ادبیات جهان

تصویر دوریان گری نوشته‌ی اسکار وایلد

تصویر دوریان گری The Picture of Dorian Gray رمانی فلسفی از نویسنده‌ی مشهور ایرلندی، اسکار وایلد Oscar Wilde است. اسکار وایلد، با نوشتن این رمان و البته نمایشنامه اهمیت ارنست بودن بود که به شهرت جهانی رسید. تصویر دوریان گری با اینکه در ۱۸۹۰ نوشته شده و دیر زمانی از نوشته شدن آن می‌گذرد، نوعی تازگی همیشگی دارد که برای هر نسلی می‌تواند جالب توجه و قابل تامل باشد. شاید این اتفاق به دلیل موضوع این کتاب،‌ یعنی جاودانگی جوانی باشد. در ادامه با معرفی رمان تصویر دوریان گری با نت نوشت همراه باشید.

تصویر دوریان گری

“تنها‌ یک چیز در جهان بدتر از اینست که در موردت صحبت شود، و آن اینست که در موردت صحبتی نشود.”

داستان رمان تصویر دوریان گری داستان مرد جوانی خوش سیما است که روزی، درست در زمانی که دوست نقاشش از او نقاشی می‌کند، آرزو میکند که جوانی‌اش جاودانه شود و هرگز پیر نشود. آرزوی دوریان گری برآورده می‌شود. “تصویر دوریان گری” با محوریت مسئله‌ای فلسفی‌ یک آرزوی همیشگی انسان را که میل به جوان ماندن است به تصویر کشیده است.

بیشتر بخوانید: تحلیل نمایشنامه سالومه اثر جاویدان اسکار وایلد

اسکار وایلد ۱۹۰۰-۱۸۵۴
اسکار وایلد ۱۹۰۰-۱۸۵۴

معرفی رمان تصویر دوریان گری

شاید چیزی که رمان تصویر دوریان گری را برای هر دوره و برای هر انسانی قابل تامل می‌کند همین بن مایه‌ی جهان شمول و انسانی “جاودانگی” است. “اسکار وایلد” در رمان تصویر دوریان گری توانسته است که این میل همیشگی انسان و آرزوی دیرینه‌ی او را با مسائل اخلاقی و ابعاد مختلف‌یک انسان در هم بیامیزد.

شخصیت “دوریان گری” شاید به نوعی درگیر خودشیفتگی می‌شود. درست در زمانی که آرزوی دوریان گری (جوان ماندن) برآورده می‌شود، او از حالت انسانی و اخلاقی خود بیرون می‌آید و دست به اعمالی می‌زند که شاید اگر آرزویش برآورده نمی‌شد هرگز مرتکب آن‌ها نمی‌شد.

دوریان گری پس از هر کاری که انجام می‌دهد نقاشی تصویر خود را می‌بینید که پیرتر و نازیبا تر از قبل می‌شود. او نقاشی را از دید دیگران پنهان می‌کند. شاید این پنهان کردن هم از تمثیل‌هایی است که اسکار وایلد در رمان تصویر دوریان گری استفاده کرده است. نکته‌ی قابل تامل دیگر شاید روایت و توصیفات داستان رمان تصویر دوریان گری باشد.

این داستان تمثیلی و غیر واقع گرا به شکلی توسط نویسنده نوشته شده است که احتمالا هر خواننده‌ای را هنگام خواندن متقاعد می‌کند که داستانی قابل باور و حتی واقعی را می‌خواند.

شاید هنگام مواجهه با “تصویر دوریان گری” مخاطب به این فکر کند که اگر مرگ و زوالی در پیش نبود، انسان مرتکب چه کارهایی می‌شد و‌یا اینکه زندگی کردن به همین گونه‌ای که در واقعیت هست در آن صورت امکان پذیر بود‌یا همه چیز دچار تغییر می‌شد.

بیشتر بخوانید: نگاهی به رمان بیلی نوشته‌ی آنا گاوالدا

"تنها‌ یک چیز در جهان بدتر از اینست که در موردت صحبت شود، و آن اینست که در موردت صحبتی نشود."
“تنها‌ یک چیز در جهان بدتر از اینست که در موردت صحبت شود، و آن اینست که در موردت صحبتی نشود.”

دوریان گری‌ یک جوان خوش پوش و خوش قیافه ناگهان پس از پیری ناپذیری تبدیل به موجودی قسی القلب می‌شود که کارهایی که می‌کند می‌تواند خواننده را حتی تا مرز ترسیدن پیش ببرد.

دوریان در واقع روح خود را به بهای لذت و زیبایی ماندگار می‌فروشد. تابلوی نقاشی چهره‌ی وی شاید نمادی از روح فروخته شده‌ی دوریان است که با هر نوع گناه تغییر می‌کند و کار به جایی می‌رسد که در آن تابلوی زیبا، هیولایی لانه می‌کند.

شاید “تصویر دوریان گری” بازگوی این مسئله است که حتی اگر نیستی و زوال سرنوشت محتوم انسان نبود، او خود به دست خود این نابودی را رقم می‌زد، چنانکه شخصیت “دوریان گری” حتی با پنهان کردن نقاشی و راز پلیدی خود، سرانجام دست به نابودی آن تابلو، جاودانگی، زیبایی و هر چه که دارد می‌زند.

از این اثر “اسکار وایلد” تا کنون اقتباس‌های سینمایی زیادی انجام شده است و این رمان به ۱۵۰ زبان در دنیا ترجمه شده است. رمان تصویر دوریان گری در ایران پس از سال‌ها توسط انتشارات “نگاه” و با ترجمه ‌ی “ابوالحسن تهامی” روانه‌ی بازار شد.

بیشتر بخوانید: دوست داشتم کسی جایی منتظرم باشد اثر آنا گاوالدا

شخصیت "دوریان گری" شاید به نوعی درگیر خودشیفتگی می‌شود. درست در زمانی که آرزوی دوریان گری (جوان ماندن) برآورده می‌شود، او از حالت انسانی و اخلاقی خود بیرون می‌آید و دست به اعمالی می‌زند که شاید اگر آرزویش برآورده نمی‌شد هرگز مرتکب آن‌ها نمی‌شد.
شخصیت “دوریان گری” شاید به نوعی درگیر خودشیفتگی می‌شود. درست در زمانی که آرزوی دوریان گری (جوان ماندن) برآورده می‌شود، او از حالت انسانی و اخلاقی خود بیرون می‌آید و دست به اعمالی می‌زند که شاید اگر آرزویش برآورده نمی‌شد هرگز مرتکب آن‌ها نمی‌شد.
[su_label type=”black”]در ادامه تحلیل و نقد رمان تصویر دوریانگی را به قلم یاسمن اسمعیل زادگان می‌خوانید:[/su_label]

نقد رمان تصویر دوریان گری: نگاهی اخلاق گرایانه

با این که سال هاست از هرمنوتیک کلاسیک عبور کردیم و در قرنی به سر می‌بریم که هرمنوتیک مدرن در جای جای ذهن‌ها و عین‌ها قرار گرفته ولی هنوز من با این هرمنوتیک انس نگرفتم و ترجیح می‌دهم به اثری که خالق اثر، زندگی خود، علایق، کسی که هست و کسی که می‌خواهد باشد و کسی که مردم فکر می‌کنند راجع به او را در اثر قرار داده، دلیلی نمی‌بینم نقدی غیر از مولف محور داشته باشم و حرف‌های صاحب اثر خود مهر تاییدی است بر این قضیه.

لازم به ذکر است که نقد رمان تصویر دوریان گری از روی متن اصلی (زبان اصلی: The Picture of Dorian Gray) و ۲ نسخه‌ی یکی بدون سانسور (نسخه هاروارد) و یکی نسخه‌ی تقریبا سانسور شده (نسخه آکسفورد) نوشته شده است .

” .There is no such things as a moral or an immoral book , books are well written , or badly written . that is all ”
” Oscar wild “

” when we are happy , we are always good , but when we are good , we are not always happy ”
“Lord henry – the picture of dorian gray”

جمله‌ی بالا از رمان تصویر دوریان گری توسط بدمن یا کاراکتر منفی داستان، لرد هنری (هری) گفته می‌شود. با همین یک جمله در اوایل کتاب، دستمان می‌آید که با چه کتابی طرفیم. اثری نامحدود و رها از قید و بندهای اخلاقی و در آخر همراه با نتیجه‌ی اخلاقی.

اصولا مفهوم شر و بدی را در حالت عادی درک نمی‌کنیم و حتما باید اتفاق خوبی بیوفتد تا خیر و خوبی را درک کنیم و بعد به مفهوم شر برسیم. (دیدگاه اگزیستانسیالیستی)

به طور مثال تا تاریکی نباشد، مفهوم روشنایی را درک نمی‌کنیم. ما خواه ناخواه برای نقد، آن هم از نوع اخلاق گرایانه معیارهایی را مشخص می‌کنیم که چه چیز خوب است و اخلاقی و چه چیز بد است و غیر اخلاقی، این خود نوعی ارزش گذاری است (نسبت به امر شر).

در این جا باید به چند نکته اشاره کرد که در مقوله نقد اخلاقی قرار می‌گیرند؛ مفهوم خیر و شر، مفهوم درست و نادرست، فضایل اخلاقی، وسوسه -نفس اماره و لوامه – اهمیت به فراطبیعت – سعادت (رضایت وجدانی).

برگردیم به رمان تصویر دوریان گری اول مختصری از داستان را بیان کنیم و بعد اثر را مانند یک تابلوی نقاشی چند لته بررسی کنیم و در آخر لت‌ها کنار هم بگذاریم تا تصویر کامل شود.

[su_label type=”important”]بیشتر بخوانید:[/su_label] من پیش از تو نوشته‌ی جوجو مویز

اسکار فینگل اُ. فِلاهرتی ویلز وایلد (به انگلیسی: Oscar Fingal O'Flahertie Wills Wilde) (زاده ۱۶ اکتبر ۱۸۵۴ - درگذشته ۳۰ نوامبر ۱۹۰۰) که به نام هنری اسکار وایلد شناخته می‌شود شاعر، داستان‌نویس، نمایش‌نامه‌نویس و نویسنده داستان‌های کوتاه ایرلندی بود. وی همجنس‌گرا و عضو فراماسونری بود.
اسکار فینگل اُ. فِلاهرتی ویلز وایلد (به انگلیسی: Oscar Fingal O’Flahertie Wills Wilde) (زاده ۱۶ اکتبر ۱۸۵۴ – درگذشته ۳۰ نوامبر ۱۹۰۰) که به نام هنری اسکار وایلد شناخته می‌شود شاعر، داستان‌نویس، نمایش‌نامه‌نویس و نویسنده داستان‌های کوتاه ایرلندی بود. وی همجنس‌گرا و عضو فراماسونری بود.

مرور کلی بر رمان تصویر دوریان گری

دوریان گری سوژه‌ی نقاشیِ شخصی به نام باسیل است، این دو با هم دوست اند و رابطه‌ی عاطفی بینشان بوجود می‌آید طوری که باسیل (نقاش) وجود دوریان را ضروری برای زندگی و اثرش می‌داند، در این بین باسیل دوست دیگری دارد به نام لرد هنری (هری) که شخصیتی منفور و منفی دارد و همه را تحت تاثیر قرار می‌دهد.

هری با دیدن تابلوی باسیل (چهره‌ی دوریان گری) مشتاق دیدار با دوریان می‌شود و می‌خواهد با او ارتباط برقرار کند، باسیل که سعی دارد مانع او شود، راه به جایی نمی‌برد و دوریان و هری با یکدیگر ملاقات می‌کنند و این ملاقات سرآغاز اتفاق‌های تلخ و بد و تغییر مسیر زندگی دوریان می‌شود و او را در سرازیری که به باتلاق می‌رسد، قرار می‌دهد .

لتِ اول

شروع رمان تصویر دوریان گری با زیبایی طبیعی (توصیف فضای طبیعی، باغ، عطر گل و گیاه) و زیبایی هنری (فضای گالری نقاش – تابلوی نقاشی او) شکل می‌گیرد و برخورد دو نیروی خیر و شر.

نیروی خیر، نقاش است که می‌خواهد مانع ارتباط و دیدار هری و سوژه‌ی نقاشی اش، دوریان بشود و می‌خواهد تا جایی که می‌تواند هری را از دوریان دور کند چون می‌داند هری نیت شوم در سر دارد و برخورد او با دوریان باعث تباهی دوریان می‌شود و همچنین گرفتن دوریان برای همیشه از او (نقاش با دوریان رابطه‌ای احساسی و عاطفی برقرار کرده، و نمی‌خواهد او را از دست بدهد چون برای هنر و زندگیش ضروری است، او قسمتی از وجودش را روی تابلو کشیده، قسمتی از وجودش که با دوریان یکی است و دوریان همه‌ی آن چیزی است که می‌خواهد و دوست دارد.

همان طور که باسیل می‌خواهد مانع بزرگی جلوی هری باشد ولی هری هم می‌خواهد این مانع را از سر راه بردارد و دوریان جوان را به اسارت بگیرد. تا همین جا نیروی خیر و شر – حس انسان دوستانه – عشق (البته عشق از نوع ممنوع در مسئله اخلاق: عشق همجنس به همجنس) را داریم.

لتِ دوم

در این بخش از رمان تصویر دوریان گری آشنایی اتفاقی هری و دوریان گری را داریم و در کنارش هنوز عنصر راهنما و یاور قهرمان (باسیل) که به هر نحوی شده می‌خواهد مانع ارتباط بیشتر این دو بشود ولی در کنارش مسئله وسوسه و تحریک را داریم.

هری با دوریان دست می‌دهد و قرار دادی می‌بندد (قرار داد شیطانی). و او را با زبانش که نیروی محرکه به سمت بدی است، شیفته‌ی خود می‌کند. هری با پیش کشیدن مسئله زیبایی و جوانی دوریان را تحریک می‌کند و دوریان تن به وسوسه‌ها می‌دهد و می‌خواهد همیشه جوان و زیبا باشد (امری مادی).

دوریان آرزوی جاودانگی می‌کند و می‌خواهد به جایش تصویری که باسیل از او کشیده پیر و خراب شود. دوریان گری روحش را می‌فروشد در ازای جاودانگی.

لتِ سوم

رابطه‌ی دوریان و هری شکل می‌گیرد و پر رنگ می‌شود و باسیل کنار می‌کشد. هری، دوریان را به مسیر تباهی می‌کشاند و دوریان مغلوب او می‌شود. دوریان عاشق دختری که هنرپیشه‌ی تئاتر است می‌شود و با او قرار ازدواج می‌گذارد و با هری هم مشورت می‌کند ولی هریِ امر کننده به بدی مانع ازدواج او می‌شود و از او می‌خواهد از جوانیش لذت ببرد و در پی زنان بیشتر باشد تا اینکه وفادار به یک زن باشد و او را ترغیب به شهوت رانی می‌کند.

دوریان مغلوب از ازدواج منصرف می‌شود هرچند ندای درونش او را به عمل انسانی فرا می‌خواند ولی گوش نمی‌دهد و به دختر اعلام می‌کند که او را دیگر دوست ندارد، دختر که باورش نمی‌شود دست به خودکشی می‌زند. در اینجا دوریان که در مسیر شر راه می‌رود، به دستور هری اولین کار مهم خیر انسانی و اخلاقی را انجام می‌دهد.

او عامل مرگ یک انسان می‌شود. دوریان دچار ناراحتی و عذاب وجدان می‌شود و بازگشت به سمت انسانیت را ترجیح می‌دهد و نفس لوامه او بیدار می‌شود ولی هری باز هم او را وسوسه می‌کند و غالب می‌شود.

دوریان گری سوژه‌ی نقاشیِ شخصی به نام باسیل است، این دو با هم دوست اند و رابطه‌ی عاطفی بینشان بوجود می‌آید طوری که باسیل (نقاش) وجود دوریان را ضروری برای زندگی و اثرش می‌داند، در این بین باسیل دوست دیگری دارد به نام لرد هنری (هری) که شخصیتی منفور و منفی دارد و همه را تحت تاثیر قرار می‌دهد.
دوریان گری سوژه‌ی نقاشیِ شخصی به نام باسیل است، این دو با هم دوست اند و رابطه‌ی عاطفی بینشان بوجود می‌آید طوری که باسیل (نقاش) وجود دوریان را ضروری برای زندگی و اثرش می‌داند، در این بین باسیل دوست دیگری دارد به نام لرد هنری (هری) که شخصیتی منفور و منفی دارد و همه را تحت تاثیر قرار می‌دهد.

لتِ چهار

گذشت زمان هیچ چیز را بهتر نمی‌کند و دوریان غرق در کثافت است و همینطور در لجن دست و پا میزند. دیگر حتی بدی و نادرستی برایش مفهومی ندارد و وجدانی برایش نمانده و اصلا برایش مهم نیست که به چهره‌ی بدی معروف شده است.

و تنها چیز مهم برایش همیشه زیبایی و جوانی است. دوریان همان طور جوان و زیبا مانده و به جای او تابلوی چهره او پیر و خراب و منفور شده است. ۱۸ سال می‌گذرد و باسیل با اصرار و خواهش دوریان را می‌بیند و به او هشدار می‌دهد که از هری دوری کند.

اینجا باز باسیل در رمان تصویر دوریان گری عنصر راهنماست و دوریان را نهی می‌کند از ارتباط با هری ولی دوریان به حرف‌های او اهمیت نمی‌دهد. باسیل اصرار می‌کند تا تابلویی را که کشیده ببیند. دوریان تابلو را نشان می‌دهد، تابلوی زشت و منفور.

باسیل با دیدن پرتره وحشت می‌کند و می‌گوید که این آروزی خود اوست که به جای خودش تابلو زشت و پیر شود. همچنین از دوریان می‌خواهد که توبه کند و به سمت خدا بازگردد.

در اینجا باز باسیل سعی دارد او را از مسیری که انتخاب کرده بازگرداند ولی دوریان قبول نمی‌کند و ترجیح می‌دهد مغلوب شیطان باشد باسیل می‌خواهد اثرش را نابود کند ولی دوریان با چاقویی به باسیل حمله می‌کند و او را می‌کشد.

دوریان باز هم نماد شر و پلیدی روی زمین می‌شود و هم دست‌های خودش و هم دست‌های تابلوی نقاشی غرق در خون می‌شود. او راضی به همین عمل غیر اخلاقی نمی‌شود و عملی کثیف تر انجام می‌دهد و فردی را می‌آرود تا جسد نقاش را ناپدید کند طوری که اثری از او باقی نماند.

لتِ پنجم

بعد از سال ها؛ برادر دختری که عاشق دوریان بود می‌آید تا از دوریان انتقام بگیرد ولی دوریان ِ پلید او را گول می‌زند و می‌گوید کسی که او دنبالش است مردی ۴۰ ساله باید باشد در صورتی که او ۲۰ سالش است و جیمز (برادر دختر) با دیدن چهره‌ی او قبول می‌کند و از او معذرت خواهی می‌کند.

باز هم نفس شیطانی برنده می‌شود و دوریان شرور نجات پیدا می‌کند تا به راهش ادامه دهد.

لتِ ششم

در این لت که لت پایانی رمان تصویر دوریان گری هم هست، دوریان که عامل کثافت و پلیدی شده است و حتی باعث مرگ چند انسان شده دچار یاس و نا امیدی می‌شود طوری که هری هم دیگر نمی‌تواند او را قانع کند. دوریان احساس گناه می‌کند و مدام زجر می‌کشد و ناله می‌کند از اینکه خود واقعیش نیست و تبدیل به موجودی شیطانی شده، تا اینکه تصمیم می‌گیرد روی جوانی و زیبایی خط بکشد تا تصویر واقعی خودش دیده شود.

دوریان تصمیم می‌گیرد خودش را از بین ببرد و به قلب مرد درون تابلو حمله می‌کند و چاقویی را در آن فرو می‌کند و ناگهان خودش روی زمین می‌افتد و می‌میرد. وقتی می‌میرد تابلو جوان و زیبا می‌شود و خودش، خود واقعی (مرد پلید درون تابلو) می‌شود.

دوریان با این کار می‌خواست خودش را مجازات کند و به گناهانش پایان دهد ولی در مسائل اخلاقی (در اسلام و مسیحیت) خودکشی هم گناه است و روح فرد همچنان در سختی و عذاب به سر می‌برد. دوریان با اینکار فقط جسمش را خلاص می‌کند ولی زندگی بعدی و فرا طبیعی‌اش سوزان تر است.

ولی اگر نگاهی انسان دوستانه (اخلاقی به زعم نگارنده) و محدود به پایان و نتیجه گیری رمان تصویر دوریان گری داشته باشیم، دوریان بهترین کار را انجام داد و با مرگش جان انسان‌هایی دیگر را نجات داد و دنیا را بیش از این به پلیدی نکشید و به خودآگاهی رسید و دیگر وسوسه نشد برای زیستن و همیشگی جاودانگی و اهمیت به دنیای مادی.

با این دید دوریان به رستگاری می‌رسد و پاک می‌شود و (رضایت وجدانی و سعادت) به نوعی از خودگذشتگی و ایثار را نشان می‌دهد.

چند مسئله‌ی مهم اخلاقی که در رمان تصویر دوریان گری مطرح شد

  • مفهوم خیر و شر: در سرتاسر اثر -وجود کاراکتر شر یعنی هری که همه را به تباهی می‌کشاند- کاراکتر خیر هم باسیل است که می‌خواهد مانع از کارهای هری شود.
  • درستی و نادرستی: اعمال نادرستی که هری مطرح می‌کند و دوریان هم به آن‌ها عمل می‌کند مثل شهوت رانی؛ ندای درونی دوریان که باعث می‌شود بداند کارهایی که می‌کند درست نیست.
  • اهمیت به وجدان و ندای درون: چند بار دوریان می‌خواهد به ندای درونش گوش کند و خوب باشد، ندای دورنش می‌خواهد او را از اعمال بد بازدارد.
  • ایمان و اعتقاد به خدا: اهمیت به مادیات و لذت‌ها باعث سستی ایمان دوریان می‌شود.
  • توبه و بازگشت به سمت خدا: باسیل از دوریان می‌خواهد که توبه کند و هیچ وقت برای توبه دیر نیست.
  • وسوسه‌های شیطانی: دوریان مدام وسوسه می‌شود و شیطان با زبان سحر آمیز و پلیدش او را مطیع خود می‌کند.
  • فرمان برداری از شیطان: دوریان مطیع هری پلید است و در این راه دست به هرکاری می‌زند.
  • رستگاری: دوریان پی به گناهانش می‌برد و خودش را مجازات می‌کند و در آخر به زندگی خودش خاتمه می‌دهد تا تمام پلیدی‌ها تمام شود.
  • از خودگذشتگی و ایثار: خودش را از بین می‌برد تا به نوعی بقیه را نجات دهد از شر.
  • اهمیت به مسئله جاودانگی که امری مادی است: زیبایی و جوانی و جاودانگی امری مادی است و رویای بیشتر انسان ها، دوریان برای این که رویایش تبدیل به واقعیت شود روح خود را به شیطان می‌فروشد.
  • روابط عاطفی و احساسیِ ممنوع: رابطه‌ی بین باسیل و دوریان بیش از رابطه نقاش با سوژه‌اش است و رابطه‌ای حسی و عاطفی عمیقی بینشان بوجود آمده، طوری که باسیل از جوانی و زیبایی دوریان لذت می‌برد و نمی‌خواهد او برای کسی باشد و فقط او را برای خودش می‌خواهد و نوعی حس مالکیت شدید نسبت به او دارد.
    ولی دوریان آن طور که به نظر می‌رسد از این رابطه‌ی فرا کاری خسته و رنجوده است طوری که تلاش می‌کند به نوعی این رابطه را کمرنگ کند و در واقع برای فرار از این رابطه به هری پناه می‌برد. هری که موقعیت را به خوبی درک کرده از این وضعیت سو استفاده می‌کند و دوریان را به سمت خودش می‌کشد و حامی دوریان می‌شود و دوریان نیز کودک پاک و راحت بدست آمده‌ی او می‌شود و او به تربیت کردنش شروع می‌کند.

صدف پیکامی

صدف پیکامی متولد 1365 تهران دارای دیپلم، لیسانس و فوق لیسانس تئاتر(ادبیات نمایشی)

نوشته های مشابه

یک دیدگاه

  1. سپاس از نقد عالی تون
    گرچه سعی می کنم
    نه بار دیگه این نقدرو بخونم
    من تو خوندن کتاب ها دقت زیادی می کنم
    دوریان گری رو هم به دقت خوندم
    شاید در آینده یک بار دیگه بخونم
    ولی نقدش رو هر چه ریزبینانه خوندم
    بازهم احساس می کنم باید بیشتر بخونم
    شاید به این خاطر که منتقدادبی این اثر
    چیزهایی رو در دوریان گری دیده
    که شاید من ده بارهم بخونم متوجه نشم
    و این شاید فرق بین یک منتقدادبی و
    یک مخاطب عام ادبیات باشه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا