تحلیل فیلم The Irishman مرد ایرلندی؛ همه چیز درد است و باید حس شود!
نام The Irishman شاید جذاب ترین عنوانی باشد که از سال گذشته بر سر زبان دوست داران سینما افتاد. شاید در دورانی که فیلمهای ابر قهرمانی با ایدولوژیهای فرا انسانی گیشهها را فتح میکنند و سال به سال از تعداد فیلم هایی که قرار است روزی بر یادها بمانند کاسته میشود. مارتین اسکورسیزی بزرگ بعد از چند سال وقفه و پس از فیلم تحسین شده Silent تصمیم گرفته ماهیت ایدئولوژیک خودش را دوباره باز آفرینی کند و با گرد هم هم آوردن بزرگانی از سالهای دور همچون آل پاچینو، دنیرو و پِسی، دوباره به دهه هفتاد باز گشته تا The Irishman را بسازد. بی شک نگاه خردمندانه یک مرد مسن و با تجربه به نام اسکورسیزی به سوژههای دورای جوانیش نه تنها میتواند از نظر بصری جذاب باشد، بلکه تمثیلی از نوع تفکر او در خلل سالها فیلم سازی به مسائل تیره و تار جهان غرب است. با هم بررسی تحلیل و نقد فیلم The Irishman خواهیم پرداخت.
فیلم The Irishman
فیلم The Irishman علاوه بر خود مارتین اسکورسیزی Martin Scorsese در قامت کارگردان، مثلثی از بزرگترین بازیگران تمام ادوار را گرد هم آورده است. جو پسیِ بزرگ که پیشتر برنده جایزه اسکار شده است و سابقه همکاری با اسکورسیزی را در فیلم هایی مانند گاو خشمگین Raging Bull و کازینو را دارد، بعد از مدتی بازنشستگی که به یک دهه درازا طول کشید، دوباره روبه روی دوربین رفته است تا در کنار رابرت دنیرو Robert De Niro بزرگ یاد آورد آن دو زوج شکوهمند فیلمهای اسکورسیزی در سالهای دور باشد.
دنیرو که مدت هاست از دوران اوج خود فاصله گرفته است به نظر میرسد در سالیان اخیر باز تمرکز بیشتری در انتخاب نقش هایش به خرج داده است و حال و در سال ۲۰۱۹ بعد از فیلم تحسین شده جوکر این بار با مرد ایرلندی همگان را به تحسین واداشت.
در کنار این دو زوج قدیمی فیلمهای اسکورسیزی نامی آشنا دیده میشود. آل پاچینو که حضور کم رنگ و کم رمق این سال هایش هیچ نشانی از شکوه دوران اوج او نداشت، با فیلمی پیوسته که تمام عاشقان سینما برای دیدنش لحظه شماری میکنند.
[su_label type=”important”]بیشتر بخوانید:[/su_label] روزی روزگاری در هالیوود ساختهی کوئنتین تارانتینو؛ روایت هالیوودی از یک قتل
شاید جالب باشد که دنیرو و آل پاچینو که زمانی به عنوان بهترینهای تاریخ از آنان یاد میشد تنها در فیلم مخمصه مایکل مان با یکدیگر دیده شده بودند و با این تقابل دوتایی این دو مرد مغرور میتوان استاندارد بالایی از بازیگری را برای The Irishman پیش بینی کرد.
در حقیقت The Irishman میتواند یاد آور دورانی از سینما باشد که حجم کنونی فیلم سازی آن را نه بلعیده بود. نوعی از فیلمسازی نوآر که اسکورسیزی در هالیوودی ساختن آن تأثیر بسیاری داشته است. اکنون و در مدت زمان اندک باقی مانده به اکران جدید ترین ساخته اسکورسیزی نگاهی کوتاه به نظرات منتقدین سرشناس جهان میاندازیم و تحسین دوباره و دوباره آن را پیشاپیش به انتظار مینگریم.
بیشتر بخوانید: فیلم Shutter Island اثر مارتین اسکورسیزی، بلندتر از فانوس دریائی، تنهاتر از رشتههای نرم برف
فیلم The Irishman ساخته مارتین اسکورسیزی و از محصولات شبکه اینترنتی نتفلیکس در سال ۲۰۱۹ است. جدید ترین محصول آقای کارگردان اقتباس شده از کتابی به نام “شنیده ام خانهها را رنگ میزنی” نوشته چارلز برنت است. در این متن به بررسی، نقد و تحلیل فیلم مرد ایرلندی خواهیم پرداخت، با نت نوشت همراه باشید.
نقد فیلم The Irishman
همه چیز درد است و باید حس شود!
اسکورسیزی در این فیلم با فاصله گیری از فیلم سازی کنونی خود به تم دهه هفتادی و ژانر معروف مافیایی گنگستری خود باز گشته است و جمعی از یاران قدیمی نیز وی را در این راه همراهی میکنند. از رابرت دنیرو بزرگ تا جو پِشیِ کاریزماتیک که سالها بود از بازیگری خداحافظی کرده بود. همچنین آل پاچینو نیز برای اولین بار به این سه ضلع پیوسته است تا عطشها را برای دیدن این محصول بالا برد.
مرد ایرلندی اسکورسیزی حاوی برخی از اولینها نیز در کارنامه این کارگردان با سابقه است، نظیر پر هزینه ترین فیلم کارنامه وی، طولانی ترین فیلم ساخته شده از وی و هم چنین اولین فیلمی از وی که برای سرویسهای آنلاین ساخته شده است.
فیلم The Irishman به تم فیلم سازی ما قبل سالهای دو هزار اسکورسیزی سرک میکشد و داستان مردی به نام فرانک شرین با بازی رابرت دنیرو را روایت میکند که کتاب نیز داستان ظهور و افول او در دنیای مافیا را روایت میکند. مردی که به واسطه سابقه جنگ در ایتالیا و تسلط بر زبان ایتالیایی به عنوان اولین ایرلندی شناخته میشود که توانست وارد مافیای ایتالیا شود و به ردههای بالایی از قدرت برسد.
داستان فیلم در مقاطع زمانی مختلف رخ میدهد و تقریبا نیمه دوم قرن بیستم از لحاظ زمانی آمریکا را پوشش میدهد. تمام فیلم از زبان فرانک شرین کهنسال روایت میشود و با داستانی که از وی میشنویم به ابتدای دهه ۶۰ و زمانهای پس از آن سرک میکشیم.
جایی که فرانک شرین با بلند پروازی هایی که در سر دارد راه خود را به سمت خرده خلاف میبیند. این شروعی میشود بر آشنایی او با راسل بوفالینو که جو پشی در قامت نقش راسل ظاهر میشود. خورده کارهایی که فرانک انجام میدهد روابط او و راسل را نزدیک و نزدیک تر میکند. ناگفته نماند که راسل بوفالینو به مدت ۳۰ سال رهبر خانواده مافیای ایتالیایی بوفالینو در نیویورک بود و از وی به عنوان یکی از تبهکارترین انسانهای تاریخ معاصر آمریکا نام برده میشود.
فرانک رفته رفته به شخص معتمدی در دستگاه راسل بدل میشود و در سالهای پایانی حتی مشاهده میکنیم که به نوعی دست راست راسل شده است. فرانک تقریبا نوک پیکان مافیاست و دستورات مهم را اجرا میکند. که همین اصطلاح رنگ زدن خانه هم اشاره به آدم کشیهای فرانک و حذف فیزیکی است که بارها و بارها در فیلم به آن اشاره شده است. گذر این همکاری شروع آشناییت فرانک با جیمی هوفا رئیس سدنیکای کارگری است.
که این اتفاق به واسطه راسل انجام میشود. هوفا با نقش آفرینی آل پاچینو قدرت و نفوذ زیادی میان کارگران دارد و به گواه تاریخ اتحادیه کامیون داران در آن سالها با عضویت نزدیک به نیم میلیون عضو از معتبرترین آنها بوده که همین عمر جیمی هوفا را به یکی از بزرگترینهای آن دوران بدل میکند.
فرانک نقش مشاور را برای جیمی هوفا دارد. تقریبا مانند روابطش با راسل اما با یک تفاوت که فرانک به نوعی کنترل کننده وضعیت جیمی نیز هست. سالها گذر میکند و هوفا و فرانک به دوستان نزدیکی بدل میشوند که رفت و آمد خانوادگی دارند.
اما زمان عوض میشود. همیشه همینطور است. سرکشی هوفا پس از آزادیش از زندان -که به تلاش برادر کندی این اتفاق روی داد و به دستور نیکسون عفو شد- و تلاشش برای باز پسگیری ریاست اتحادیه، سبب نگران شدن مافیا میشود که فرانک مأمور اجرای این مأموریت نا به هنگام است.
دیدن فیلم The Irishman کمی ظرافت، صبر و دقت میخواهد. محصول ۲۱۰ دقیقهای اسکورسیزی آنقدر جزئیات دارد که اگر عاشق سینما باشید برای لحظه لحظه شما را سیراب خواهد کرد.
مرد ایرلندی را شاید نتوان به این سادگیها بهترین فیلم اسکورسیزی دانست اما نکاتی در این فیلم نهفته است که بی شک این اثر را فرای متعلقات مادی دنیای جوایز به اثری همیشگی بدل خواهد کرد. فیلم The Irishman با شروعی نه چندان سریع آغاز میشود و پله پله زیر ساخت هایش را تکمیل میکند اما وقتی این رشتهها متصل میشوند آن قدر جذاب هستند که زمان را در خود حل میکند.
دیدن این فیلم سرشار از فوران حسهای عجیب و غریب است -مخصوصا برای کسانی که سینما را فراتر از فیلمهای ابرقهرمانی و بلاک باکستری درک کرده اند- انگار به تماشای دنیرو و پشی در رفقای خوب نشستهای ولی برای بار اول! گویی چیزی از آن دهه از زیر خاک در آمده است که نه به آن دوران تعلق دارد نه این دوران. تماشایش حسی از روان بودن است.
تکنولوژی که برای جوان کردن دنیرو، آل پاچینو و پشی در فیلم استفاده شده است اصلا توی ذوق نمیزند. در لحظهای که چشمان به آن صورتهای از تاریخ باز آمده عادت کنند، دیگر همچی سر جای خودش است.
اسکورسیزی در فیلم The Irishman استانداردهای کارگردانی خودش را نیز بالاتر میبرد. مدیریت صحنه ها، نور، قابها و سنگینی سه تن از بهترین بازیگران تاریخ در یک قاب را به نحوی مدیریت میکند که همش داستان پردازی است.
همش خودش است که لحظه لحظه را جلو میبرد. وی با همان دوربین کلاسیک و رنگ بندیهای آشنا رسما مانیفستی در ادامه فیلمهای آن دوران به پرده آورده است. اگر راننده تاکسی بیننده را تا سقوط نیویورک پیش میبرد اینبار با آمریکایی طرف هستیم که در پس چهره گنگسترانه مافیا گونهاش بخشی از سیاستهای تاریخ معاصر این کشور رقم میخورد.
نقش مافیا در پیروزی کندی (با آنکه رسما چیزی ثابت نشده است) و یا کشته شدن هوفا به دست مافیا (حتی هم اکنون قطعیتی از چگونگی و حتی اتفاق افتادن آن در دست نیست) بخشی از سیاهیهای است که در مرد ایرلندی به تصویر کشیده شده است.
جدا از بحث کارگردانی کیفیت بالای بازی هایی است که در این فیلم از بازیگران گرفته شده است. تقریبا سکانسی وجود ندارد که آل پاچینو در آن حضور داشته باشد و موقعیت را برای خود نکند. تقریبا در تمام لحظات حضور آل پاچینو چیزی به فیلم اضافه میکند که در نبودش فقدان آن حس میشود. یقینا او یکی از شایسته ترین بازیگران برای دریافت اسکار نقش مکمل مرد در جوایز امسال است. همچنین چو پشی نقشی را ایفا کرده که با تمامی فیلم هایی که در این ژانر کار کرده است تفاوت دارد.
او حقیقتا با چشمانش در فیلم سخن میگوید. نوعی از پدرخاندگی که ترس را نه از طریق فریاد بلکه با رفتار منتقل میکند. رابرت دنیرو هم مانند دیگر همتایان سال خوردهاش در این فیلم پس از دورانی افول برای بازی در فیلمهای کمدی سطح نه چندان بالا به مخاطب یادآوری میکند که تا چه حد باشکوه است. ظرافت نقش آفرینی او مانند آل پاچینو نیست که در لحظه بالا باشد، نگاه به دنیرو از کل به جز است. برایند او در این فیلم شما را حیرت زده میکند.
نوع تحمل فشاری که در کلام و دیالوگهای وی وجود دارد از طریق چشمان و زبانش رفته رفته جان میگیرد. تا سکانسی که قرار است به زن جیمی تلفن بزند و با او در مورد مفقود شدن همسرش صحبت کند، حقیقتا این نقش آفرینی از خود اسکار بزرگ تر است. لحظاتی که وی از دوران ناتوانی فرانک در زندان و پس از رهاییاش به تصویر میآورد نشانگر توانایی فردی است که یکی از ارکان بازیگری تاریخ سینما بر دوش اوست.
فیلم The Irishman ارضا سازی آن دسته از سینما دوستانی است که وابسته به واقعیت هستند. خشونتی که در این فیلم تصویر گری میشود اگر چه به خونریزی فیلمهای قبلی اسکورسیزی نیستند اما کماکان المان صراحت را رعایت میکنند. بی پرده چیزی را به نمایش میگذارند که بخشی از تمدن امروزی بر پایه آن استوار است. فقط گهگاه این کهنسالی بازیگران اصلی در لحظات نیمه اکشن فیلم کمی مشخص است.
اگر فیلم The Irishman را به سه قسمت تقسیم کنیم، قسمت پایانی فیلم به اعتقاد نگارنده و فارغ از جنبههای تکنیکی یک اثر سینمایی شبیه به پدیدار شناسی محض میمانند. مخصوصا هنگامی که فیلم به انتها نزدیک میشود و کلنجارهای فرانک با زمانهای نزدیک به مرگش بی شک دست نوشته هایی از پروست را در جستجوی زمان از دست رفته را یاد آور میشود.
هنگامی که بخشی از ژندگی در سه ساعت روایت میشود و هیچ چیز باقی نمیماند حتی اسمهای مخوفی که حتی شناسایی نمیشوند. مانند سوالی که فرانک از پرستاری که از او مراقبت میکند میپرسد که هوفا را میشناسد و در جواب چیزی جز نه دریافت نمیکند.
مرد ایرلندی فارغ از داستان مافیایی که روایت میکند، شبیه ترین فیلم اسکورسیزی که بی ثمری زندگی است. تم نوآری که او با راننده تاکسی به نمایش گذاشت از جنون فردی گرایش کاسته شده و بیشتر نوعی پاسخ است. پاسخی که به نوعی دیگر در فیلم سکوت هم در پی یافتنش بود.
موسیقی متنی که در اکثر زمان انتهایی فیلم به خاموشی گراییده میشود تعلیقی است که بی مکانی و بی زمانی خودش دلالت میکند. وقتی که فرانک پس از سالها زندگی میفهمد که همه چیز برای هیچ بود است. حقیقتا میان دو هیچ خانواده، فرزندان و تمام دوستانش فراموش شدند، کلی انسان به قتل رسید و خودش در لبه فراموشی است. دو نقطهای میان تولد و مرگ.
فیلم The Irishman ارزشش فرای هر جایزهای است. شاید پخته ترین اثر اسکورسیزی در تمام بخشهای اصلی شانس اول دریافت مجسمه طلایی باشد، اما مهم نیست. مهم تلنگری است که به سینما میزند. سینمای که از فرط مصرف گرایی تمام مفاهیمش نیاز به باز تعریف دارند.
نظر منتقدان راجع به فیلم The Irishman
- منتقد مجله تایم نمره ۱۰۰ از ۱۰۰ را به فیلم داده و میگوید در طول ۲:۳۰ دقیقه ابتدایی فیلم همچی سر جای خودش است و سرگرم کننده و با هوش جلو میرود گویی که قرار است همین باشد. اما در ۳۰ دقیقه انتهایی گویی فیلم مسیرش را آرام به سمت شما مرموزانه بر میگرداند. این زمانی است که شما میفهمید اسکورسیزی در تمام مدت مشغول چه کاری بوده است.
- منتقد مجله ورایتی با دادن نمره ۱۰۰ از ۱۰۰ میگوید: مرد ایرلندی که اسکورسیزی ساخته است اثر کاملا جذاب و خوش ساخت در ژانر گنگستری با ته مایههای حماسی است. من فکر میکنم این همان فیلمی است که سالیان سال انتظار داشتیم از او ببینیم. باشکوه، شوم و نفس گیر. نه فقط یک اثر درام بلکه تصوری از دنیای بزهکاری است که در هوا پژواک دارد.
بیشتر بخوانید: فیلم Taxi Driver ساخته مارتین اسکورسیزی
- منتقد مجله اینترنتیای جی ان نمره ۹۲ از ۱۰۰ را به فیلم داده و مینویسد: این فیلمساز بزرگ فیلمی ساخته است درونگرا، فلسفی و گاها ترسناک که میتواند با نمونههای کلاسیک این ژانر نیز رقابت کند.
- منتقد اسکرین دیلی نمره ۹۰ از ۱۰۰ را به فیلم داده و بیان میکند: The Irishman اسکورسیزی با دوربینی که معمولا در حال حرکت است، گاه به گاه دیوار چهارم را میشکند و با مخاطب روبرو میشود. طنزهای هوشمند و خشونتهای درونی وی و نیم ساعت پایانی شکوهمند آن. شاید بالاتر از هر فیلمی که ساخته است. لحظه هایی از تفکر، پیچش پشیمانی و نگرانی!
- منتقد هالیوود ریپورتر امتیاز ۸۰ را به فیلم داده است. انتخاب اسکورسزی برای تبدیل این اثر به دورنمای مستقل با ویژگیهای خاص، ابدا اثر را به فیلمی خسته کننده تبدیل نکرده است. البته به نظر من کسانی که به دنبال شکوه فیلمهای کازینو و رفقای خوب میگردند با دیدن این فیلم شاید کمی دلسرد شوند. البته زیباییهای فراوانی از دورانی خاص در این فیلم وجود دارد.
- منتقد گاردین نیز امتیاز ۸۰ را به فیلم داده و مینویسد: نوع از بلوغ در کار حرفهای وجود دارد که به نظر میرسد اسکورسیزی جویای آن است. این فیلم ما را با یاد آوری دنیای پر زرق و برق و مردانی خشن که پر از خرابی است تنها میگذارد.
همانطور که در بالا و در بخشی از نظر منتقدین مشاهده کردید فیلم The Irishman اثری است که تحسین منتقدین را به خود وا داشته است. جدید ترین اثر اسکورسیزی آنقدر المان دارد که پُر انتظار ترین فیلم زمستان امسال بنامیمش و در ضمن آن قدر چفت و بست قوی دارد که میتوان به عنوان لیست نهایی جوایز اسکار امسال از آن یاد کرد. باید تا ۲۷ نوامبر امسال صبر کرد تا چیدمان چند تن از تأثیر گذارترین افراد تاریخ سینما را در همراهی با هم مشاهده کرد.
[su_label type=”success”]این متن در حال بروز رسانی است…[/su_label]