هیولای هاوکلاین نوشتهی ریچارد براتیگان؛ یک وسترن گوتیک
کتاب هیولای هاوکلاین The Hawkline Monster: A Gothic Western نوشتهی ریچارد براتیگان Richard Brautigan است که در سال ۱۹۷۴ نوشته شده است. این کتاب که با نام فرعی یک وسترن گوتیک نیز شناخته میشود برای نخستین بار در سال ۱۳۸۹ در ایران منتشر شده است. هیولای هاوکلاین چهارمین اثر ریچارد براتیگان است. در ادامه با معرفی کتاب هیولای هاوکلاین با نت نوشت همراه باشید.
هیولای هاوکلاین اثر ریچارد براتیگان
داستان هیولای هاوکلاین دربارهی دو آدم کش به اصطلاح حرفهای است به نامهای گریر و کامرون که عادات عجیب و غریبی دارند. این دو کابوی ساده لوح و عیاش از سوی دو خواهر برای کشتن یک هیولا استخدام میشوند.
[su_label type=”important”]بیشتر بخوانید:[/su_label] در رویای بابل اثر ریچارد براتیگان
داستان کتاب هیولای هاوکلاین به سبک کارهای براتیگان شگفتی را در سادگی خلاصه میکند. او باز هم خیلی ساده و آرام وقایع غریب آدمهای داستانش را گزارش میکند. با شنیدن نام هیولا و ترسیم فضای وحشت آور و یا فضای وسترن اوایل کتاب ممکن است خیلی از خوانندهها انتظار یک شگفتی را بکشند و توقع داشته باشند کتاب در یک نقطهی اوج هیجان آور گرههای داستانش را حل کند.
کتاب هیولای هاوکلاین برای این سبک از خوانندگان میتواند بسیار توی ذوق زننده باشد. براتیگان در نوشتارش به همه چیز طعنه میزند. نتیجتا نمیتوان از او انتظار داشت که انتظارات یک خوانندهی پرتوقع را برآورده کند.
میتوان گفت که حتی شگفتی اثر او در این سادگی روایت است. او داستان را تا جایی پیش میبرد که خواننده گمان نمیکند راه فراری وجود داشته باشد و مسائل بتواند حل شود.
خواننده به آخر کتاب نزدیک میشود و میبیند صفحات زیادی از آن باقی نمانده است و هنوز مسئله و حل نشدنی بودنش به قوت قبل باقی است و حیرت میکند از اینکه براتیگان میتواند خیلی ساده و مسخره حوادث غیرقابل حل را حل کند.
[su_label type=”important”]بیشتر بخوانید:[/su_label] ریچارد براتیگان مروری بر زندگی و آثار
فصل نخست کتاب هیولای هاوکلاین , هاوایی نام دارد. در این فصل ما با دو کابوی نامتعارف و حتی مسخره مواجه میشویم. حتی یکی از آنها مدام در حال شمارش است و میتواند یک مبتلا به سندروم اوتیسم را تداعی کند.
آنها خود را دو آدم کش حرفهای معرفی میکنند و سلاح همیشه در دسترسشان است اما براتیگان به شکلی واضح نه تنها آنها بلکه ژانر وسترن را مسخره میکند. به عبارتی این فصل وسترن در حال مسخره کردن خودش است و خیلی سخت میشود این دو قاتل را جدی گرفت.
فصل دوم حالت ترسناک و گوتیکی به خود میگیرد. خواهران دو قلویی که هیچ تفاوتی با یکدیگر ندارند همواره سوژهی مناسبی برای ژانر وحشت به حساب میرفته و براتیگان از آن به خوبی استفاده میکند. تصویری که او از خانهی سرد و یخ زده میسازد به شکل جدی یکی از نقاط قوت کتاب هیولای هاوکلاین است.
فصل سوم ما تازه به سراغ هیولا میرویم و اینکه چگونه باید با او برخورد کرد و ناگهان از وسترن و وحشت به ژانر علمی تخیلی سفر میکنیم. هیولا برخلاف آن چه که از دو فصل قبل انتظار میرفت یک نیروی ماورا الطبیعه و بدوی نیست و این هم میتواند به شکلی خوانندگانی که به دنبال یک موجود عجیب و غریب با چندین چشم و چندین دست و پا بودند را ناامید کند.
[su_label type=”important”]بیشتر بخوانید:[/su_label] پس باد همه چیز را با خود نخواهد برد اثر ریچارد براتیگان
براتیگان دوباره برای انتقاد از جامعه و سیاستهای حاکم دست به نوشتن زده است و اعتقاداتش را در بطن یک داستان میآورد در حالی که داستان جدای از مفاهیم منتقدانه بسیار جذاب و خواندنی و پرکشش است. ولی اگر بخواهیم آن را دقیق تر بررسی کنیم متوجه میشویم که براتیگان به تندی سرمایه داری، رویای آمریکایی، علم و حتی ادبیات مدرن را نقد میکند.
هیولای هاوکلاین را میتوان از سمتی نمایندهی نظام سرمایه داری دانست که خود خالقانش در مهار کردن آن ناتوانند و دچار مشکل شده اند. و از سمتی دیگر حتی میتوان آن را شر حاصل از علم دانست.
پروفسور هاوکلاین در آزمایشگاه خانگی خود موجودی ساخته که قادر به کنترلش نیست. این خیلی ساده میتواند یادآور تمامی دانشمندانی باشد که هرگز گمان نمیکردند اکتشافات و اختراعاتشان منجر به ویرانی شود ولی جنگ جهانی نمونهای از ناکامی دانشمندان در اهداف بشر دوستانه شان بود.
پروفسور هاوکلاین با نیت خیرخواهانه دست به تولید هیولایی میزند از جنس نور. نور این جا برخلاف عادت تمثیلی معنای مثبتی ندارد. در واقع در این جا نور دشمن و سایه دوست انسان است. کتاب هیولای هاوکلاین نوری است که با نوید روشنایی آمده است ولی نتیجهای جز ویرانی ندارد و از شر آن باید به تاریکی و سایه پناه برد.
کتاب هیولای هاوکلاین اثر ریچارد براتیگان خواهران دو قلویی که هیچ تفاوتی با یکدیگر ندارند و هر دو به نظر بسیار کامل، زیبا و خواستنی میآیند هم میتواند نشانی از شباهت زنان به یکدیگر باشد که روز به روز در حال تشدید است.
معیارهای زیبایی شناختی در واقع تعریف میکند و زیباتر است زنان چگونه باشند و از آن جایی که زنان به طور غریزی میل به زیبایی دارند برای این تلاش میکنند و در نتیجه میتوانند بسیار شبیه به یکدیگر و حتی غیرقابل تشخیص باشند.
لحن طنز پرداز براتیگان در جهت اعتقاداتش حرکت میکند و چیزی نیست که بر سر راه باقی بگذارد. او حتی در پایان کتاب هیولای هاوکلاین به ادبیات نیز رحم نمیکند و با توضیح سرنوشت آدمهای داستان نیز به رمانها طعنه میزند.
براتیگان حقوق این اثر را به مبلغ سی هزار دلار به یک تهیه کنندهی هالیوود فروخت و حتی قرار بود در این فیلم جک نیکلسون و داستین هافمن نقش دو کابوی ساده لوح را بازی کنند اما هالیوود قصد داشت تا در فیلم نامهی کتاب تغییراتی به سبک خودش ایجاد کند و براتیگان حاضر نشد صحنه هایی به کتابش اضافه کند. نتیجتا این کتاب هرگز به فیلم تبدیل نشد.
سارا خلیلی جهرمی کتاب هیولای هاوکلاین را ترجمه کرده است و نشر افراز آن را منتشر کرده است.