نقد فیلم Vox Lux ساخته بردی کوربت؛ خفه شده در ایده
فیلم Vox Lux دومین ساخته بلند Brady Corbet بردی کوربتِ جوان، فیلمی درخور است. در خور نه به معنای صفتی برتر، که فیلم ابدا در برانگیختن حواس ناموفق میماند. بلکه از آن دسته فیلمهایی به حساب میآید که وجودشانْ جانبخش و تلنگری از درونْ بر خودْ سیستمیِ خود خواستهی عوام پسندِ این روزهای مدیوم هنرْ در جهان است. در ادامه با بررسی و نقد فیلم Vox Lux همراه نت نوشت باشید.
نقد فیلم Vox Lux : خفه شده در ایده
بردی کوربت Brady Corbe پس از ساخت اولین فیلم خود یعنی “کودکی یک رهبر” با استایلی قدرتمند نوید ظهور کارگردانی خوش ذوق را به دنیای سینما داد. این بار و پس از چهار سال از فیلم اول، کوربت با فیلم Vox Lux بازگشته است. اثر نوآورانه کوربت دارای مفاهیمی جدا از اندوختههایی است که در این عصر سینما متداول است. گاهی آنقدر عجیب و ضد سینما میشود و گاهی مرثیهای خانوادگی در مدح ناهنجاری به نمایش میگذارد!
بیشتر بخوانید: نقد فیلم Green Book ساخته پیتر فارلی؛ اسکار بی جان
فیلم Vox Lux با دوربین و روایتی عجیب آغاز میشود. شروعی شبهه مستند گونه در پس صدای مرموز “ویلیام دفو” که بخش اعظم داستان را روایت میکند. فیلم در دو پرده اصلی و قسمت پایانی روایت میشود. در پرده اول ما با دختری به نام “سِلِست” همراه میشویم که در دوران نوجوانی و در سال ۱۹۹۹ شاهد بخش مهمی از زندگی وی هستیم.
بخشی که با یک کشتار ناگهانی آغاز میشود. پسری که در سبک راک موسیقی مینوازد وارد کلاس مدرسهای شده و همه را به گلوله میبندد. سِلِست تنها بازمانده آن کشتار، تیری را در قسمت بالای ستون فقرات و در گردن خود میبیند و به طرز معجزه واری نجات پیدا میکند. سِلِست(رافی کسیدی) همراه با خواهرش که اندکی موسیقی میداند.
شعری برای یادبود آن فاجعه آماده و اجرا میکنند. این ترانه سریعا مورد اقبال قرار گرفته و زمزمه میشود. به طوری که حرف اول جامعه آمریکا میشود. سِلِست حالا به ستارهای بدل گشته که در انتظار شکوفا شدن است و مدیر برنامهای که او را وارد پروسه تهیه آلبوم میکند. کات.
بیشتر بخوانید: فیلم Shoplifters ساختهی هیروکازو کورئیدا؛ در گسترهی ناپاک این جهان، تو کجائی؟
در پرده دوم که در سال ۲۰۱۷ روایت میشود سِلستی مشاهده میشود که یک چهره تمام شناخته شده و ستاره ای پر زرق و برق، افسرده و پرخاشگر بدل گشته است. نقش این دوره سِلِست را ناتالی پورتمن Natalie Portman ایفا میکند.
این برشی که از این مقطع زندگی سِلست روایت میشود سراسر آشوب است و دورانی را نشان میدهد که وی در اخلاق شکست خورده و برای اعاده حیثیت خود در حال انتشار آلبومی جدید پس از وقفه نسبتا طولانی و استارت تورهای کنسرتش از شهر محل تولدش است.
هیچ چیز بی گناه نیست. حتی موسیقی پاپ هم در گناه به سر میبرد!
نقد فیلم Vox Lux از آن لحاظ حائز اهمیت است که فیلم در لحظه و بر خودش میتازاند. فیلم Vox Lux داستان میگوید در حالی که داستانی ندارد. شخصیت میسازد در حالی که در اوج بی شخصیت بودن تمام میکند.
کوربت شمشیری آفریده است که در دو سویش برندگی عجیبی دارد. برگ برنده اما تعادل است که کوبرت از هر دو سمت زخمی میشود. روایت مغشوش شبیه “بریتنی اسپیرز” وار از زندگی سِلِست تنها پوستهای است برای ساختن وجهی که خود کوربت به آن واقف است اما در دام روایتْ گاها اسیر میشود.
باتلاقی که منتقدانش را صفر و صد دست به یقه در مقابل هم قرار میدهد. از شروع کسلات بار تا شوک بزرگ کلاس درس گواه اولین علامت است. در اوج لحظهای که دوربینش را در پسِ مفعولش قرار میدهد و روایتی خلق میکند، تمرکز را میگیرد. تمرکزی که به نظر میرسد آگاهانه از مخاطب گرفته میشود و مدام در طول فیلم این نماها تکرار میشود.
بیشتر بخوانید: فیلم You Were Never Really Here ساختهی لین رمزی؛ تو بالهای پریدن منی…
نقد فیلم Vox Lux سرشار از نکتههای ریز است. کوربت آگاهانه سعی میکند از کارکترهای فیلمش به خصوص سِلِست شخصیت را بگیرد یا کمرنگ کند تا شخصیت اصلیِ پنهانی به نمایش بگذارد. کوربت جان میکَند تا سخیف بودن سلیقه مردم را جار بزند.
حتی قهرمان مفلوکِ فیلمش را بارها وادار به اقرار میکند. دیالوگی که سِلِست با همین مضمون بیان میکند گواه آن است “من نمیخوام مردم فکر کنند، فقط میخوام حس خوبی داشته باشند!” این دقیقا آن روی پنهان فیلم است. نقد پوچی در گرایشات هنری. سلیقهای مصرفی و صرفا بصری. قهرمانانی هرمند شکل با درونی پوشالی برای ارضای باورهای آغشته به جنسیت.
در نقد فیلم Vox Lux باید اشاره داشت که کارگردان بارها برای نجات فیلم و ارتفاعش تلاش میکند. از موسیقی فیلم که در لحظاتی که ویلیام دفو روایت را آغاز و فیلمبرداری فیلم وارد سیستمی از اسلوموشن میشود تا مرگ مولفی که سعی میکند و یا به عبارتی با لکنت التماس میکند تا مخاطب فرای تصاویرش را به نظاره بنشیند.
بازی پورتمن باز هم در سطحی بالا اجرا شده اما کماکان با بهترین نقش آفرینیهای وی فاصله دارد. بازی رافی کسیدی در نقش کودکی سِلِست و همچنین دختر وی سرشار از تناقض است. گاهی تا مرز درخشان بودن پیش میرود و گاهی در مرز ابله بودن خشکش میزند. آینهای که هر دو سلست را در کنار هم قرار میدهد حیرت انگیز، اما اجراهای جوانی سلست به شدت در مرز تصنعی بود معلق میماند.
بیشتر بخوانید: نقد فیلم The Favourite تو هیچگاه پیش نرفتی، تو فرو رفتی!
نکته آخری که در نقد فیلم Vox Lux باید بدان اشاره کرد ضربه پایان بندی فیلم است که فیلم از آن لطمه میبیند. جسارت کارگردان در چنین نتیجه گیری قابل ستایش است اما منابعی که نیاز به دریافت چنین پایان بندی دارد در طول فیلم یا در دسترس نبوده یا آن قدر نایاب و اندک هستند که چنین نتیجه گیری را صرفا احساسی مینماید.
در آخر می توان گفت Vox Lux برای لذت بردن نیست. و با چنین مانیفستی مخاطبانش را گلچین میکند. اما برای سربلند شدن هم کمی سردرگم مینماید. تکلیفی که با خودش مشخص نیست. اما جسارت ساختاریش در مقابله با ترویج نوعی از هنر که اسکار سالهاست در آتشش میدمد تا پدیده های سخیفی مانند “Black Panther” را در ویترین بهترینها قرار دهد، در خور توجه است.
بیشتر بخوانید: فیلم The Favorite سوگولیِ؛ موشکافی آخرین اثر یورگوس لانتیموس