فیلم Vicky Cristina Barcelona ساختهی وودی آلن؛ جستاری در بابِ عشق
فیلم Vicky Cristina Barcelona ویکی کریستینا بارسلونا از ساختههای نویسنده و کارگردان شهیر، وودی آلن است. فیلمی عمیق که همانند آثار شاخص وودی آلن طنزی تلخ و موشکافانه را به همراه دارد. جستاری در بابِ عشقی که آلن در این فیلم ارائه میدهد از مرزها فراتر میرود و جهان شمول میشود. سال ۲۰۰۸ هنگامی که فیلم به اکران عمومی رسید تحسین مخاطبین آلن و منتقدان را برانگیخت. در ادامه با تحلیل و معرفی فیلم Vicky Cristina Barcelona با نت نوشت همراه باشید.
بیشتر بخوانید: فیلم Love and Death عشق و مرگ کاری از وودی آلن
فیلم Vicky Cristina Barcelona اثری از وودی آلن
وودی آلن به جسارت معروف است. جسارتی که به زمان حال معطوف نیست و پر از پرسش است. و فیلم Vicky Cristina Barcelona هم مستثنی از این تعریف نیست. فیلمی که بی شک در رزومه طویل آلن در بالاهای صف قرار میگیرد.
بیشتر بخوانید: فیلم Match Point کاری از وودی آلن
فیلم Vicky Cristina Barcelona روایتی است بی داستان که پر از داستانهای فرعی و لحظهای است. هرچند گاه آن قدر کوتاه است که عمقی ندارد. ولی همه و همه بیانگرِ سوالی واحد است. عشق چیست؟ چگونه تعریف میشود؟ در لحظه میآید و ناپدید میشود یا دائمی است؟ رمانتیک است یا منطقی؟
فیلم Vicky Cristina Barcelona روایت گر داستانِ دو دوست آمریکایی است که برای سفرِ تابستانی وارد بارسلونا میشوند. سفری که قرار است در تمام تابستان به طول بیانجامد.
هر دو به قصد جدا شدن از روزمرگی و اکتشاف به بارسلونا آمده اند. اما کشفِ چه؟ سوالی که در سراسر فیلم به دنبال جوابی برایش هستند. “ویکی” با نقش آفرینی “رِبِکا هال” و “کریستینا” با بازی “اسکارلت جوهانسون” همان دو دوست صمیمی هستند که به شهرِ رویایی بارسلونا قدم میگذارند.
بیشتر بخوانید: فیلم Annie Hall اثر وودی آلن، یکی از آن تخم مرغ هایی که به آن نیاز داریم.
در ادامه بررسی فیلم Vicky Cristina Barcelona میتوان گفت “ویکی” به عنوان شخصیتی منطقی در عشق و کریستینا پر از حس رمانتیک بودن و تجربه کردن در عشق. بارسلونایِ حیرت انگیز “گائودی”، نقاشی رها از دنیا را به پیشکش آنها معرفی میکند. ارتباطی که زندگی این دو دوست را پس از بر خورد با “خوان آنتونیو” با نقش آفرینی “خاویر باردم” دچار دگرگونی اساسی میکند.
فیلم اساسا پر از تجربه است. تجربه هایی که آلن همه را در ذهن خود مجسم کرده است. تا انتهایش پیاده روی کرده و دوباره همه مسیر را باز گشته تا آن را تعریف کند.
بیشتر بخوانید: فیلم Midnight in Paris کاری از وودی آلن
“ویکی” و “کریستینایی” که آلن به مخاطب معرفی کند و تمام فیلم بر اساس این دو جلو میرود در واقع به یک شخصیت مینماید. شخصیتی که آلن ایجادش میکند و تصمیمات متضاد آن یک نفر را بر عهده دو شخصیت میگذارد. شخصیتی که هم طرفدار عشق رمانتیک است ولی منطق هم جز اصولش به حساب میآید.
دنبال تلاشها و تجربیات جدید و آزاد است و در عین حال متعهد است. بی قید و رها در هنرها غوطه ور است و هم زمان دارای ذهنی ساختارمند. تمام این جدالهای دوتایی که در ذهن آلن میگذرد به عنوان دیالوگ هایی پینگ پونگی بین کریستینا و ویکی رد و بدل میشود. گویی صدایی در ذهنمان مدام در حال درگیری برای گرفتن تصمیمی است. تصمیمی از جنس انتخاب.
چگونه میتوان عشقی را تعریف کرد که به تکرار افتاده؟ چگونه عطش عشق در انسان فروکش میکند؟ چگونه این حسهای غلیان کرده در درون آدمی، روزی به سمت سوی کسی دیگر میچرخد؟ به راستی چه عاملی سبب این چرخشهای عاطفی است؟ آیا میل ما به انسان هاست که تغییر میکند یا هوسی زود گذر است؟ شاید فهم عشق است که دَرکَش، معنا کردنش انسان را به خطا میاندازد.
بیشتر بخوانید: فیلم Irrational Man مرد غیر منطقی ؛ وقتی وودی آلن به دنبال پاسخی برای وجودیت میرود!
در ادامه تحلیل و نقد فیلم Vicky Cristina Barcelona میتوان گفت مثل اکثر فیلمهای “وودی آلن” عنصر مکان نقشی مهم در پیدایش و فوران شخصیتها ایفا میکند. مکان هایی که هیچ گاه قابل نادیده گرفتن نیستند و خودشان را بر فیلم تحمیل میکنند. البته آگاهانه!! رُم، پاریس و بارسلون لوکیشنهای فیلمهای اخیر آلن هستند.
مکان هایی که در فیلم حضور دارند. حضوری از جنس بودن. حضوری که به دازاین مینماید. جدا نیستند. منفعل نیستند. بلکه زنده اند و نطفه گذارِ دنیایی هستند که آلن در آنها خدایی میکند. خدایی که وقتی فیلمش جلوی دوربین میرود دنیا را جوری به تصویر میکشد که گویی مهمترین مسئله همان است که در فیلمش رخُ میدهد. و در هر فیلم این عناصر خود نقطه اتکای فیلمها میشوند.
بارسلونِ رویایی “گائودی”. معمارِ مبهم و ایهام. شهری پر از جاذبههای اکسپرسیونیستی او. آرت نوو؛ که خود “آنتونی گائودی” به عرش میرساندَش. “پیکاسو” که در این شهر پرورش یافت. و “سالوادور دالیِ” بزرگ که از چهرهای شهیر این شهر به شمار میآید. همه و همه بعلاوه تصویر سازی هنرمندانه آلن از بارسلونا، این شهر حضور پررنگی در عشقهای سردرگم فیلم دارد.
در نهایت فیلم Vicky Cristina Barcelona را میتوان مانند تمامی آثار “وودی آلن”، اثر جدی با درون مایه طنز دانست. طنزی که برای خنداندن نیست. طنزی از جنس سوال و پرسش. سوالاتی عمیق که فلسفه غریزی انسان را نشانه میرود. این که چقدر همه چیز بی معنی و بامعنی است.
این که آدم هایی که در زندگیمان میآید و در دلمان آشوب میکنند و در اصطلاح عاشقمان میکنند و سر انجام میروند. در حقیقت به جایی نمیروند. همیشه میمانند. در دل ها، در جان و حتی در ذهنمان. همیشه هستند. شاید کمرنگ شاید بی عشق، ولی همیشه حضور دارند.
فیلمی ست زیبا
اجتماعی
بسیار نیکوست خانم های مجرد این اثر را دیده و فکر کنند در مورد عشق . البته از نوع واقعی اش ☻
یه آشغال به تمام معنا
از اون فیلمهای لوث و کثیف هالیوودی که فقط یه احمق مثل وودی آلن میتونه بسازدش
کاش اونجور که دهنت باز بود ذهنت باز بود.