فیلم Volver ساختهی پدرو آلمادوار؛ جهانهای شفاف موازی
فیلم Volver یا به فارسی: بازگشت فیلمی ساختهی کارگردان مشهور اسپانیایی، پدرو آلمادوار است که سال ۲۰۰۶ اکران شد. Volver زندگی زنی از طبقهی کارگر اجتماع را به تصویر میکشد. این فیلم در همان سال اکران خود جوایزی را در بخشهای گوناگون جشنوارههای معتبر کسب کرد که یکی از آنها جایزهی فیلمنامه و بازیگری نقش اول از جشنواره کن بود. در ادامه با تحلیل فیلم Volver همراه نت نوشت باشید.
فیلم Volver ساختهی پدرو آلما دوار
در فیلم Volver بازیگرانی چون پنه لوپه کروز Penélope Cruz و کارمن مائورا Carmen Maura ایفای نقش میکنند. Pedro Almodóvar در اغلب فیلمهای خود مسئولیت فیلمنامه نویسی را نیز خودش به عهده دارد و به نظر میرسد که به هنگام نوشتن فیلمنامهی بازگشت او قصد داشته که با نگاهی تازه به موضوع “خانواده” که همواره یکی از موضوعهای اصلی درام بوده بپردازد.
[su_label type=”important”]بیشتر بخوانید:[/su_label] فیلم Pain and Glory از پدرو آلمادوار؛ صحنههایی بیبدیل از یک زندگی
ریموندا نقش اصلی فیلم Volver با وجود اینکه از مهر مادری به طور کامل برخوردار نبوده، تمام سعی خود را میکند که مادر خوبی برای دخترش باشد.
او برای دفاع از دخترش قتلی را بر عهده میگیرد. نکتهی جالب و البته شاید کلید داستان آلمادوار اینجاست که فیلم زمان خیلی زیادی را صرف قتلی که اتفاق میافتد نمیکند.
مخاطب نیز احتمالا به این قتل مانند دیگر جنایتها نگاه نمیکند و دلش نمیخواهد که راز “ریموندا” فاش شود.
همانطور که گفته شد داستان فیلم Volver حول محور مفهوم خانواده میچرخد. خواهر “ریموندا” که “سوله” نام دارد هم مانند ریموندا زندگی خانوادگی موفقی نداشته و اکنون در خانهی خود آرایشگری میکند.
فیلم Volver به گونهای ظریف و بدون اینکه جلب توجه کند به زندگی چند نسل از زنان یک خانواده میپردازد. زن دیگری که وارد داستان میشود مادر ریموندا و سلی است که پس از چهار سال که از دنیا رفته دوباره به دنیای زندگان بازمی گردد و شاید هم اصلا هیچ وقت نمرده بوده است.
این فیلم از صحنهی نخست پیوندی میان زندگی مردگان و زندگان برقرار میکند زیرا در همان نخستین پلان ما ریموندا و خواهرش را میبینیم که سنگ قبر والدینشان را تمیز میکنند.
در همان قبرستان زن دیگری با ظاهری عجیب وارد داستان میشود. او در دیالوگ هایش از مادر خود میگوید. او نیز به نوعی مادر خود را از دست داده است.
این چرخهی میان مرگ و زندگی نیر مانند موتیفی جاری در داستان فیلم Volver جریان دارد. مادر “ریموندا” از دنیای مردگان برگشته تا دوباره “ریموندا” را ببیند و به نوعی از او طلب بخشش کند. اما این بازگشت مادر نیز مانند قتل که به شکل دیگر فیلمها نیست، با جدیت و یا اندوه همراه نیست بلکه با نوعی طنز مادر خانواده نزد دخترانش بازمی گردد.
[su_label type=”important”]بیشتر بخوانید:[/su_label] فیلم Broken Embraces آغوشهای گسسته کاری از پدرو آلمودوار
او ابتدا در خانهی “سوله” پنهان میشود و او را از وجود خود خبردار میکند. سپس آنها “ریموندا” را برای مواجهه با مادر آماده میکنند. مادر رازی با خود دارد. پیش از آمدن او گفته شده که مادر و پدر ریموندا و سوله در آتش سوزی خانه شان کشته شده اند اما حال مادر از رازی پرده برمی دارد.
“آگوستینا” (زن سرطانی روستا که به دنبال مادرش است) از آمدن مادر دخترها زودتر از همه آگاه شده است. او تنها خواستهاش قبل از مرگ پیدا کردن مادرش است. اما با آمدن “ایرنه” این انتظار هم به نوعی به پایان میرسد. این راز، راز زندگی مادر آگوستینا نیز هست. گویی همه چیز آدمهای زنده و مرده، گذشته و حال و به به طور کلی زنان این روستا در نزدیکی، به یکدیگر پیوند خورده است.
مخاطب سرانجام دلیل قتل را نیز میفهمد و با پیان فیلم هیچ سوالی بی جواب نمیماند. و اما نکتهی جالب دیگر فیلم Volver لحن این فیلم است که حرکت بین تلخی و شادی، بین کمدی و تراژدی، بین جدیت و هجو و در میان انبوه مضمونهای متضاد است که شکل میگیرد و علی رغم تمام این تضادها در نهایت مخاطب با فیلمی باورپذیر و ملموس طرف میشود.
شاید بتوان گفت که “پدرو آلما دوار” در فیلم Volver از مضامین تکراری به نوعی آشنایی زدایی میکند که همین اتفاق باعث میشود فیلم Volver به فیلمی منحصر به فرد تبدیل شود.