فیلم The Illusionist شعبده باز ساختهی نیل برگر؛ نبرد اساطیری خیر و شر
The Illusionist یا شعبده باز نام دومین فیلم بلند ساختهی نیل برگر Neil Burger کارگردان جوان و تازه کار است که در سال ۲۰۰۶ به روی پردهی سینما رفت. در این فیلم ادوارد نورتون، پل جیاماتی و جسیکا بیل به ایفای نقش پرداخته اند. فیلم نامهی شعبده باز برداشتی آزاد از داستان کوتاه آیزنهایم شعبده باز نوشتهی استیون میلهاوزر میباشد. این فیلم در بخش بهترین فیلم برداری نامزد جایزهی اسکار شده است. همچنین شعبده باز در imdb توانسته است نمرهی ۷ را به خود اختصاص بدهد. در ادامه با نت نوشت همراه شوید.
فیلم The Illusionist: نبرد اساطیری خیر و شر
داستان فیلم The Illusionist در حوالی سال ۱۹۰۰ در شهر وین اتریش میگذرد. این فیلم دربارهی شعبده باز جوانی به نام آیزنهایم است که رابطهی عاطفی خاصی با نامزد ولیعهد اتریش دارد. آنها از کودکی دلدادهی یکدیگر بودند. از آن جایی که آیزنهایم یک رعیت و سوفی یک دوشس بود آنها را از یکدیگر جدا میکنند و آنها دیگر یکدیگر را نمیبینند تا زمانی که دوشس و ولیعهد به تماشای اجرای شعبده باز دعوت میشوند و ماجرای عاشقانه شان از سر گرفته میشود.
[su_label type=”important”]بیشتر بخوانید:[/su_label] روزی روزگاری در هالیوود ساختهی کوئنتین تارانتینو؛ روایت هالیوودی از یک قتل
فیلم The Illusionist “شعبده باز” به کارگردانی نیل برگر روایت خطی ندارد و شروع آن از تقریبا قسمتهای پایانی داستان است ولی با استفادهی ماهرانه از فلش بک داستان را روایت میکند به شکلی که کمتر توجهی به سمت این روایت غیر خطی معطوف میشود. به نوعی فیلم “شعبده باز” را میتوان به یک اجرای شعبده بازی مانند کرد. فیلم سه بخش دارد. بخش اول اجرای شعبده است. بخش دوم بهت و حیرت تماشاگر از اتفاقات رخ داده و بخش سوم حل معما. فیلم با شروع خود پایان بخش اول را اعلام میکند.
او به ما نشان میدهد که شعبده در این جا به پایان میرسد. بخش دوم ساده ترین و خالی از جادو ترین روایت را دارد. همه چیز خیلی عادی ادامه پیدا میکند و حتی اتفاقات عجیب خیلی ساده رخ میدهد و بخش آخر حل معماست که باز هم با فلش بک ادامه پیدا میکند. شاید بتوان گفت که کارگردان با استفاده از ابزار جادویی سینما توانسته است قسمتهایی از فیلم را که میخواهد جادویی جلوه بدهد.
بیشتر بخوانید: تحلیل فیلم Good Bye, Lenin! ساخته ولفگانگ بکر
فیلم نامهی فیلم The Illusionist “شعبده باز ” بسیار حساب شده نوشته شده است. تمامی اجزا در آن به میزان لازم استفاده شده است و به خوبی میتواند احساسات را برانگیزد و از آن تعجب خلق کند. فیلم نامه به خوبی میتواند بیننده را با خود همراه کند و شخصیتها را همانطور که میخواهد در ذهن بیننده تصویر کند و در پایان به او غافلگیری و حیرت زدگی را تقدیم کند.
شخصیت پردازی این فیلم شبیه فیلمهای نبرد خیر و شر انجام گرفته است. آیزنهایم در غالب خیر ظاهر میشود و فردی مهربان و با حسن نیت است و عشق در اولویت زندگی ش قرار دارد در مقابل او ولیعهد قرار دارد. فردی که طمع مقام پادشاهی پدرش را دارد و میخواهد با توطئه این جایگاه را به دست آورد.
فردی که کوچکترین علاقهای به دوشس ندارد و تنها چیزی که از او میخواهد حمایت خانوادهی اوست و میخواهد با ازدواج به این حمایت دست پیدا کند. ولیعهد از انجام بدترین کارها برای رسیدن به مقصودش ابایی ندارد و در میان مردم هم چندان خوش نام نیست. او نمایندهی شر در این داستان است. آیزنهایم و ولیعهد یا به عبارتی خیر و شر برای به دست آوردن دوشس با یکدیگر مبارزه میکنند.
[su_label type=”important”]بیشتر بخوانید:[/su_label] رستگاری در شاوشنگ ساختهی فرانک دارابونت
این همان نبرد اساطیری خیر و شر است که داستان آن از ابتدای خلقت وجود داشته است. البته این بار ماجرا کمی با داستانهای پریان متفاوت است و شاهزاده همان مرد خوب قصهها و ناجی شاهدخت نیست. هم خیر و هم شر ابزار لازم برای پیروزی را دارا هستند.
هر دوشان انسانهایی باهوش و قدرتمندند و باید دید که کدام یک در این مبارزه پیروز میشوند. در این بین بازرس اوهل به عنوان یک انسان عادی که نه نیک است و نه بد ظاهر شده است. او میتواند فریب وعدههای ولیعهد را بخورد و حاضر باشد به روی ناپسندی اعمال او چشم ببندد با این وجود به دنبال حقیقت میگردد و نمیگذارد که آن پایمال شود.
می شود گفت که به عبارتی بازرس اوهل بیشتر بازیگر نقش سلاح در این داستان است که آن را گاهی خیر و گاهی شر در اختیار دارند و برد با کسی است که دیگری را از این سلاح خلع کند و با همان به او ضربه بزند. میتوان ستیز ولیعهد و شعبده باز را به یک دوئل تشبیه کرد که عقل و هوش در آن نقش اصلی را ایفا میکند و شبیه بازی شطرنج است. همین نکته این فیلم را به یک فیلم معمایی که دارای تم ملیح عاشقانهای است تبدیل کرده است.
بیشتر بخوانید: معرفی فیلم It آن: قسمت اول از اندرس موچیتی
در واقع فضای معمایی فیلم The Illusionist شعبده باز توانسته است بسیار خوب عمل کند و بیننده را با مرموز بودنش میخکوب کند و اگر این نتوانست موثر واقع شود بار هیجانی و عاطفی فیلم قادر است این امر را تکمیل کند و در پایان با پایان بندی غیر منتظرهی فیلم همه چیز کامل میشود.
موسیقی فیلیپ گلاس در این فیلم بسیار زیبا عمل میکند. هم زمان هم میتواند بار عاطفی و هم بار هیجانی آن را تکمیل کنند. به نوعی موسیقی او حالتی شبیه رویا دارد. همانقدر رمز آلود و همانقدر احساساتی. فیلم اجزای تاثیر گذارش را با یک فیلم برداری خوب تکمیل میکند. به خوبی میداند که در هر پلان چه طور باید تصویر برداری شود تا بهترین و تاثیرگذارترین نما گرفته شود. به عبارتی شاید بتوان هدف اصلی این فیلم را هدف اصلی شعبده بازی دانست. سرگرمی، مبهوت کردن و در انتها پیروزی خیر.
بیشتر بخوانید: سینمای تئو آنجلوپولوس با نگاهی به فیلم نگاهِ خیرهی اولیس، رویاهایت را ناتمام بگذار، باید برویم
فیلم The Illusionist در فضایی تاریخی ساخته شده است و به نظر تخیلی میآید اما نمیتوان گفت که تمام داستان هایش ساختگی است. در سکانسی که آیزنهایم در کاخ سلطنتی نقاشی پدر ولیعهد یعنی امپراتور را با جادو گری میکشد این پرتره شباهت زیادی با پرترهی فرانتس یوزف اول، امپراتور اتریش دارد.
علاوه بر این فرانتس یوزف اول پسری به نام رودولف داشت که پس از کشتن همسرش دست به خودکشی میزند و هرگز به جانشینی او نمیرسد. از بازیگران این فیلم میتوان به ادوارد نورتون در نقش آیزنهایم، پل جیاماتی در نقش بازرس اوهل، جسیکا بیل در نقش سوفی، روفوس سیول در نقش ولیعهد لئوپولد، ادوارد مارسن در نقش یوزف فیشر، آرون جانسون در نقش آیزنهایم جوان و النور تاملینسون در نقش سوفی جوان اشاره کرد.