فیلم The Theory Of Everything تئوری همه چیز ساختهی جیمز مارش
استیون هاوکینگ، نابغه علم فیزیک در ۱۴ مارس ۲۰۱۸ درگذشت. او که زندگی پر فراز و نشیب و خاصی داشت، ۸ ژانویه سال ۱۹۴۲ به دنیا آمد و از دوران کودکی علاقهاش به دنیای فیزیک و ریاضیات به حدی بود که باعث شد که در دوران دانشجویی به یک دانشجوی ممتاز و نخبه تبدیل شود. او در جوانی متوجه شد که به بیماری ALS که سیستم عصبی و نخاعی فرد را مختل میکند مبتلاست و در همان موقع پزشکان تخمین زدند تا دو سال قادر به ادامهی زندگی خواهد بود اما این دو سال به سالهای زندگی مفید با دستاوردهای علمی مثال زدنی انجامید. در ادامه با معرفی تحلیل و نقد فیلم The Theory Of Everything همراه نت نوشت باشید.
بیشتر بخوانید: فیلم The Mercy ساختهی جیمز مارش؛ بخروش، بخروش بر علیه مرگ، روشنائی
فیلم The Theory Of Everything
تئوری همه چیز
در سال ۲۰۱۴ James Marsh فیلم The Theory Of Everything تئوری همه چیز را در ژانر بیوگرافی یا زندگی نامه بر پایهی کتاب سفر به بینهایت: زندگی من با استیون نوشتهی Jane Hawking جین وایلد هاوکینگ ساخت که همان موقع هم سر و صدای زیادی کرد. Eddie Redmayne ادی ردمین بازیگر جوان در نقش Jane Hawking بازی تحسین برانگیزی را از خود به یادگار گذاشت که به خاطر آن جایزهی بهترین بازیگر نقش اول مرد را دریافت در گلدن گلوب و اسکار آن سال را به خانه برد.
مضمون اصلی فیلم The Theory Of Everything امید است، امیدی که خیلی وقتها در نظر انسانها حقیر و کم مقدار جلوه مینماید. امیدی که با اطمینان فرد به خود آمیخته میشود و اکسیری بی بدیل را به وجود میآورد. مارش تصویر شیرینی از روابط هاوکینگ بازنمایی میکند، استیون لبخند میزند، عاشق میشود، عشق میورزد و همین هاست که شخصیت او را برای تماشاگر ملموس میکند.
در فیلم The Theory Of Everything باید گفت ویژگی روایت گری است که در نشان دادن صفت قهرمانانه کاراکتر کمک میکند. هاوکینگ بزرگ مردی بود که راه خودش را برای مقابله با بیماری پیش گرفت و هرگز محدودیتهای فیزیکی که غول بی رحم بیماری او بودند و بر او تحمیل میشدند، او را از پای نینداختند.
بیشتر بخوانید: فیلم Burning سوختن ساختهی لی چانگ دونگ با داستانی از هاروکی موراکامی
فیلم The Theory Of Everything اثری است که تنها متکی به شخصیت مورد اشارهاش نیست و این بار شخصیتهای دیگر داستان نیز به اندازهی شخصیت اصلی در روایت داستان و پیشبرد آن نقش دارند و این نکتهی مهم یکی از نقاط قوت فیلم است.
این که شخصیتهای فرعی زیر سایهی شخصیت اصلی نمیروند و قرار هم نیست شخصیت اصلی یا همان قهرمان داستان همهی بار بازیگری و معنایی فیلم را به دوش بکشد. مسئلهی حائز اهمیتی است که معمولاً در فیلمهای این چنینی کمتر به آن توجه میشود و تئوری همه چیز از این قاعده خوشبختانه مستثناست.
هر چند که فیلم نقاط ضعفی هم دارد، به نحوی که گاهی حالت شعار گونه به خود میگیرد و همین طور بعضی از اتفاقات آن خیلی سریع رخ میدهند و بعضی دیگر روندی بسیار آهسته دارند.
فیلم سینمایی The Theory Of Everything “تئوری همه چیز” مصداق بارز این است که وقتی از گابریل گارسیا مارکز نویسندهی شهیر کلمبیایی میپرسند: اگر بخواهی یک کتاب صد صفحهای در مورد امید بنویسی، چی مینویسی؟ میگوید: ٩٩ صفحه را خالی میگذارم. صفحهی آخر، سطر آخر می نویسم:
امید آخرین چیزی است که می میرد.