سینمای جهان

فیلم The Truman Show نمایش ترومن به کارگردانی پیتر ویر

نمایش ترومن The Truman Show فیلمی علمی، تخیلی، کمدی و درام به کارگردانی پیتر ویر Peter Weir و نویسندگی اندرو نیکول Andrew Niccol است که در سال ۱۹۹۸ اکران شده است. در ادامه با تحلیل و بررسی فیلم The Truman Show با نت نوشت همراه باشید.

این فیلم در آن سال برنده‌ی جایزه‌ی گلدن گلوب بهترین بازیگر نقش اول مرد و بهترین بازیگر مکمل مرد شد و برای بهترین فیلم و بهترین بازیگر نقش اول مرد و بهترین بازیگر مکمل مرد نیز نامزد اسکار شد. در این فیلم، جیم کری، لارا لینی، اد هریس بازی می‌کنند. پیتر ویر، کارگردانی فیلم تحسین‌شده و اثر بخش انجمن شاعران مرده را نیز در کارنامه هنری خود دارد. 

 

فیلم The Truman Show “در صورتی که ندیدمتون، ظهر بخیر، عصر بخیر، شب بخیر”

فیلم The Truman Show درباره‌ی مردی به نام ترومن است که یک زندگی ساده دارد. او کودکی‌اش را در رؤیای کشف جهان و جهانگردی به سر برده است ولی حالا اسیر زندگی اداری و زناشویی شده است. شخصیت ترومن گاهی شبیه یک شو من است مخصوصاً زمانی که دیالوگ معروفش را به زبان می‌آورد

“صبح به خیر، در صورتی که ندیدمتون، ظهر به خیر، عصر بخیر، شب بخیر.”

 ترومن به هیچ وجه خبر ندارد که ۲۴ ساعت زندگی شبانه‌روزی‌اش در حال فیلم‌برداری و پخش زنده برای همه‌ی مردم جهان است. او به هیچ وجه اطلاع ندارد که مادر و پدر و همسر و تمامی افرادی که در روز ملاقات می‌کند تنها بازیگران یک سریال هستند و هیچ‌گونه دلبستگی‌ای به او ندارند و تمامی لحظات حتی در عاطفی‌ترینشان، در حال نقش بازیکردن‌اند.

بیشتر بخوانید: نقد فیلم The Truman Show نمایش ترومن از پیتر ویر

تحلیل و بررسی فیلم The Truman Show کار سختی نیست چرا که نمایش ترومن به تمام معنا یک فیلم عجیب و غریبِ آشناست. دیدن این فیلم در کودکی می‌تواند تجربه‌ای شگفت انگیز و بسیار تأثیر گذار باشد البته دیدنش در سنین بالاتر هم خالی از لطف نیست.

ولی نکته‌ای درباره‌ی ساختار ذهن کودکان است و آن خود مرکز بینی آن‌هاست. کودکان خیال می‌کنند که در مرکز جهان هستند و جهان حول محور آن‌ها می‌چرخد. خیال می‌کنند که اگر چشمانشان را ببندند و جهان را نبینند جهان هم آن‌ها را نمی‌بیند و ناپدید می‌شوند یا خودشان را مقصر هر اتفاقی می‌دانند.

در کودکی افراد بسیاری این تصور که جهان اطرافش یک فیلم است و همه‌‌‌ی افراد زندگی‌اش در مقابل او بازی می‌کنند  وجود داشته است و اتفاقی معرکه‌تر از اینکه فیلمی را ببینید که توهم و تصور شما در آن به حقیقت تبدیل شده نیست.

جیم کری Jim Carrey نقش ترومن را به زیبایی تمام ایفا می‌کند. جاهایی که باید می‌خنداند و جاهایی که باید اشک مخاطب را در می‌آورد.
جیم کری Jim Carrey نقش ترومن را به زیبایی تمام ایفا می‌کند. جاهایی که باید می‌خنداند و جاهایی که باید اشک مخاطب را در می‌آورد.

بیشتر بخوانید: فیلم Lady Bird کاری از گرتا گرویک “پشت سد بلوغ”

کریستوف کارگردان (با بازی Ed Harris) و خالق این برنامه‌ی تلویزیونی تمامی لحظات زندگی ترومن را کنترل می‌کند و احساسات او را تعیین می‌کند. او را در جزیره‌ای به اقسام روش‌هایی که می‌تواند حبس می‌کند. از روش‌هایی مثل ترافیک و خرابی جاده گرفته تا ترسی که از آب به او القا می‌کند.

کریستوف در واقع نمادی از خداوندگاران مدرن دنیای امروزی هست. افرادی که اغلب به وسیله‌ی رسانه‌ها در حال کنترل اعمال ما هستند و حس‌های مختلف مثل ترس همدردی نفرت را بدون اینکه منشأ درست آن را بدانیم به ما القا می‌کنند. افرادی که بر حسب منافع شان ما را کنترل می‌کنند و مانند عروسک خیمه شب بازی به جهتی که منفعت شان در آن جا وجود دارد تکان می‌دهند.

در واقع ترومن خود ماست. آیا می‌دانید که چند درصد حس‌هایتان مستقلاً به خودتان تعلق دارد و برایتان تعیین شده نیست؟ آیا سقوط هواپیمایی در فلان منطقه‌ی جغرافیایی همان اندازه‌ای که خیال می‌کنید ناراحت تان کرده است یا نفرت تان از فلان کشور در کیلومترها دورتر به اختیار و انتخاب خودتان بوده است؟

هنرنمایی Jim Carrey, Laura Linney و Holland Taylor در فیلم The Truman Show
هنرنمایی Jim Carrey, Laura Linney و Holland Taylor در فیلم The Truman Show

بیشتر بخوانید: فیلم Three Billboards Outside Ebbing, Missouri سه بیلبورد خارج از ابینگ، میزوری ساخته مارتین مک دونا

رسانه‌ها ما را در یک جزیره محبوس کرده‌اند و به ما القا می‌کنند که جهان همین است و اجازه اکتشاف را از ما می‌گیرند و به ما این‌ گونه می‌باورانند که این برای خود ما بهتر است. آن‌ها صلاحمان را می‌خواهند و همچون خداوندگار مهربانی به فکر فرزندشان هستند.

آن‌ها حتی نمی‌گذارند ما متوجه مجازی بودن این جهان بشویم و مدام به ما می‌گویند که جهان واقعی همین جهان است. آن‌ها به ما توهم آگاهی می‌دهند تا هرچه بیشتر ما را از آگاهی دور کنند. آن‌ها به اسم آگاهی بخشی گمراه مان می‌کنند همان‌طور که ترومن را در فیلم گمراه می‌کردند. در واقع ما همگی ترومن‌های زندگی خودمان هستیم.

–  تو کی هستی؟
من خالق یک برنامه‌ی زنده م که به میلیون‌ها نفر در جهان شوق و الهام میبخشه.
من کی ام؟
تو ستاره‌ی نمایشی.
هیچی واقعی نبود؟
تو واقعی بودی. برای همین این‌قدر تماشایی بودی. به من گوش بده ترومن. هیچ واقعیت بیشتری خارج از اینجا وجود نداره. همون دروغ‌ها همون فریب‌ها. ولی تو دنیای من چیزی نیست که لازم باشه ازش بترسی.من تو رو بهتر از خودت می‌شناسم.
تو هیچ وقت توی سرم دوربین نذاشتی.

کریستوف کارگردان و خالق این برنامه‌ی تلویزیونی تمامی لحظات زندگی ترومن را کنترل می‌کند و احساسات او را تعیین می‌کند. او را در جزیره‌ای به اقسام روش‌هایی که می‌تواند حبس می‌کند. از روش‌هایی مثل ترافیک و خرابی جاده گرفته تا ترسی که از آب به او القا می‌کند.
کریستوف کارگردان و خالق این برنامه‌ی تلویزیونی تمامی لحظات زندگی ترومن را کنترل می‌کند و احساسات او را تعیین می‌کند. او را در جزیره‌ای به اقسام روش‌هایی که می‌تواند حبس می‌کند. از روش‌هایی مثل ترافیک و خرابی جاده گرفته تا ترسی که از آب به او القا می‌کند.

بیشتر بخوانید: فیلم ۱۲ Angry Men دوازده مرد خشمگین اثر سیدنی لومت، تلاشی برای انتخاب مرگ یا زندگی

در سکانس پایانی فیلم The Truman Show نمایش ترومن که یکی از ماندگارترین سکانس‌های تاریخ سینماست ما برخورد ترومن با خالقش را می‌بینیم. خالق با او صحبت می‌کند و تلاش می‌کند او را به ماندن قانع کند و از اینکه این برای خود او بهتر است می‌گوید.

برای او می‌گوید که مراقبش است و در دنیای او نیازی به ترسیدن نیست و خارج از این دنیای وجود دارد درست به همین شکل با همین بازی‌ها ولی در این دنیا او از حمایت خالقش برخوردار خواهد بود.

انعکاس صدای کریستوف یا کارگردان و کلمات و جملاتی که به کار می‌برد دقیقاً تداعی کننده‌ی یک خداوندگار اساطیری است. او شناختش از ترومن را به او یادآور می‌شود و ترومن به او نهیب می‌زند که هرگز توی سرش دوربینی کار نگذاشته بوده است.

هدف کریستوف تسلط بر مغز ترومن برای کنترل و رسیدن به منفعتش یعنی تهیه‌ی یک برنامه تلویزیونی جذاب، بوده است. صاحبان قدرت تا کی می‌توانند برای تسلط بر ذهن مردم تلاش کنند و آیا زمانی فرا می‌رسد که مردم همان‌گونه که ترومن رها شد رها شوند؟

بیشتر بخوانید: فیلم The Square کاری از روبن استلوند

جیم کری Jim Carrey نقش ترومن را به زیبایی تمام ایفا می‌کند. جاهایی که باید می‌خنداند و جاهایی که باید اشک مخاطب را در می‌آورد. فیلم دو جهان را نشان می‌دهد. جهانی که ترومن در آن زندگی می‌کند و در واقع یک استودیوی فیلم برداری بسیار بزرگ و یک جزیره‌ی مصنوعی است و جهانی که مردمی مثل ما در آن نشسته و بیننده‌ی بیست و چهارساعته‌ی زندگی ترومن هستند.

احساسات ما به عنوان بیننده می‌تواند با احساسات بینندگانی که در فیلم وجود دارد همخوانی داشته باشد با این تفاوت که ما ناظر ناظر بودن آن‌ها نیز هستیم. به عبارتی آن‌ها به نوعی خود یک ترومن دیگر هستند، همان‌طور که ما ترومن دیگری هستیم.

بینندگان با وجود اینکه ناظر برنامه‌ی مورد علاقه‌شان هستند و با فرار ترومن این برنامه به پایان می‌رسد همچنان از رهایی او حمایت می‌کنند زیرا خود را در ترومن پیدا می‌کنند و آرزوی رهایی خود را دارند همان‌طور که ما این را آرزو می‌کنیم.

آنچه که ترومن را متوجه دروغین بودن این جهان می‌کند عشق است. کارگردان توانسته تعیین کند که ترومن با چه کسی ازدواج کند ولی هرگز نتوانست تعیین کند که او عاشق چه کسی بشود. معشوقه‌ی ترومن در دیداری کوتاه واقعیت را به او می‌گوید و از دروغ بودن این جهان پرده برداری می‌کند.

به عبارتی آگاهی واقعی از عشق نشئت می‌گیرد و بلند پروازی و شجاعت و کنجکاوی سرکوب شده‌ی ترومن ابزاری هستند که با استفاده از آن‌ها او را به سمت آزادی می‌روند و عشق نقش تقویت کننده‌ی این حواس است.

جیم کری نقش ترومن را به زیبایی تمام ایفا می‌کند. جاهایی که باید می‌خنداند و جاهایی که باید اشک مخاطب را در می‌آورد. فیلم دو جهان را نشان می‌دهد. جهانی که ترومن در آن زندگی می‌کند و در واقع یک استودیوی فیلم برداری بسیار بزرگ و یک جزیره‌ی مصنوعی است و جهانی که مردمی مثل ما در آن نشسته و بیننده‌ی بیست و چهارساعته‌ی زندگی ترومن هستند.
جیم کری نقش ترومن را به زیبایی تمام ایفا می‌کند. جاهایی که باید می‌خنداند و جاهایی که باید اشک مخاطب را در می‌آورد. فیلم دو جهان را نشان می‌دهد. جهانی که ترومن در آن زندگی می‌کند و در واقع یک استودیوی فیلم برداری بسیار بزرگ و یک جزیره‌ی مصنوعی است و جهانی که مردمی مثل ما در آن نشسته و بیننده‌ی بیست و چهارساعته‌ی زندگی ترومن هستند.

بیشتر بخوانید: فیلم Last Flag Flying اهتزاز آخرین پرچم کاری از ریچارد لینکلیتر

این فیلم به نحوی شگفت انگیز چشم و گوش و ذهن بیننده را از آن خود می‌کند و تا به آخر داستان می‌کشاند. فهمیدن جهان ترومن به واسطه‌ی توهمی که اغلب در کودکی داشته‌ایم برگ برنده‌ی نویسنده و کارگردان است و بازی جذاب جیم کری و اد هریس بیننده را میخکوب خود می‌کند.

فیلم زمانی که ترومن بین اسارت بدون ترس و آزادی ترسناک باید یکی را انتخاب کند به اوج خود می‌رسد. رهایی ترومن همراه با لبخند زیبا و سینمایی جیم کری و تعظیم او همچون فردی است که نمایشش را به پایان رسانده و او دیالوگ ابتدایی‌اش را به زبان می‌آورد:

” صبح بخیر، اگه ندیدمتون ظهر بخیر، عصر بخیر، شب بخیر.”

نوشته های مشابه

‫۳ دیدگاه ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا