آرت کیوسک

روز جهانی تئاتر ، هفتم فروردین به عنوان روز ملّی هنرهای نمایشی در نظر گرفته شد.

هفتم فروردین روز جهانی تیاتر

روز هفتم فروردین ماه هجری شمسی مصادف با ۲۷ مارس میلادی روز جهانی تئاتر است.

۲+

روز هفتم فروردین ماه هجری شمسی مصادف با ۲۷ مارس میلادی روز جهانی تئاتر است. هنری که این روزها با توجه بیشتر مردم که آن هم عمدتاً به سبب حضور بیشتر سلبریتی ها در این هنر و همین طور اضافه شدن سالن های خصوصی نمایش نسبت به گذشته توجه بیشتری به آن می شود. اما با این وجود این هنر بی نظیر در ایران همچنان نسبت به وضعیت سینما و سوپر استارهای میلیاردی اش مهجور است.

روز جهانی تئاتر مناسبتی است که از سال ۱۹۶۱ میلادی برپا می شود و طبق رسمی دیرین هر سال یکی از چهره های شاخص تئاتری یا غیر تئاتری به دعوت انستیتوی جهانی تئاتر پیامی را صادر می کنند. ژان کوکتو، آرتور میلر، پابلو نرودا و آگوستوبوال هنرمندانی هستند که برای روز جهانی تئاتر در سال های پیش پیام صادر کرده اند.

خوشبختانه با موافقت مدیر کل مرکز هنرهای نمایشی، هفتم فروردین به عنوان روز ملّی هنرهای نمایشی در نظر گرفته شد و این رویداد در تقویم ملّی کشور ثبت شد. به نقل از خانه ی تئاتر ایران، “هفت” عددی است مقدس. روزِ هفتم در سفر پیدایش، هفت وادیِ عرفان، هفت خطّ جم، هفت خوانِ رستم، هفت شهرِ عشق و… .

تا هفتمین روز ماه فروردین برابر با بیست و هفتمین روز ماه مارچ که مزین است به نام “تئاتر”. در سراسر دنیا تئاتر میزانی است برای سنجش دموکراسی و آزادی های یک جامعه، فصلی برای تعامل و تأمل بین نمایشگران و تماشاگران، فرصتی برای روشنگری و روشنفکری، راهی برای عبور از خیابان یک طرفه ی مونولوگ به شاهراه دیالوگ. حقیقتاً “تأتر یک ضرورت است، چیزی شبیه به نان”.

در چهارمین پیام به مناسبت این روز از قاره ی آمریکا “سابینا برمن”، نویسنده، نمایشنامه‌نویس، روزنامه‌نگار اهل مکزیک این چنین گفت: «می‌ توانیم تصور کنیم. قبیله سنگ کوچکی را به هوا می‌ اندازد تا پرندگان را به زیر بکشد که ناگهان ماموتی غول‌ پیکر وارد صحنه می‌ شود و غرش می‌ کند و در همین حال انسانی ریز جثه مانند ماموت غرش می‌ کند. بعد همه فرار می‌ کنند… این غرش ماموت که از انسانی مونث برخاست – مایلم این انسان را زن تصور کنم- ریشه‌ ی همان چیزی است که گونه‌ ی ما را آن‌ گونه که هست می‌ سازد. گونه‌ ای قادر به تقلید چیزی که خود نیستیم. گونه‌ ای قادر به نمایش دیگری. بگذارید ده سال، صد سال یا هزار سال به جلو جهش کنیم. قبیله آموخته است که چگونه از دیگر موجودات تقلید کند؛ در اعماق غار، در سوسوی نور آتش، چهار مرد ماموت هستند و سه زن رودخانه، زنان و مردان پرنده‌ اند، شامپانزه‌ اند، درخت‌ اند، ابرند: قبیله شکار صبحگاه را نمایش می‌ دهد و به این ترتیب گذشته را با استعداد تئاتری‌ شان ثبت می‌ کنند. حتی شگفت‌تر: قبیله آن‌ گاه آینده‌‌ های احتمالی را ابداع می‌ کند، راه‌ های احتمالی را برای غلبه بر ماموت، دشمن قبیله امتحان می‌ کند. غرش، سوت، زمزمه -نام‌ آوای نخستین تئاتر ما- تبدیل به زبان لفظی می‌ شود. زبان شفاهی تبدیل به زبان مکتوب می‌ شود. در انتهای مسیری دیگر تئاتر مرسوم می‌ شود و بعد هم سینما. اما در میان این اشکال اخیر، تئاتر همواره وجود خواهد داشت. ساده‌ترین شکل نمایش. تنها شکل زنده‌ نمایش. تئاتر هر چه ساده‌تر باشد، صمیمانه‌تر ما را به اعجاب‌ آورترین مهارت بشری یعنی نمایش وصل می‌ کند. امروز در تمام تئاترهای جهان همان مهارت شکوهمند اجرا را گرامی می‌ داریم. مهارت نمایش و به دنبال آن ثبت گذشته و ابداع آینده‌ های احتمالی، که می‌تواند آزادی و سعادت بیشتری را برای قبیله به ارمغان بیاورد. ماموت‌ هایی که امروز قبیله‌ ی بشری باید مغلوب سازد کدام است؟ دشمنان هم‌ عصرش کدام‌ اند؟ تئاتری که هدفش چیزی بیش از سرگرمی است، باید درباره‌ ی چه باشد؟ برای من بزرگ‌ ترین ماموت، بیگانه شدن قلب‌ های انسان‌ هاست. از دست دادن ظرفیت حس کردن با دیگران: احساس شفقت نسبت به هم‌ نوعان انسان‌ مان و دیگر همنوعان در اشکال حیات غیر انسانی. عجب تناقضی. امروز در واپسین کرانه‌ های اومانیسم- عصر آنتروپوسین- عصری که در آن نوع بشر نیروی طبیعی‌ ای است که بیش از همه سیاره را تغییر داده است و آن را ادامه نیز خواهد داد، ماموریت تئاتر از دید من درست بر خلاف آن است، چیزی که وقتی تئاتر اجرا می‌ شد قبیله را در انتهای غار جمع می‌ کرد: امروز باید ارتباط خود را با دنیای طبیعت نجات دهیم. بیشتر از ادبیات، بیشتر از سینما، تئاتر که حضور انسان‌ها را در مقابل انسان‌ های دیگر طلب می‌کند فوق‌العاده مناسب وظیفه‌ ی نجات ما از تبدیل شدن به الگوریتم‌ ها و انتزاع خالص است. بگذارید هر آن چه غیر ضروری است را از تئاتر بزداییم. آن را عریان کنیم. چرا که هر چه تئاتر ساده‌تر باشد، شایسته‌تر است که یک موضوع غیر قابل انکار را به ما یادآوری کند: که ما هستیم مادامی که در زمان هستیم؛ که ما تنها تا زمانی هستیم که گوشت و استخوانیم و قلب در سینه‌ مان می‌تپد؛ که ما این جا و اکنون هستیم و نه بیشتر.

” زنده باد تئاتر. کهن‌ ترین هنر. هنر در حال بودن. اعجاب‌ آورترین هنر. زنده باد تئاتر.”

هفتم فروردین روز جهانی تیاتر

هفتم فروردین روز جهانی تیاتر

برای درج دیدگاه کلیک کنید

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پربازدیدترین‌های این هفته در نت‌نوشت

برو بالا