سن بلوغ: همه چیز درباره نوجوانی و برخورد با نوجوان در سن بلوغ

یک مطالعه که اخیراً در ژورنال The Lancet منتشر شده، میگوید تغییری در سن بلوغ و نوجوانی وجود دارد. نوجوانی دیگر از ۱۰ تا ۱۹ به طول نمیانجامد، در عوض فاز فرهنگی نوجوانی تا سن ۲۴ سالگی ادامه دارد.
در ادامه درباره سن بلوغ و شروع نوجوانی و برخورد با نوجوانان را در نت نوشت میخوانید.
سن بلوغ

دکتر سوویر و تیمش در این مطالعه بیان کردند: “نوجوانی، فازی از زندگی بین دوران کودکی و بزرگسالی است و تعریف آن برای مدت طولانی یک معما به وجود آورده بود. نوجوانی شامل عناصر رشد بیولوژیکی و انتقال نقش مهم اجتماعی است که هر دوی آنها در قرن گذشته تغییر کرده اند.”
در ابتدا کلمه «نوجوانی» مترادف با کلمه «نوجوانان» بود. با این حال، با آغاز عصر دیجیتال، فشارهای اجتماعی و ایجاد نسلهای متعدد، این دو کلمه دیگر نمی توانستند یکسان باشند. در واقع، اصطلاح «هزاره»، «نسل Y» و «نسل بعدی»، موج جدیدی را در جهان در بر گرفتند.
محققان مرکز سلامت نوجوانان ملبورن در گزارش خود گفتند: “بلوغ زودرس به موازات تأخیر در زمان بندی انتقال نقش ها، از جمله اتمام تحصیلات، ازدواج و پدر یا مادر شدن، همچنان به تغییر نظرات مردم نسبت به زمان بلوغ ادامه می دهد.”
یک نظرسنجی نشان میدهد که نسلهای ۲۰۰۰ به بعد انتظار دارند که از لحاظ مالی (۷۱٪) و احساسی (۶۲٪) بهتر از والدین شان باشند.
از سال ۱۹۶۸، تعداد افراد ۱۸ تا ۳۱ ساله که ازدواج کرده و در خانه خود زندگی میکنند، به میزان قابل توجه ۵۶ تا ۲۳ درصد کاهش یافته است. این اتفاق نه تنها ازدواج، بلکه ایجاد نسل بعدی والدین را نیز به تأخیر می اندازد. امروزیها به اشتراک گذاری مالکیت اعتقاد دارند: زندگی, کار, پول و انفرادی.
آن ها همانطور که گلدمن ساکس گفته است، به قدرت تقسیم اقتصاد اعتقاد دارند ۲۰۰۰ایها مادیات را به عنوان دارایی نمیبینند. در عوض، تجاربی که با مسافرتهای برون مرزی، برآورده کردن احساسات و خواسته ها، تفریحات و زندگی با شرایط خاص خودشان کسب میکنند را در نظر می گیرند.
سن بلوغ فکری و علائم آن
طبق یک تحقیق در سراسر کشورها و قومها و گروههای مختلف بزرگسالی و سن بلوغ فکری را در تصمیم گیری مستقل و استقلال مالی میشناسند.
بلوغ فکری به این معنا که به آن اندازه درست میاندیشید که زمان شروع یک شغل پر درآمد یا یک ازدواج موفق یا معاملهای سنگین یا حتی خرید یک ملک برای شما مهیا شده باشد.
معمولا افراد ۱۸ الی ۲۹ ساله این حس را در خود پیدا نمیکنند. این نشان دهنده آن است که اصطلاح بزرگسالی در آنها ظهور نکرده است.
قدرت مسئولیت پذیری
پذیرش مسئولیت یکی از نشانههای خصلت بزرگسالی و رسیدن به سن بلوغ فکری است. مسئولیت پذیری به این معنا است که شخص مسئولیت پذیر بدون در نظر گرفتن حضور پدر و مادر یا هیچ شخص دیگری مسئولیت یک کار را به عهده بگیرد.
البته این در شرایطی است که فرد کاملا با عواقب و اتفاقات خوش و ناخوش پس از انجام مسئولیت نیز آگاهی دارد.
تصمیم گیری از نشانههای سن بلوغ روانی
تصمیم گیری شخصی در مواقع حاد و بحرانی یکی دیگر از نشانههای رسیدن به سن بلوغ فکری فرزندان است. اخذ تصمیمات در مراحل مختلف زندگی میتواند باعث پیشرفت یا حتی عقب ماندن در بسیاری از دوران شود.
با چه کسی زندگی کنم؟ به چه پیشنهاد کاری بدهم؟ کدام دوره آموزشی را انتخاب کنم؟ همه اینها تصمیماتی هستند که فرد کاملا با اختیار خودش میبایست تصمیم بگیرد و حتما در مراحل دیگر تاثیر گذار خواهند بود.
تصمیمات نیاز به صبر و شکیبایی و یک آینده نگری عمیق دارند. گرفتن تصمیم در فشارهای زندگی ممکن است کمی دشوار باشد اما متمرکز شدن روی هدف میتواند کمک بزرگی در گرفتن یک تصمیم درست داشته باشد.
استقلال مالی
در بسیاری از کشورها استقلال مالی به عنوان یک کلید مهم در رسیدن به سن بلوغ روانی فرزندان است. زمانی که بتوانید استقلال مالی داشته باشید و نیاز به کمک پدر و مادر نداشته باشید شما میتوانید برای درآمد و مخارج خود برنامه ریزی کنید.
افراد ۱۸ الی ۳۴ سالهای هستند که استقلال مالی کاملی ندارند. طبق آمار ۳۱٪ از ایتالیاییها بزرگسال هستند و همچنان با پدر و مادر خود زندگی میکنند.
در سنگاپور نیز ۹۷٪ از افراد ۱۵ الی ۳۴ ساله همچنان در کنار پدر و مادر خود زندگی میکنند و استقلال مالی ندارند.
هر چند که با در نظر گرفتن اجارههای سنگین منزل و تعمیر ماشین و یا حتی گذراندن تعطیلات نیازمند درآمدی نه چندان کم است. ولی افرادی که این مخارج را به عهده نمیگیرند و با کمک خانواده زندگی میکنند همچنان جز افراد بالغ محسوب نخواهند شد.
طبق آنچه گفته شد افرادی که این چند سرفصل را در خصوصیات خود دارند میتوانند به عنوان فرد بالغ از آنها نام برد. هر چند که بلوغ فکری و اندیشه صحیح و کامل در هیچ سرفصلی نمیگنجند. اما نکات نامبرده تنها دلایلی هستند که فرد میتواند در جامعه بدون وابستگی به خانواده یک زندگی از هر لحاظ مستقل را ادامه دهد.
عادات غلط والدین در سن بلوغ
با وجود آن که هیچ دستورالعمل درست یا غلطی در مورد والدین بودن وجود ندارد، اما خیلی از والدین تمایل دارند که به هر قیمتی از فرزندانشان حمایت کنند. گاهی این حمایتها از حد میگذرد.
با ورود فرزندتان به سن بلوغ و نوجوانی، برخی از این کارها برای رشد اعتماد به نفس و مسئولیت پذیری او آسیب زننده محسوب میشود. فرزندتان در این سن نیاز دارد که بفهمد، از عهده کارهای شخصیاش بدون حمایت شما بر میآید، تا برای ورود به دوره جوانی آماده شود. اگر شما این فرصت را از او بگیرید، در واقع به عزت نفس آن در آینده صدمه میزنید.
آماده کردن صبحانه یا گذاشتن میان وعده در کیف مدرسه اش
شاید شما خاطرات خوشی از آماده کردن صبحانه یا گذاشتن میان وعده غذایی در کیف مدرسه فرزندتان داشته باشید. اما در سن نوجوانی این وظیفه را باید به خودش بسپارید.
تنها کاری که در این مورد لازم است انجام دهید، این است که مطمئن شوید در منزل خوراکیهای سالم و مورد علاقه او وجود دارد، اما وظیفه آماده کردن و انتخاب آنها را به نوجوانتان بسپارید.
آوردن چیزهایی که او فراموش میکند
وقتی نوجوانتان در ماشین با اضطراب میگوید که تکالیف درسی یا دیگر وسایل شخصیاش را فراموش کرده که با خود بیاورد، بر میل شدید خود برای برگشتن به منزل غلبه کنید.
آیا او تمام مدت سرش به تلفن همراه گرم بوده یا صبح دیر بیدار شده است؟ اگر میخواهید که این فراموشکاری تکرار نشود با غر زدن و تذکر بی مسئولیتی وی راه به جایی نمیبرید، بلکه باید بگذارید او با پیامدهای کارهایش رو برو شود و درس بگیرد.
بیدار کردن صبح ها
اگر شما از آن دسته والدین هستید که هنوز خودتان نوجوان تان را برای رفتن به مدرسه بیدار میکنید، وقت آن است این مسئولیت خطیر را به عهده زنگ هشدار ساعت یا تلفن همراه نوجوان تان بسپارید.
این که مطمئن شوید آنها هر روز سر ساعت به مدرسه میروند، چیزی نیست که آنها برای سالهای پیش رویشان به آن نیاز داشته باشند، بلکه آنها نیاز دارند به آن اندازه مسئولیت پذیر شوند که در آینده خودشان صبحها بیدار شوند.

انجام دادن تکالیف مدرسه
بسیاری از والدین با نیت کمک کردن در تکالیف درسی کنار نوجوان شان مینشینند، اما بعد از یک ساعت این والدین هستند که تکالیف درسی را انجام داده اند و فرزندشان را از لذت کنکاش در حل مسائل درسی محروم کرده اند.
هیچ ایرادی ندارد که برای کمک به فهم مسائل درسی با آنها صحبت کنید، اما مراقب باشید آنها را انجام ندهید.
شستن و اتو کردن لباس ها
اگر هنوز نوجوانتان برای آماده و تمیز نبودن لباس مورد نظرش برای بیرون رفتن از منزل شما را مقصر میداند، وقت آن رسیده که این وظیفه را به خودش محول کنید.
به نوجوانتان اتو کردن و استفاده از ماشین لباس شویی را آموزش دهید و اجازه دهید خودش امور مربوط به نظافتش را سامان دهی کند.
تماس گرفتن با معلم یا مربی او
بر روی این میل که میخواهید والد بیش از حد مراقب و محافظی در سن بلوغ باشید، غلبه کنید. به فرزندتان یاد بدهید، اگر یک چیز برای او دارای اهمیت است خودش باید امور مربوط به آن را مدیریت کند. اگر بین او و معلم یا مربیاش مسئلهای پیش آمده است، قبل از تماس گرفتن با معلم و مربی اش، به نوجوانتان این فرصت را بدهید که خودش مسئله را با آنها حل و فصل کند.
اگر او خودش مسئله را با شما مطرح کرد میتوانید در این مورد به او مشورت دهید، اما از وارد شدن شخصی خودتان در قضیه اجتناب کنید.
آماده کردن برنامه درسی او
اگر هر شب این شما هستید که برنامه درسی روز بعد نوجوان تان را مرتب میکنید، وقت آن است از این کار هم دست بکشید. نوجوانتان در آیندهای نزدیک نیاز دارد که برنامه دانشگاهی یا کاری خود را مرتب کند، پس به او فرصت تمرین برای موقعیتهای آینده را بدهید.
چرا نوجوانان در سن بلوغ به والدین خود حساس میشوند؟
آغاز بهار، اغلب متقارن با شروع تب یونجه است، اما به نظر میرسد حساسیتهای سن بلوغ نوجوانان میتواند در هر فصل از سال نوعی حساسیت متناوب و یا مزمن نسبت به والدین باشد. این حساسیتهای دوران بلوغ معمولاً در سن حدودا ۱۳ سالگی، ناگهان آغاز میشود و میتواند برای ماهها و در بعضی موارد برای سالها به طول بینجامد.
با وجود اینکه اصلاً خوشایند نیست والدینی باشید که نمیتواند بدون مزاحمت فرزندان غذای دلخواه خود را سفارش دهد و یا به آهنگ مورد علاقه خود گوش کند، بهتر است این مشکل را که در دوران نوجوان به وجود میآید، تحمل کرده و علت آن را درک کنید.
بزرگ شدن و سن بلوغ، یعنی فاصله گرفتن از والدین. این فرایند، اغلب در آغاز سنین نوجوانی به طور ناگهانی و به صورت نوعی تمایل برای نشان دادن برتری نسبت به اعضای بزرگتر خانواده و فاصله گرفتن از آنها شروع میشود. برای نوجوانان، فاصله گرفتن از کسانی که تقریباً تمام اتفاقات زندگی خود را با آنها شریک بوده اند، کار سادهای نیست.
همزمان که نوجوانان به مرور از خانواده خود فاصله میگیرند، به طور ناخودآگاه رفتارها و علایق والدین را به دو دسته تقسیم بندی میکنند: دستهای که از آنها اجتناب میکنند و دستهای که قصد دارند آنها را انتخاب کنند. متاسفانه با وجود صمیمیت و همدلی موجود در خانواده، هر یک از این طبقه بندیها مشکلات خاصی را برای نوجوانانی که قصد مستقل شدن دارند، ایجاد میکند.
ممکن است شما هیچ حس بدی نسبت به پوشیدن کفشهای ورزشکاران باستانی نداشته باشید، اما اگر نوجوان شما با این انتخاب موافق نباشد، ممکن است حداقل مدت کوتاهی این مسئله برای او غیر قابل تحمل باشد. چرا باید کفش شما برای او مهم باشد؟ زیرا هنوز هویت او با شما در هم آمیخته باقی مانده است.
تا زمانی که او فرصت کافی برای ایجاد ظاهر منحصر به فرد خود را نداشته باشد، طرز لباس پوشیدن شما برای او اهمیت دارد.
با توجه به این مسئله، شاید شما تصور کنید که امکان ندارد نوجوانان نسبت به تمایلات مشترک خود با والدین حساسیت نشان دهند. اما این اتفاق در حساسیتهای سن بلوغ نیز میافتد؛ دقیقاً به همین علت که این علایق، مشترک هستند.
به طور خلاصه، والدین باید بدانند زمانی که هیچ کدام از رفتارهایشان برای فرزندان نوجوانشان خوشایند نیست، در واقع، در دورهای از مسئولیت پدری یا مادری خود قرار دارند.
در حالی که انتظار پایان این دوره را میکشیم، زمانی که نوجوان ما به سختی میتواند رفتارهای ما را تحمل کند، چه کار هایی باید انجام دهیم؟ در آغاز ممکن است ما به این مسئله و حساسیتهای سن بلوغ به عنوان نشانگری برای رشد طبیعی نگاه کنیم. به این علت که ما میدانیم فرزندانمان همیشه به گونهای که در کودکی از رفتارهای ما لذت میبردند، نخواهند بود.
در این صورت، میتوانیم ناراحتیهای آنها را نادیده بگیریم و یا به آنها یادآوری کنیم که برای بروز خشم خود آزاد هستند، اما اجازه بی ادبی ندارند. در مواقع لازم، میتوانید به آرامی به این موضوع اشاره کنید که طولی نخواهد کشید تا آنها هم درست مثل شما مثلا بتوانند رانندگی کنند و البته قوانین آن را رعایت کنند.
در نهایت، گاهی میتوانیم از نگرانیهای فرزند نوجوان خود به عنوان فرصتی برای برقراری ارتباط با او استفاده کنیم. زمانی که من در سن رشد بودم، دوستی داشتم که حساسیت او نسبت به والدینش به اوج خود رسیده بود.
مادرش به او این اجازه را میداد تا لباس هایی را که میخواهد برای جشنهای مدرسه بپوشد، برایش انتخاب کند. واضح است که این کار در تقابل با حساسیتهای سن بلوغ قرار داشت. اما این مسئله همچنین میتواند منجر به ایجاد وسواس و اضطراب شدیدی در این نوجوان شود.
اگر پوشیدن یک لباس، نسبت به لباس دیگری برای شما تفاوت دارد، چرا برای آسودگی خاطر نوجوان خود این کار را انجام نمیدهید؟
حتی زمانی که شما فاصله گرفتن فرزندتان را از خانواده احساس نمیکنید، این کار باز هم صدمه میزند. داشتن علایق متفاوت و روابط صمیمی قابل اتکا میتواند کمک کننده باشد.
با دوستانی که مانند شما نوجوانی دارند که نسبت به آنها حساسیت پیدا کرده است، بیرون بروید و اطمینان حاصل کنید که همسر شما نیز با این مسئله کنار آمده است؛ حتی اگر رفتاری از او مثل رقصش، سبب کهیر زدن دختر نوزده ساله شما شود!
برای نوجوانانی که حساسیتهای سن بلوغ آنها متناوباً بروز پیدا میکند، در نظر گرفتن چند قانون و دستورالعمل میتواند به شما کمک کند.
یکی از دوستان باهوش من به پسر نوجوان خود گفته بود که میتواند محترمانه، دوستانه و واضح از آنها تقاضا کند که زمانی را به او اختصاص دهند تا تنها باشد. اگرچه برای یک شخص بسیار دردناک است تا با او به عنوان یک مزاحم رفتار شود، اما اختصاص چنین زمانهایی میتواند در فروکش کردن این حساسیت ها، حتی در واکنش پذیرترین نوجوانان نیز کمک کننده باشد.
اگر نوجوانان فرصت این را داشته باشند تا علایق، مهارتها و سلایق خود را انتخاب کنند، حساسیت آنها نسبت به رفتارهای والدین، فروکش خواهد کرد.
به علاوه، پیشرفتهای علم اعصاب و روان نیز به کمک ما میآیند. هم زمان که کودکان بزرگتر میشوند، ظرفیتهای شناختی آنها در حال نمو میباشد که به آنها اجازه میدهد فقط در این مورد که در ظاهر از چه کسانی پیروی کنند، افرادی را فراتر از والدین خود ببینند.
حال آنها میتوانند چیزهایی را که در ما میبینند، در دسته هایی طبقه بندی کنند که تا به حال وجود نداشته است. ممکن است ما افکار گذرا و مزاحمی داشته باشیم، اما نوجوان ما به آنها به عنوان جزئی از شخصیت ما نگاه میکند.
ممکن است ما رفتارهایی داشته باشیم که مورد پسند آنها باشد اما ارزشی برای الگوبرداری نداشته باشد. حتی ممکن است آنها علایقی را که به صورت اتفاقی با ما مشترک است، بپذیرند.
حساسیتهای سن بلوغ مخصوصا حساسیت نوجوانان نسبت به والدین، ممکن است آنها را برای مدت کوتاهی به زمانی که کنترل شدیدی بر رفتارهای آنها داشتید، بازگرداند؛ مانند زمان دید و بازدیدهای دانشگاه یا زمانی که افراد مهمی مهمان خانه شما هستند.
اما گاهی مواقع شما میتوانید نوجوان خود را بدون ایجاد ناراحتی شدید بابت این حساسیتهای سن بلوغ ، رها کنید. همچنین رفتارهایی مثل رقص شما حتی میتواند تاییدی دیر هنگام از جانب فرزند شما دریافت کند.
در مقابل بدخلقی نوجوان در سن بلوغ چه واکنشی نشان دهیم؟

بدخلقی نوجوان در سن بلوغ امری معمول در دنیای آنهاست. خیلی وقتها صبح همه چیز روبه راه است، نوجوان خانه خوش و خندان راهی مدرسه میشود ولی وقتی به خانه برمیگردد اخم هایش در هم است، سکوت سنگینی حاکم میشود و حتی سلام هم نمیکند یا به زحمت جواب سلام میدهد.
در چنین مواقعی معمولا دلشان نمیخواهد صحبت کنند و بگویند چه اتفاقی افتاده است. شاید وقتی والدین از نوجوان بپرسند همه چی روبه راه است؟ یک بله یا نه آن هم به زور جواب بشنوند. اگر هم مدام از نوجوان پرسیده شود که علت ناراحتیاش چیست پدر و مادر این پاسخ را بشنوند که : گیر نده.”
چرا گاهی نوجوانان مسائل خود را با پدر و مادر مطرح و در باره مشکلات شان با آنها صحبت نمیکنند.
نوجوان از واکنش شما میترسد
بیشتر بچهها و نوجوانان ما را بهتر از خودمان میشناسند. خیلی وقتها عکس العملهایی که ناخودآگاه نشان میدهیم و نسبت به آنها آگاهی نداریم، برای آنها از روز هم روشن تر است، چون از بچگی شاهد رفتارهای ما بوده اند و این یکی از علل بدخلقی نوجوان ما است.
وقتی نوجوانی میترسد نمره بدی را که در یکی از درسها گرفته به شما بگوید، قطعا میداند به او میگویید باید بیشتر درس میخواند. طبیعی است که در باره آن با شما صحبت نکند و نمره بدش را پنهان هم بکند.
پس وقتی در موقعیتی قرار گرفتید که احساس کردید اتفاقی افتاده و نوجوان از صحبت در باره آن طفره میرود، این جمله را بگویید: “در مورد مشکلت صحبت نمیکنی چون نگران واکنش بد من هستی؟” یا بگویید “میترسی عکس العمل بدی نشان بدهم؟”
با این جملات باب مکالمه را باز میکنید و به دنیای او نزدیک میشوید. لطفا تمرین کنید تا هیچ وقت به او نگویید به تو گفته بودم. چون با چنین جملهای فقط تمام درهای بین خود و او را میبندید.
نوجوان پاسخ منفی شما را پیش بینی میکند
خیلی وقتها پدر و مادر یادشان میرود که نوجوان بزرگ شده است و تصویر بزرگتری در ذهنش میسازد. مثلا اگر نوجوان با اتومبیل تصادف از خودش میپرسد: ” اگر به پدرم بگویم ماشین را خراب کردهام دیگر اجازه نمیدهد رانندگی کنم.” یا ” اگر به مامان بگویم که فلان دوستم دوست پسر دارد دیگر اجازه نمیدهد با او رفت و آمد داشته باشم.”
خیلی وقتها نمیتوانیم از قضاوت کردن درباره دیگران دست بکشیم. چون با دنیای خودمان آنها را بررسی میکنیم. پس همیشه باید دو موضوع را مد نظر داشته باشیم. اول این که بهترین بچهها هم گاهی کارهای اشتباه میکنند و دوم این که ما همه داستان را نمیدانیم.
از طرف دیگر باید یادمان باشد نوجوان در دوران حساسی است و این همان دلیل بدخلقی نوجوان است. او هم مثل هر انسان بزرگسال دیگری گاهی گیج میشود و نمیداند چه کار باید بکند.
در چنین مواقعی خوب است این گونه سر صحبت را با آنها باز کنیم. ” میدونم اتومبیل رو به جایی زدی. ولی خودت چه طوری میتونی موضوع رو حل کنی؟” یا ” حتما علتی داشته که دوستت چنین دوست پسری گرفته. دوستت مشکلی دارد؟”
وقتی با او همدلی کنید و نوجوان بفهمد او را درک میکنید با شما صحبت میکند و با کمک خودش میتوانید راه حل مناسبی پیدا کنید.
گاه علت بدخلقی نوجوان کنجکاوی زیاد شما است
خیلی وقتها آنها میترسند موضوعی را به ما بگویند چون میدانند مدام از آنها پرسشهای متعددی میپرسیم تا بیشتر در مورد آن بدانیم.
کافی است او مثلا در مورد خودکشی یکی از همکلاسیهایش بگوید. او را سوال پیچ میکنیم تا بدانیم همکلاسی چه طور خودکشی کرده، کجا خودکشی کرده، خانوادهاش چه میگویند و سوالهای دیگر.
اگر قبلا هم چنین اتفاقی بین شما و نوجوان تان رخ داده برای شروع جدید و صحبتهای تازه از او معذرت خواهی کنید.
پس این بار اگر احساس کردید اتفاقی افتاده و باید در باره آن با نوجوان صحبت کنید بگویید: ” میدانم رفتار قبلی ام درست نبوده، معذرت میخواهم.”
به این ترتیب به او میگویید میتواند به شما اعتماد کند و رازهایش را با شما در میان بگذارد. چون میداند به اشتباه خود پی برده اید و آماده هستید تا در مشکل جدید همراه او باشید و به او کمک کنید تا بحران را پشت سر بگذارد.
درد و دل کردن مشکل بدخلقی نوجوان را حل نمیکند
تقریبا ۹۰ درصد نوجوانان میدانند وقتی به خانه میآیند حتی اگر تمام ماجرا را برای شما تعریف کنند باز هم مشکلی حل نشده است. در واقع ذهن آنها درگیر میماند و این شروع بدخلقی نوجوان است.
در چنین مواقعی مساله را شخصی نکنید و بدون آن که نگران شوید از او بپرسید که دلش میخواهد در کنارش باشید یا ترجیح میدهد تنها بماند یا تلویزیون تماشا کند. حتی شاید برایش غذای مورد علاقهاش را درست کنید.
با این روشها به او نشان دادهاید که وضعیت روحی او را درک میکنید و در کنارش هستید تا بحران را پشت سر بگذارد. هر چند ضمن همدلی و گوش دادن به درد دل نوجوان، باید راه حل هایی برای بیرون رفت او از دغدغههای خاطرش پیدا کنید.
یادتان باشد نوجوان در دو دنیای کودکی و بزرگ سالی گیر افتاده است. حتی خودش نمیداند چرا گاهی رفتار بزرگترها را دارد و گاهی رفتارهای بچگانه.
شاید لازم باشد به او تفهیم کنید درست مثل سرماخوردگی که او را نزد پزشک میبرید، خوب است تا با روانکاو یا روان درمانگر صحبت کند. روان درمان گرها به دلیل آن که با مشکلات مختلفی در افراد متفاوت مواجه هستند همیشه راه حل هایی خوبی ارائه میدهد.
در واکنش با بدخلقی نوجوان مهم این است با گفتهها و رفتارتان به او این پیام را بدهید که او را در این موقعیت حساس درک میکنید و در کنارش هستید تا مشکل را پشت سر بگذارد همان طور که اگر شما در چنین موقعیتی گیر افتادید انتظار دارید او شما را درک کند و در شرایط پراسترس همراه شما باشد تا به آرامش برسید.
بیشتر بخوانید: راهنمای تربیت دختر با اعتماد به نفس
نحوه برخورد با نوجوان سیگاری در سن بلوغ

داشتن یک نوجوان سیگاری دغدغه ناراحت کننده والدین در سن بلوغ است علی الخصوص که با آمدن سیگار و قلیان الکتریکی به بازار و اعلام بی خطر بودن آنها و معرفی آنها به عنوان نوعی روش ترک اعتیاد به سیگار و قلیان، خیلیها حتی نوجوانها با فکر این که این نوع پک زدن خطری برای بدن ندارد، آن را امتحان میکنند.
دغدغه بسیاری از خانوادهها صحبت با نوجوان سیگاری و قلیانی است که متاسفانه به راحتی ممکن است به طرف استفاده از آن گرایش پیدا کنند. چگونه با نوجوان سیگاری و قلیانی صحبت کنیم و به او هشدار بدهیم؟
حتما با نوجوان سیگاری صحبت کنید
تحقیقات نشان داده است هر چند ممکن است شخص اطلاعات دقیقی در مورد یک انتخاب خطرناک مثل سیگارهای الکترونیکی، رابطههای پرخطر جنسی، مصرف مواد مخدر، خوردن فست فود و …. به دست بیاورد ولی این اطلاعات دقیق به معنای استفاده نکردن از این روشهای خطرناک نیست.
سیگار یکی از این انتخابهای خطرناک است که باید حتما در مورد آن با نوجوان سیگاری صحبت کنید.
پس اطلاعات کاملی در مورد انواع سیگارها و قلیان و مضرات این دودها به دست بیاورید و آگاهانه با نوجوان صحبت کنید.
نظر او را بپرسید
نحوه گفت و گوی شما باید به صورت تعاملی باشد. یعنی او را وادار به تفکر و اظهار نظر کنید. حتی میتوانید با این جملهها شروع کنید :«نظرت در مورد سیگارها و قلیان چیست؟» ؛ یا «کسی را میشناسی که از سیگار استفاده میکند؟».
با شروع چنین مکالمهای با یک نوجوان سیگاری معمولا ممکن است با دو جواب مواجه شوید که نحوه ادامه مکالمه را تعیین میکند : این که خودش امتحان کرده و چیز خاصی نیست یا این که بسیاری از بچهها از آن استفاده میکنند پس عادی است.
از آنها بپرسید که آنها خودشان چه اطلاعاتی در مورد سیگار دارند. باید اطمینان پیدا کنید اطلاعات آنها از طریق تجربه شخصی است یا از طریق رسانهها و صحبتهای دوستان یا خودش با جست و جو در اینترنت از آنها مطلع شده است.
به نوجوان سیگاری تان عکس العمل شدید نشان ندهید
بخصوص اگر خودتان سیگاری هستید یا حتی تفریحی قلیان میکشید یا قبلا سیگاری بوده اید و ترک کرده اید در صورتی که فرزندتان اظهار کرد خودش آن را تجربه کرده است عکس العمل شدید نشان ندهید. چرا که مطمئنا از خودتان میپرسد شما چرا؟
بعضی بچهها فقط از روی کنجکاوی، یا همراهی با دوستان و تجربه یک طعم جدید که بعضی از سیگارها و قلیانها دارند درست مثل تجربه طعم یک شکلات: پک زدن به سیگار را تجربه میکنند.
به جای عکسالعمل شدید، با اظهار قدردانی خود از صداقت شان، نظر دقیق او و تجربهاش را جویا شوید. قرار است در این مکالمه کاری کنید نوجوان محافظت از خود را در برابر خطرات یاد بگیرد نه آن که از شما بترسد و پنهان کاری کند.
در پایان مکالمه این جمله را حتما بگویید: « مساله این نیست که من با تفریح مخالف باشم، مساله این است که خیلی دوستت دارم و نمیخواهم به تو صدمهای برسد.»
دیدگاههای دو طرف را با هم بررسی کنید
نوجوانان خوب بلدند والدین را از موضوع منحرف کنند.
مهم این است که اطلاعات شما کامل باشد تا اجازه بدهید او هم به طور کامل نظراتش را ابراز کند و پس از هر اظهارنظر شما دقیقا با اطلاعاتی که قبلا کسب کرده اید بتوانید نظر بدهید و بحث را به سمت نتیجه گیری در انتهای مکالمه هدایت کنید.
این نتیجه گیری میتواند در مورد سمی بودن مواد مایع خوش رایحهای باشد که در سیگار و قلیان مصرف میشود. یا در مورد اثرات دود آنها بر کودکان یا حتی بروز بیماریهای تنفسی مثل آسم و حساسیتهای دیگر.
حتما به نوجوان سیگاری بگویید که نیکوتین به هر شکلی به شدت اعتیاد آور است و حتی اگر تفریحی مصرف شود و به صورت اعتیاد هم در نیاید تاثیرات همیشگی بر نحوه کارکرد و رشد مغز خواهد داشت.
بیشتر بخوانید: تاثیر والدین در آینده و شخصیت کودک
در سن بلوغ باید با نوجوان قاطعانه صحبت کنید
هر مکانی چه مدرسه چه خانه قوانین خاص خود را دارد. برای آن که استرس کمتری به نوجوان و خودتان وارد کنید بهتر است طی یکی دو بار مکالمه در باره سیگار قاطعانه بگویید: من به تو اعتماد دارم و میدانم به خودت و من صدمه نمیزنی.
یادتان باشد خودتان نباید سیگاری باشید. در صورتی که سیگاری هستید موقعش هست که اراده تان را نشان دهید و حتی پس از مکالمه در مورد ضررهای انواع سیگار اعلام کنید که میخواهید سیگار را ترک کنید.
به جای بازی موش و گربه بهتر است صادقانه با او برخورد کنید و گوشزد کنید هر کاری عواقب خود را دارد و در صورتی که از سیگار و قلیان استفاده کند مسوولیت عواقب آن را هم باید گردن بگیرد. به احتمال زیاد میداند شما با چه روشی تنبیه یا تشویقش میکنید.
همیشه صحبت کردن و قانون گذاشتن شاید راه حل اساسی و قطعی برای پیشگیری از خطرات نباشد. ولی نوجوانی که در حال وارد شدن به دنیای بزرگسالی است وقتی میبیند والدینش به چه چیزهایی اهمیت میدهند و به چه ارزش هایی در زندگی پای بند هستند، مسلما کمتر خود را در معرض خطرات گوناگون قرار میدهد.
در دنیای صبحت با نوجوانان باید یادمان باشد داریم با آنها و نه برای آنها صحبت میکنیم.