرن ژاکوب برای بازی در این فیلم موفق شد جایزهی نخل طلای بهترین بازیگر نقش اول را از آن خود کند.
کیشلوفسکی در The Double Life of Veronique سعی دارد پیوند نادیدنی بین جهان محسوسات و معقولات را با هم به نمایش بگذارد و برای رسیدن به این مهم یک موضوع جذاب را دستمایه قرار میدهد: حضور همزاد در دو دنیای موازی. ورونیکا دختر جوانِ با استعدادی است که در لهستان زندگی میکند.
نوازنده و خواننده است و صدائی جادوئی دارد. او که با پدر خود زندگی میکند و در کودکی مادرش را از دست داده به طور تصادفی در میدان شهر کراکوو که تظاهراتی درگرفته است، در میان توریستهایی که در حال عکاسی از اتفاق حاضر هستند؛ با دختری مواجه میشود که کاملاً شبیه خودش است.
بیشتر بخوانید: سریال سرگذشت ندیمه The Handmaid’s Tale بر اساس داستان ندیمه از مارگارت آتوود
قبل از این پیش آمد ورونیکا دچار استحالهای درونی میشود و سرانجام به این نتیجه میرسد که احساس میکند در این دنیا تنها نیست اما دلیل موجهی برایش نمییابد تا اینکه با این صحنه مواجه میشود.
ورونیکا که به تازگی برای خوانندگی در یک ارکستر محلی به عنوان تک خوان انتخاب شده است با سابقهی بیماری قلبی که میراث مادرش است روی صحنه جان میبازد و در مرگی شاعرانه زندگی را وداع میگوید.
در بخش دوم فیلم The Double Life of Veronique ، ماجرا با زندگی ورونیک (همان دختر توریست و عکاس) روایت میشود. ورونیک نیز مانند ورونیکا از صدائی ماورائی برخوردار است اما طی یک تصمیم غیر منتظره آن را رها میکند و در یک مدرسه مشغول تدریس نوازندگی به کودکان میشود.
ورونیک و ورونیکا هر دو به یک آهنگساز واحد علاقمندند: وان دن بودنمایر. آهنگسازی که دو قرن پیش در هلند زندگی میکرده و یک شخصیت تخیلی ساختهی ذهن Krzysztof Kieślowski است.
بیشتر بخوانید: فیلم The Lives of Others زندگی دیگران کاری از فلوریان هنکل فون دونرسمارک

ورونیک در مدرسه با یک نویسنده و عروسک گردان (الکساندر فابری) آشنا میشود و بقیهی ماجرا حول محور رابطهی عاشقانهی ورونیک با الکساندر روایت میشود که شخصیت مرموزی دارد و گوئی داستانهای زندگی ورونیک را بدون آنکه به آن آگاهی داشته باشد، ناخودآگاه میداند و پازلهای حل نشده در معمای ذهنی ورونیک را آرام آرام کامل میکند.
فیلم The Double Life of Veronique با تصاویری وارونه از آسمان آغاز میشود و دیالوگهائی که بر ستارههائی تمرکز میکنند که در آسمان گرفته، چشمک میزنند. به نظر میرسد صدای مادر ورونیکاست که شخصیت پردازی صحنه را به دست میگیرد:
– … ما منتظر این ستاره بودیم، تا شب کریسمس برسد… و حالا آسمان کمی غبارآلود است، اما هوا مه آلود نیست…
بعد مادر از ورونیکا میخواهد ستارهاش را نشان دهد و ورونیکای وارونه در تصویر با دستان کوچکش ستارهای را نشان میدهد.
صدای زن: آسمان پر از میلیونها ستارهی کوچک است…
بیشتر بخوانید: فیلم Finding Neverland در جستوجوی ناکَجا آباد کاری از مارک فورستر
تصاویر وارونه و اشاره به مهی که ستارهها را میپوشاند؛ گوئی همه از زندگی کوتاه ورونیکا خبر میدهند. در مقابل تصویر کات میشود به تصویر چشمی که از پشت یک ذره بین دیده میشود و تصویر ورونیک کوچک که در قابی مدیوم برگ کوچکی در دست دارد و صدای مادر که ورونیک را با اولین برگ زندگیش آشنا میکند:
– نگاه کن! این اولین برگ است… بهار است و برگهای زیادی روی درختها خواهند روئید و این طور است که رگ برگهای کوچک به وجود میآیند…
تصاویر نرمال و دیالوگهائی مطمئن که خبر از یک زندگی سرشار و قوی میدهند. تقابل مؤلفههای مرگ و زندگی به کرات در طول فیلم The Double Life of Veronique از جانب دو شخصیت مطرح میشود.
ورونیکا و ورونیک هر دو شخصیتهائی مشابه دارند. هر دو خواننده اند و علائق مشترکی دارند. ورونیکا با طبیعت آمیخته است، از زیر باران بودن لذت میبرد، از ریزش غبار گچ روی صورتش، به هیجان میآید اما گوئی هنوز نمیداند از زندگی چه میخواهد کما اینکه بعد از دریافت حس غمی درونی، رابطهاش با دوستش هم معلق میشود.
هر دو گویهای شیشهای دارند که به آن دلبسته اند؛ ورونیکا بیشتر و دنیا را اغلب از ورای آن میبیند که او را با بُعد دیگری از جهان آشنا میکند. هر دو یک حلقهی طلائی دارند که طبق عادت زیر چشمشان میمالند که برای ورونیکا بعدها خبر از مرگ میدهد. دایره از کامل ترین اشکال طبیعت است و نماد حرکتی است که آغاز و پایانی ندارد.
نماد آرامش و سیال بودن، معنویت و آن جهانی بودن است. تمام این تعاریف در شخصیت ورونیکا از صحنههای ابتدائی فیلم The Double Life of Veronique که با آسمان (که به دلیل حرکت پی در پی و بدون تغییرش با دایره هماهنگ است و نشانی از جهانهای معنوی است) شروع میشود، متبادر است.
ورونیک نیز مانند ورونیکا عاشق جلوههای طبیعی زندگی است. از زیر نور آفتاب بودن لذت میبرد و رابطهی نزدیکی با پدرش دارد چون مادرش را به دلیل بیماری قلبی که خود نیز به آن مبتلاست از دست داده است.
بیشتر بخوانید: فیلم It’s a Wonderful Life این یک زندگی شگفت انگیز است ساختهی فرانک کاپرا

اما در شخصیت پردازی ورونیک تفاوتهای کلیدی دیگری نیز دیده میشود. ورونیک شخصیتی پیچیده و ریسک پذیر دارد. تلفنهای مردی ناشناس را جواب میدهد و برای روشن شدن دغدغههای ذهنیاش که بر اساس نوار کاستی که از طرف شخص ناشناس دریافت میکند، شروع به جستجو میکند و به سفر میرود.
ما با اطمینانی باورپذیر که میدانیم اگر شکست هم بخورد از پا نمینشیند؛ او را دنبال میکنیم و همراهش میشویم. از طرفی آن قدر عجیب است که حاضر میشود در دادگاه به نفع دوستش شهادتی دروغ بدهد، مبنی بر اینکه سیزده بار با مردی که نمیشناسد خوابیده است.
ورونیک گوئی آمیخته و آلوده به زندگی است با غمی غریب که هنوز از آن بی خبر است. در نیمهی ابتدائی فیلم The Double Life of Veronique که با زندگی ورونیکا همراه میشویم یک عنصر کلیدی نقش مهمی در نمادسازی دنیای نشانه سازی شدهی Krzysztof Kieślowski ایفا میکند.
عنصر آینه و بعضاً پنجرهها و عینک. ورونیکا در صحنهای که با دوستش روی تخت مشغول معاشقه است، تصویری را روی دیوار میبیند که در واقع تصویر ورونیک است با موهائی کوتاه که در عکس میخندد.
بیشتر بخوانید: فیلم سریع و خشن ۷ ، سفری مخاطره آمیز به اعماق ناشناخته ها
همین تصویر در آینهای روبه روی تخت هم منعکس میشود. عکس که نشانهای شمایلی است (تصویری که از واقعیت برداشته شده) بار دیگر در آینه منعکس میشود و تکثیر میشود.
(یک واقعیت تحریف شدهی تحریف شده) در صحنهای که با پدرش صحبت میکند و از رفتنش به سفر نزد خالهاش میگوید و اینکه حس میکند تنها نیست، باز هم تصویرش در پنجرهی کناریاش منعکس میشود و دوتا میشود.
در صحنهای که با مربی آواز در صحنهی تمرین برای اولین بار صدایش کشف میشود هم با تصویری دوتائی در شیشه مواجهیم. همهی تصاویر منعکس شده گوئی ورونیک را نشانه سازی میکنند که جزئی از نشانههای نمایهای هم میشوند. (مثل تب که نشانهی بیماری است، آینه و تصویر ورونیکا هم نشانهی ورونیک میشود و بالعکس). در سکانس خاکسپاری ورونیکا با ریختن خاک روی جسد ورونیکا، تصویر فید میشود.
(گوئی چشمان ورونیکا روی دنیای مادی بسته میشود) بلافاصله سیاهی با صحنهی رابطهی ورونیک و دوستش باز میشود که از پشت لامپی شیشهای رؤیت میشود. (گوئی ورونیکا که همیشه دنیا را از پشت شیشه و گوی شیشه ایش دیده دوباره چشم باز میکند و زنده میشود.)
در همین صحنهی کلیدی ورونیک دچار غمی بی دلیل که در واقع غم فراق است، میشود و از ادامهی رابطهی جنسی دست میکشد. در واقع ورونیکا ورونیک را از حادثهی مرگش باخبر میکند.

در سکانسی دیگر باز هم عنصر آینه اثرگذار میشود، این بار در زندگی ورونیک و برای اولین بار. ورونیک که در حال باز کردن بستهای پستی است که از طرف الکساندر ارسال شده با یک بند کفش مواجه میشود.
(نشانهای نمادین که ورونیکا را به یاد میآورد در سکانسی که مشغول آواز خواندن است و نیمی از اضطراب و هیجان درونش را با پیچیدن بند کاورش به دور دست، تخلیه میکند).
ورونیک که با دریافت چنین نامهای گیج شده، بسته را دور میاندازد. کات میشود به ورونیک که روی مبل به خواب رفته و ناگهان با اشعههای خیره کنندهی نوری بیدار میشود. به سمت پنجره میرود و در راه از جلوی آینه رد میشود. (تصویرش در آینه منعکس میشود. گوئی از حضور ورونیکا خبر میدهد.)
همسایه با آینهای در دست یک بازی قدیمی راه انداخته که نور خورشید را به داخل خانهی ورونیک منعکس میکند. ورونیک لبخند میزند و همسایه بازی را تمام میکند و میرود. بعد از مدتی نور عجیب دایرهای شکلی بدون هیچ دلیل خاصی با موسیقیای مرموز، روی دیوار به شکلی سیال میچرخد تا عاقبت روی بند کاوری آرام میگیرد.
ورونیک بند را میبوید و به نقطهای در زاویهیهای انگل خیره میشود با نگاهی ملتهب و هیجان زده که گنگ است و رفته رفته به کشف میرسد؛ تمام نشانهها (نور دایره ای، موسیقی، ورونیک درون آینه و نگاه ورونیک به بالا) حاکی از حضور ورونیکا در آن لحظهی خاص هستند. پس ورونیک به سرعت به سمت زباله دان میرود و بند را از میان زبالهها میابد.
بیشتر بخوانید: نگاهی به فیلم By the Sea کنار دریا به کارگردانی آنجلینا جولی ۲۰۱۵

در سکانس بعدی ورونیک با بندی که نمیداند نشانهی چیست روی نوار قلبی که پیش رویش دارد بازی میکند. گاهی آن را صاف میکند (نمادی از مرگ و ورونیکا) اما در نهایت آن را مواج میکند (نمادی از زندگی و ادامهی آن توسط خودش).
ورونیک، الکساندر را هم اولین بار در اجرای نمایش عروسکی وقتی کاملاً مسحورش شده در انعکاس چهره و حرکاتش روی شیشهی روبرویش میبیند. باز هم نشانهای از دوئیت و معنویت و نزدیکی الکساندر به ورونیک و ورونیکا که بدون هیچ شناختی تشابهاتی بینشان وجود دارد و به شکلی عجیب به سمت هم کشیده میشوند و گوئی الکساندر حلقهی ارتباطی میان آن دو است.
الکساندر نمایشنامهای اجرا میکند که در آن بالرینی روی صحنه میمیرد و به پروانه تبدیل میشود. (اشاره به مرگ ورونیکا) بعد در میان عکسهای ورونیک، ورونیکا را مییابد و نمایشنامهی بعدیش دربارهی دو دخترند که کاملاً شبیه هم هستند و در دو نقطهی متفاوت زندگی میکنند اما روحاً به هم نزدیک هستند و میخواهد نامش را بگذارد زندگی دوگانهی … گوئی الکساندر به شکلی اسرارآمیز زندگی آن دو را رقم میزند و ماهیتی خداگونه مییابد.
در انتها ورونیک که کاملاً به باور داشتن همزاد خود پی برده نزد پدرش میرود که او را از این جریان مطلع کند و در سکانس نهائی دست خود را روی تنهی درختی تنومند میکشد و به آرامش میرسد. درست مکمل صحنهی ابتدائی که با اولین برگ آغاز میشود؛ حالا با درختی تنومند گره میخورد که تکامل روح ورونیکا و ورونیک را با عناصر پاک و رازآمیز طبیعت پیوند دهد.

در ادامه به چند نشانهی نمایه ای، شمایلی و نمادین که در فیلم The Double Life of Veronique مطرح شده است، اشاره میکنیم:
نشانههای نمادین:
پیرزن(نمادی از گذر زمان)/ دایره و گوی شیشه ای(نماد معنویت و حیات، حرکت جاودانه)/ ماشین سوخته در سکانسی که ورونیک و الکساندر در کافه با هم ملاقات میکنند (نماد مرگ که ورونیکا را به ذهن متبادر میکند.)/ عینک و ذره بین(نمادی از کشف حقایق) / ورونیک که همزاد ورونیکا است و دیدن همزاد نشانهی مرگ است./ مجسمهی استالین نمادی از دوران سیاسی آن زمان و حکومت کمونیستی.
نشانههای نمایه ای:
در سکانسی که ورونیک به همراه بچهها مشغول دیدن نمایش خیمه شب بازی هستند، دوربین برای یک لحظه دوست ورونیک را که یکی از معلمان مدرسه است فوکوس میکند که لبخندی بر لب دارد و به ورونیک نگاه میکند. در سکانسهای بعدی متوجه دوستی ورونیک و او میشویم. در این صحنه بدون هیچ دیالوگ یا حرکت اضافه ای، مفهوم ارتباط این دو برای مخاطب روشن میشود.
نگاه و لبخندی ساده که نشان از ارتباط دوستانهی آنها را در ادامه میدهد./ در صحنهای که ورونیکا در میدان تظاهرات است با شخصی برخورد میکند و کاغذهای نت همراهش روی زمین پخش میشود که در باد میرود. یک حالت متغیر اضطراب آور که از حادثهای بد خبر میدهد. (در ادامه بلافاصله با ورونیک مواجه میشود که خبر از مرگش میدهد.)
نشانههای شمایلی:
تابلوی کلیسا که در خانهی ورونیکا است و از نقاشیهای پدرش است و عکس ورونیک.
در پایان بررسی فیلم The Double Life of Veronique شاید شنیدن قطعهی زیبای پرایزنر برای حسن ختام نوشتار حاضر، خالی از لطف نباشد. با هم میشنویم و در جاذبهی بی نظیر آن غرق میشویم.
عالی
ممنونم
بسیار عالی
این نقد دقیقا برای من فیلم رو کامل کرد و حتما من باید فیلم رو یکبار دیگه ببنیم
خیلی خوب بود، ممنونم
سینمای مدرن کیشلوفسکی و تقریبا همه ی کسایی که مدرن کار کردن بسیار مبهمه کلا ….ولی این فیلم ابهامش خیلی بیشتر از همه بود
با خوندن این نقد فهمیدم چقد فیلم پری بوده
ممنون …نقد عالی بود
عالی بود واقعا
ممنون از اول تا اخرش لذت بردم و فیلم رو برام تکمیل کرد
ممنون بابت نقد جامع و مفید شما که خیلی از ابهامات را درباره نشانه شناسی فیلم پاسخ داد.