فیلم The Guilty از گوستاو مولر؛ تنهایی با تنهایی
فیلم The Guilty (با نام اصلی: Den skyldige و برگردان فارسی گناهکار) فیلمی تک لوکیشن محصول ۲۰۱۸ میلادی از کشور دانمارک و برندهی جایزهی بهترین فیلم غیر انگلیسی زبان اسکار نود و یکم است. فیلمی جنایی به کارگردانی گوستاو مولر Gustav Möller که تصاویر زیادی را برایتان رقم میزند. برای بررسی و تحلیل فیلم The Guilty یا گناهکار با نت نوشت همراه باشید.
فیلم The Guilty گناهکار از گوستاو مولر
خلاصهی داستان فیلم The Guilty از این قرار است: افسر پلیسی با بازی جیکوب سدرگرن بعد از اشتباه به ردهای پایینتر تبعید شده و حالا در مرکز تماس پلیس وظیفهاش جواب دادن به سوالات و رفع کردن مشکلات مردمی است که با اورژانس تماس میگیرند. او یک تماس اضطراری از سمت یک زن ربوده شده دریافت میکند، وارد ماجرایی میشود که …
بیشتر بخوانید: فیلم Climax ساختهی گاسپار نوئه، میرقصم، پس هستم!
تحلیل و بررسی فیلم The Guilty را این چنین آغاز میکنیم که در نگاه اول فیلم نکات جذابی ندارد اما کم کم مخاطب را درگیر مشکلات مردم و شخصیت قصه میکند. با وجود اینکه فیلم در فضای بسته اتفاق میافتد، مخاطب تک تک صحنهها با شخصیت هایی که فقط صدایشان در فیلم وجود دارد، را تجسم میکند.
افسر پلیس با نام اسگر با یک سهل انگاری و عجله در شغل اصلی خود تبعید و به یک صندلی زنجیر شده است. بهتر بگوییم او در وسعتی بزرگتر به یک اتاق محدود شده، بالادستیها او را در این اتاق به یک مانیتور سنجاق کردهاند.
کار او به شدت طاقت فرساست، گویی تاوان گناهاش را پس میدهد. به شکلی که اسگر تماسهای غیر ضروری و گاهی مسخرهای را دریافت میکند. همین باعث بی حوصلگی او شده و احساس میکند افسر پلیسی بی مصرف است که برای کارهای بی مصرف از او استفاده میکنند.
تا این که یک روز او تماسی مشکوک دریافت میکند. زنی به نام ایبن با صدای جسیکا دینج با ادارهی پلیس تماس میگیرد و ادعا میکند که دزدیده شده است. حالا آسکر خود را در موقعیتی میبیند که میتواند در آن به عنوان یک پلیس مفید واقع شود و درصدد نجات ایبن بر میآید.
شغل اسگر ایجاب میکند است که تنها از طریق صدا قضاوت بکند، تصمیم بگیرد. بیشترین تصویری که در این فیلم میبینید، واکنشهای مضطربانه اسکر است که سعی میکند به ایبن دزدیده شده کمک کند. با شروع ماجرای اصلی، بیننده درگیر یک حادثه جنایی میشود که هر لحظه وضعیت بغرنجتری پیدا میکند.
بیشتر بخوانید: فیلم Climax ساختهی گاسپار نوئه، میرقصم، پس هستم!
بیشتر بخوانید: نقد فیلم نبراسکا Nebraska ساختهی الکساندر پین؛ بر باد رفته …
کارگردان Gustav Möller از محدودیت لوکیشنی که خود ایجاد کرده نهایت استفاده را برده و دست و پا بسته بودن مامور اورژانس برای کمک رسانی کافی به زن داستان را به خوبی ترسیم کرده است.
درست است که تمام ماجرا در طی مکالمات تلفنی سپری میشود، اما بیننده به خوبی درگیر فراز و فرودهای فاجعه پیش آمده میشود و هیجان و استرس ناشی از آن نیز به شدت ملموس است، البته برای انتقال این حس به بیننده نمیتوان از بازی خوب جیکوب سدرگرن Jakob Cedergren نیز غافل شد که اضطراب ناشی از حادثه را به خوبی در چهره و صدایش نمایان کرده است.
از طرفی در فیلم The Guilty با اینکه تنها یک لوکیشن محدود ساختمان ادارهای با دو اتاق و یک راهرو برای کار در نظر گرفته شده، اما تصویرسازی ذهنی فیلم برای بینندگانش به گونهای است که در انتهای تمام مکانهایی که در طول گفتگوهای میان مامور اورژانس و فرد/ افراد درگیر حادثه انجام شده، در مقابل چشمان بیننده مجسم میگردد، گویی که تمامی آن مکانها را به جای همین فضای بسته و مکالمات تلفنی دیده است.
بررسی و نقد فیلم The Guilty را این چنین ادامه میدهیم که این بر دل مینشیند، دلیل اصلی برقراری این ارتباط به خاطر نوع بازی شخصیت و نوع روایت داستان است که به بیننده اجازه میدهد خود را جایگزین هر یک از شخصیتهای دیدنی و نادیدنی اثر ببیند و احساس خوبی هم با خود همراه کند.
این که شما تا چه اندازه قدرت ترسیم تخیل و تصویر سازی ذهنی قوی داشته باشید، چندان اهمیتی ندارد فیلم The Guilty آنقدر هنرمندانه جز به جز ماجرا پیاده سازی شده که کاملاَ به هر بینندهای قدرت تجسم اتفاقاتش را میدهد.
هنر اصلی کارگردان نیز به همین جا باز میگردد، که موفق به پیادهسازی این ایده سخت و دشوار گردیده است. او با یک فرم روایی جدید موفق به خلق اثری ارزشمند شده که به هیچ عنوان نمیتوان آن را به گونهی دیگری متصور شد، چرا که فیلمهای بسیاری با موضوعات این چنینی نیز میباشند که مستقیم در دل حادثه میزنند اما اینکه تنها از طریق شنیدن صدای مکالمات تلفنی این وضعیت را برای بیننده به تصویر بکشید، کار جسورانهای است که کارگردان در اولین فیلمش موفق به انجامش، آن هم به بهترین شکل ممکن شده است.
بیشتر بخوانید: نقد فیلم The Death and Life of John F. Donovan ساختهی زاویه دولان؛ قصهی آدمهای طلایی
بیشتر بخوانید: تحلیل فیلم BlacKkKlansman ساختهی اسپایک لی؛ جایی برای نفرت نیست!
داستان فیلم The Guilty به همان اندازهای که ساده و روان است، پیچیده و جذاب نیز میباشد. تمام ماجرا در طی مکالمات تلفنی بین یک مامور اورژانس اجتماعی و شخصی که دچار وضعیت بحرانی شده اتفاق میافتد.
در این بین، کارگردان گوستاو مولر Gustav Möller با دادن حداقل سرنخهایی به بینندهاش، او را با وضعیت شخصیت اصلی نیز آشنا میکند. آسکر ،کسی که در طی زمان کاریاش تماسهایی به موبایلش گرفته میشود که باعث شده تا پرده از رازی که در پشت چهرهاش نهفته است، برداشته شود.
البته از همان ابتدا اشاراتی به وضعیت نا آرام آسکر نیز میشود، اما برای تکمیل پازل، او به هیچ عنوان در شخصیتپردازی او شتابزده عمل نشده است. اسگر به شدت در حال فرار از گذشته خود است.
هوای محل کار، با هوایِ اسگر یکی شده است با دست خود او، راه گریزی برای برنده شدن در بازی فردا را ندارد. فردا روز موعد است که دستهای او باید در مقام عدل شهادت دهند با دوستی که باید شهادت دروغ برای رفیق خود دهد. تمام کار را میکند تا اجازه داشته باشد به عقب برگردد و خرابی را از نو بسازد.
بیشتر بخوانید: فیلم Cold War ساختهی پاول پاولیکوفسکی؛ زمانی بودن و مکانی نبودن
با هر چرخش ثانیه شمار یک اتفاق جدید از راه میرسد و سازمان مغزی او را به چالشی جدید از وقایعی دعوت میکند که اگر سنجاق نشده بود راه حل بهتری برای حل معماهای مردم پیدا میکرد. او فردی نشان داده میشود که بی احساس شده است و به نوعی احساس در او مُرده است.
مدت زمان کوتاه فیلم The Guilty به همراه کارگردانی استادانه مولر، و بازی بی نقص جیکوب سدرگرن Jakob Cedergren و تمام صداهایی که از آن طرف تلفن با هنرمندی تمام احساس اضطراب را به بیننده و شنونده منتقل میکنند، همه و همه، دست به دست هم داده اند تا پس از اتمام فیلم، بیننده احساس کند وقت با ارزشش تلف نشده است.
در کنار همه این ها، موسیقی فوق العاده فیلم فیلم The Guilty گناهکار با آهنگسازی کارل کولمان و کسپر هسلاجر، هیجان فیلم را دو چندان کرده است. The Guilty فیلمی است که حتما ارزش دیدنش را دارد و طبق تحسین منتقدان فیلم گناهکار را بدون شک میتوان از برترینهای تاریخ سینمای دانمارک شمرد.
بیشتر بخوانید: نقد فیلم Black Mirror: Bandersnatch در این هزارتوی محض بازتاب تو هست!
اتفاقا وسطهای فیلم منم متوجه میخکوب شدن خودم شدم.به همسرم گفتم ببین یک نفر تو یک اتاق بدون هیچ اکشن و هزینه ای چطور میخکوبمون کرده.واقعا از این فیلم لذت بردم.جالبه ذهنم چند روزی درگیر داستان فیلم بود.انگار تمام صحنه ها و تجسم میکردم.ایننشون میده جای قصه تو زندگی مردم بخصوص بچه ها چقدر خالیه