فیلم The Professor and the Madman ساختهی فرهاد صفی نیا؛ اگر چه از سایهی مرگ میگذرم…

فیلم The Professor and the Madman پروفسور و مرد دیوانه اولین ساختهی حرفهای فرهاد صفی نیا در عرصهی فیلمسازی هالیوود است. فیلمی بر پایهی داستانی واقعی و اقتباسی که سرگذشت خالق معتبرترین دیکشنری جهان (دیکشنری آکسفورد) را طی همکاری جیمز موری و ویلیام ماینر پزشک جراح دیوانه روایت میکند. در ادامه با تحلیل و بررسی فیلم The Professor and the Madman با نت نوشت همراه باشید.
فیلم The Professor and the Madman پروفسور و مرد دیوانه
فیلم فرهاد صفی نیا با سکانسی کوبنده و هیجان انگیز آغاز میشود. فیلمساز در خلق فضائی مالیخولیائی که در آن دکتر ماینر (Sean Penn) دیوانه وار با سلاحی گرم به دنبال قاتلی خیالی است و تصادفاً رهگذری را با سوژهی خیالیاش اشتباه میگیرد و چندین بار به جانش سوء قصد و در نهایت موفق به قتل وی میشود موفق است و سکانسی قوی در تدوینهای پرشتاب و پرقطع از سوژهی فراری، قاتل و سلاح گرم میآفریند که تماشاچی را به آسانی با خود همراه و هم داستان میسازد.
فیلم The Professor and the Madman در شخصیت پردازی دکتر ماینر با نفوذ در لایههای پیش داستان وی موفق عمل میکند و زنجیرهی علت و معلولی منسجمی طراحی میکند؛ موضوعی که در شخصیت پردازی دیگر کاراکترهای فیلم الکن است.
در فیلم The Professor and the Madman در جهت ساخت رویدادها و تأثیر روانی آن بر کاراکترها با ضعفهائی بدیهی مواجهیم. بعد از قتل مرد توسط دکتر ماینر که درست در مقابل چشمان همسر و فرزندان مقتول رخ میدهد، هیچ تأثیر روانی مشخصی که بعد از حادثهای تراژیک به طور قطع با تروما همراه است در کاراکترها دیده نمیشود.
بیشتر بخوانید: فیلم Border ساختهی علی عباسی؛ عذاب، شکنجه، زجر و درد

بیوهی مرد مقتول و فرزندانش به راحتی با مصیبت پیش آمده کنار میآیند و به زندگی عادی خود ادامه میدهند و فیلمساز تنها به سکانسهائی سطحی که در آن زن کمی مست است و روزگار خود را به سختی میگذراند کفایت میکند و تمرکز خود را بیشتر بر دو خط اصلی فیلمنامه، نگارش دیکشنری و سرگذشت جراح دیوانه میگذارد.
توالی گذشت زمانهای فیلم و تأثیرات آن بر فیزیک شخصیتها نیز از دیگر ضعفهای فیلم است؛ به همراه گنجاندن صحنههای پراکندهای چون فوتبال بازی کردن هارولد پسر پروفسور موری که عملاً هیچ کارکرد مثبتی در قوام درام بازی نمیکند و به راحتی قابل حذف است. در بحث فیلمنامه، فیلمنامه نویس با یک موضوع محوری دست و پنجه نرم میکند و آن آفرینشهای کشمکشهای موجود در فیلم و مابین پرسوناژهائی است که حیات فیلم را میآفرینند.
بیشتر بخوانید: فیلم Peace to Us in Our Dream ساختهی شاروناس بارتاس؛ زندگی و دیگر هیچ

در آفرینش یک شخصیت دراماتیک هر چقدر تلاشی که فرد برای رسیدن به اهدافش انجام میدهد و هر چقدر آن هدف جذابیت بیشتری برای شخص داشته باشد، شدت ضعف یا قوت یک شخصیت دراماتیک را تعیین میکند. بر اساس این تئوری شخصیت زن باشد یا مرد، از لحاظ فیزیکی ضعیف باشد یا قدرتمند براساس شاخصههای انگیزه و هدف میتواند قدرتمند یا ضعیف باشد.
قدرت و نیروی شخص و هدف زمانی برای مخاطب قابل باور میشود که شخصیت برای رسیدن و به انجام رساندن اهدافش جان خود را به مخاطره بیاندازد و با نیروهای هولناک پیش رویش به مبارزه بپردازد و آنان را به نابودی بکشاند. موضوعی که در فیلم The Professor and the Madman به خوبی در مورد آدم خوبهای فیلم اعم از جیمز موری و دکتر ماینر چه در مورد روابط میان فردیشان و چه در مورد هدف مشترکشان نگارش دیکشنری به خوبی پرداخت شده است؛ همین طور تا حدودی در رابطهی بیوهی مرت، الایزا و ماینر.
اما در سمت دیگر ماجرا که آدم بدهای فیلم و کنش هایشان قرار دارد، مانند کارشکنیهای نمایندگان عالی رتبهی دانشگاه آکسفورد، دکتر برایان و در سکانس پایانی نیروهای دولتی رئیس جمهور چرچیل، انگیزه و تلاش هایشان به شکلی سطحی و ضعیف و ناکارامد پرداخت شده است.
به عبارتی دو نیروی مقابل هم که قرار است یک کشکمش دراماتیک را بسازند، نه تنها نیروهائی هم سنگ نیستند بلکه بسیار ضعیف تر از نیروی پروتاگونیستها طراحی شده اند. بنابراین برد طرف موافق به راحتی و بدون ایجاد گره افکنیهائی قوی صورت میگیرد که کل درام را زیر سؤال میبرد و اعتبار آن را به خطر میاندازد. این موضوع گویای این مطلب است که قدرت و استحکام و جذبه و کشش هر درامی متناسب با میزان شرارت و بدخواهی آدمهای بدجنس آن درام است.
بیشتر بخوانید: فیلم John Wick: Chapter 2 به کارگردانی چاد استاهلسکی؛ خون به میزان کافی!

در فیلم The Professor and the Madman تغییر موضع دکتر برایان از شخصیتی مثبت به شخصیتی منفی به درستی پرداخت نمیشود و مخاطب را سردرگم و در تعلیق میگذارد. برایان پتانسیل تبدیل شدن به یک آنتی گونیست تمام عیار را دارد ولی در طول درام سیر انگیزهها و اهداف منطقی و باورپذیری که شخصیت را به ابعاد شیطانیاش تنزل میدهد، از جانب فیلمنامه نویس و کارگردان تعبیه نمیشود و در نتیجه شخصیت الکن باقی میماند.
در طول فیلم The Professor and the Madman همواره در خلق اثر دراماتیک با نوعی آشفتگی یا بحران نهفته (invisible crisis) مواجهیم؛ نقطهای که مسیر وقایع عادی را تغییر میدهد، تعادلی را که حاکم بر اوضاع بوده است بهم میزند و در مسیر حوادث جدیدی قرار میدهد.

در نقطه عطف کلیدی فیلم The Professor and the Madman که در همان ابتدا رقم میخورد، دکتر ماینر بر اثر اختلال ptsd، دکلان رایلی، سرباز فراری جنگ را که به دست ماینر داغ شده است، به طور مداوم در خیال خود ملاقات میکند که قصد کشتن وی را دارد، پس در یکی از حملات عصبیاش در خیابانهای خلوت شهر به دنبال دکلان خیالی میافتد تا شرش را بکند و جورج مرت بی گناه را که سرپرست چندین فرزند است به اشتباه میکشد.
بحران نهفتهی جاری در این پلات کوتاه، باعث تغییری جدی در روند معمول زندگی دو شخصیت میشود. ماینر که به جرم قتل و جنون بقیهی زندگیش را در تیمارستان میگذراند و الایزا همسر مقتول که در غیاب همسر با مشکلات عدیدهای دست و پنجه نرم میکند. بحران پیش آمده باعث بر هم خوردن تعادل شخص بازی محوری میشود و او را ناچار میکند که برای به دست آوردن تعادل از دست رفتهاش با نیروهای مقابل خود به کشمکش بپردازد.
بیشتر بخوانید: سریال Skam France: همهی همکلاسیهای من

بعد از ورود دکتر ماینر به تیمارستان در حالی که وضعیت روحیش رفته رفته رو به بهبود است با تصمیمات غلط برایان مبنی بر درمان و مواجه کردن بیمار با قربانیان ماجرای قتل، شخصیت ماینر دوباره دستخوش آشفتگی میشود و دومین گره افکنی در شخصیت با ابراز ناگهانی عشق الایزا توأم میشود که شخصیت را دوباره دچار آشفتگی میسازد و تا ویرانی پیش میبرد.
کشمکش درونی دکتر ماینر بر اساس بیماریاش شدت میگیرد؛ پارهای از احساسات و عواطفش در مقابل بخش دیگر وجودش قرار میگیرد و بر ضد اراده و خواست آشکارش عصیان میکند. در ادامه روانش بستری برای کشاکش و درگیری احساسات متضاد میشود که منجر به ساخت شخصیتهائی واهی میشود که سرنوشتش را دچار آشفتگی ساخته اند؛ نوعی کشمکش بر ضد خود. فیلمساز در بخش طراحی صحنه، شلوغی و خلوتی فضای پیرامون دکتر ماینر را بر اساس وضعیت ذهنیاش طراحی میکند که نقطهای مثبت است.

به این ترتیب ماینرِ روزهای پرهیاهوی نگارش دیکشنری در فضائی شلوغ و گرم قرار میگیرد و ماینرِ روزهای اختلالاتِ تشدید شده، در فضائی خالی که به راحتی روی زمین بدون هیچ پرداخت اضافهای رها شده است و به نوعی درون تهیاش را نشانه میرود.
از طرفی پرداخت و طراحی فضاهای قرن نوزدهمی در فیلم The Professor and the Madman به گونهای ظریف و زیبا فضاسازی شده است که کاملاً در خدمت فیلم است و مخاطب را با فضاسازی قابل قبول درگیر گرفتن گافهای تاریخی نمیکند و به گونهای در فضای فیلم جولان میدهد که مخاطب ساختارهای زمانی را در ذهنش میشکند و گوئی در همان فضا قرار میگیرد.
تکنیک و نوع زوایای دوربین برای القای مفاهیم و حسهای پرسوناژها نیز به خوبی عمل میکند که زیبائیهای مادی فیلم و استادانه بودن فنون سینمائی را برجسته میکند. اما فیلم صفی نیا در پرداخت قهرمانهای فیلم به نوعی عمل میکند که گوئی از ما میخواهد از طریق بالا بردن هیجانهای روحی و سانتی مانتالیسم مفرط فیلم که حتی بازیگر بزرگی همچون شان پن نیز از آن در امان نیست، حیلهها و فوت و فنهای تکنیکی که از طریق ذهنی مخاطب را درگیر میکند، ما را به قهرمانانش ملحق (identify) کند.

چیزی که اگر به شکلی صحیح در پرداخت کشمکشها و ساخت صحیح و منسجم شخصیتهای منفی فیلم The Professor and the Madman صورت میگرفت، نقشی تحمیلی ایفا نمیکرد و در ساختار درام به خوبی نفوذ میکرد. در پایان، فیلم The Professor and the Madman که از بر حواشی گسترده اش، منجر به دیده نشدن فیلم در حد و اندازههای خود شد، با تکیه بر بازیهای خوب ستارگان فیلم شان پن، مل گیبسون و ناتالی دورمر Natalie Dormer فیلمی قابل تأمل است که شما را با یکی از مهم ترین اتفاقات تاریخ بشری آشنا و همراه میسازد.