فیلم Whiplash شلاق ساختهی شزل دیمین
فیلم Whiplash از ساختههای شزل دیمین Damien Chazelle کارگردان جوان و خوش آوازهی این روزهای هالیوود است. شلاقِ دیمن فیلمی است درباره شکست و پیروزی، غرور و حقارت. درباره کسانی است که دل بسته کاری هستند و بدون خون و عرق انتظار بهترین را دارند. در ادامه با تحلیل و نقد فیلم Whiplash شلاق با نت نوشت همراه باشید.
[su_label type=”black”]در ابتدا با نقد فیلم به قلم محمدتقی راسفیجانی همراه خواهیم بود:[/su_label]نقد فیلم Whiplash
دیمین در این فیلم از جی کی سیمونز J.K. Simmons با تجربه برای نقش آفرینی کاراکتری به نام فلچر استفاده کرده است. شخصیتی سخت گیر، منظم و پر اقتدار که از هر روشی برای رسیدن به هدفش استفاده میکند. انسانی و غیر انسانی بودن روش برایش کوچکترین اهمیتی ندارد.
وی معلمی است که هدف تمام وسایل را برایش توجیه میکند و سیمونز به شکل فوق العادهای از عهده آن برآمده است. جی کی سیمونز پس از سالها فعالیت اسکار نقش مکمل را به دست آورد.
Whiplash داستان پسری به نام اندرو با بازی مایلز تِلِر Miles Teller است که در رویای موسیقی جز وارد مدرسه شِفِر به عنوان درامر میشود و در سال اول مسیرش به فلچر معلمِ اسطوره ایه مدرسه گره میخورد و این آغاز چالشی در مسیر حرفهای اندرو است.
به قول راجر مور: “بازی تلر فوقالعاده است و به بیننده اندک امیدی میدهد که پوست این پسرک آن قدری دوام میآورد تا زیر ضربات فلچر پینه ببندد. البته اگر اشتیاقش برای مقبول واقع شدن قبلاً دیوانهاش نکند.“
[su_label type=”important”]بیشتر بخوانید:[/su_label] تحلیل فیلم First Man؛ سفر به ماه در مدار تنهایی
در نقد فیلم Whiplash باید گفت این فیلم کاملا خود را بی رحم نشان میدهد. نمایش بند بند شدن روح اندرو در سکانسهای تک نوازیش برای بهبود کیفیت کار خود دارای پرداخت و تدوین تامل آوری است.
فضاهای پر تنش و گاها هیستریک که دیمین در اتاق استودیو گروه در حال تمرین کردن است به نمایش میگذارد. شکنجه را به تصویر میکشد؛ شکنجهی روح و نه جسم. از آن دسته شکنجههایی که روح را جلا میدهد و قدرتی در درون انسان معرفی میکند که کلید گمشده معماهاست. البته اگر بتوان از استودیو خارج شد!!!!
Whiplash و Lala Land دو ساخته آخر دیمن به وضوح علاقه وی به موسیقی جز را به مخاطب یادآور میشود و به نظر میرسد دیمن رسالتی بر دوش خود احساس میکند که باید این سبک را دوباره به جهانیان بشناسد و احساس نهفته در آن را در همگان زنده کند.
فیلم Whiplash در اسکار سال ۲۰۱۵ نیز حضوری موفق را تجربه کرد و نتیجه آن نامزدی در پنج رشته و بردن ۳ جایزه بود. فیلمی که مورد توجه منتقدان قرار گرفت.
بیشتر بخوانید: فیلم The Revenant اثری از آلخاندرو گونزالس اینیاریتو
وقتی به انتهای فیلم میرسیم، با سکانسی فوق العاده و پر ظرافت همراه هستیم. دقایقی که نفس را در سینه حبس خواهد کرد و پایانی پرشکوه برای این سودای موسیقی جز رقم خواهد زد.
در نقد فیلم Whiplash باید گفت فیلمی است که مدام به ما یادآور میشود که خواستن هر چیزی بهایی دارد. خواستن مسیری است که از خودمان شروع میشود. از دردهایی که تحمل میکنیم، از عشقهایی که در سینه خفه میکنیم و در آخر دگردیسیِ درونی است که خود خواسته باید بپذیریم تا به هدف برسیم.
میتوان شلاق را ذهن عصیان گرِ انسانهایی دانست که از فست فوودهای چرند روزانه خسته اند و به تغییر فکر میکنند. انسانهایی که روزمرگی را سَمی میپندارند که جوامع را با آن مَسخ کرده اند و مدام دنبال شکستن پیلهای هستند که جبر جغرافیایی، خانوادگی، فرهنگی و اجتماعی به دورشان تنینده است. انسانهایی که به بهتر شدن و بهتر بودن میاندیشند.
بیشتر بخوانید: فیلم The Post رسوایی بزرگ ساختهی استیون اسپیلبرگ
[su_label type=”black”]در ادامه با تحلیل فیلم شلاق به قلم مهزاد مفرحی همراه خواهیم بود:[/su_label]شلاق Whiplash
انتخاب کنید، یک زندگی عادی یا اسطوره ای؟
شلاق یک درام آمریکایی ساختهی دیمن شزل در سال ۲۰۱۴ است که توانست بسیار پرافتخار ظاهر شود و جوایز بسیاری را از آن خود کند.
دیمن شزل شیفتهی موسیقی جاز است و در دبیرستان با وجود علاقه اولیه به فیلم سازی به عشق موسیقی جاز به موسیقی روی میآورد و نوازنده درام میشود ولی به محض اینکه حس میکند در موسیقی بی استعداد است به فیلم سازی باز میگردد.
پس اینکه موسیقی جاز در تمامی فیلمهای او نقش کلیدی بازی کنند یا در نهایت یک گوشه و کناری جای بگیرند از روحیهی او دور از انتظار نیست. او فیلم شلاق را بر اساس تنشهایی که با یکی از معلمان سخت گیرش داشت ساخته است.
فیلم Whiplash برندهی جایزهی اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل مرد، بهترین صدا برداری و تدوین شده است و در بخشهای بهترین فیلم و بهترین فیلم نامه اقتباسی تنها نامزد شده است.
فیلم Whiplash در سال ۲۰۱۶ در لیست صد فیلمی که باید پیش از مرگ دید قرار گرفته است و جزو ۲۵۰ فیلم برتر سینما به انتخاب مخاطبان است با این وجود جزو کم فروش ترین فیلمهای برندهی جایزهی اسکار است.
یو اس تودی دربارهی فیلم Whiplash مینویسد؛
“چهار ستاره از چهار. خیره کننده و بدعت گذار با داستانی معلق که با دو اجرای خارقالعاده سرهم شده باشد. فیلمی تمام و کمال برازنده جایزه اسکار. شکلی که این فیلم از لحظه شروع تا پایانش اضطراب آورترین هیجانها را به تماشاگر میدهد شاید آن را تبدیل به تعلیق آمیزترین فیلم سال هم بکند. کیفیت سرذوق آوردنده این فیلم با کلوزآپهایی مهیج و فیلمبرداری فوق العادهاش چندین برابر شیفته کننده شده است.”
دمن شزل که برای ساخت فیلم Whiplash مصمم بود اما بودجه نداشت یک نسخه به صورت فیلم کوتاه از این ایده میسازد و در جشنوارهها به نمایش در میآورد. فیلم کوتاه شلاق با استقبال روبرو میشود و همین برای او تهیه کنندهای که فیلم بلندش را تامین کند پیدا میکند.
[su_label type=”important”]بیشتر بخوانید:[/su_label] فیلم جوکر: افسانه، خیال، واقعیت یا دنیایی وارونه!
در این فیلم مایلز تلر و جی کی سیمونز به ایفای نقش پرداخته اند.
روزنامه لس آنجلس تامز راجع به فیلم Whiplash مینویسد:
“سیمونز هیچگاه بهتر از این نبوده، او میتواند همزمان تنبیه کننده باشد و صاحب خیر. تلر هم نهایت تلاشش را میکند که همان بازیگری باشد که لایقش است و به این فیلم به عنوان یک فرصت برای نمایش استعدادهایش نگاه کرده است. شما باور میکنید که انگار تمامی دقایقی که با تکان دادن استیکهای درامش عرق میریزد خود واقعیاش است. نه در حال بازی در یک نقش.”
داستان فیلم Whiplash دربارهی هنرجو و نوازندهی درامی به نام اندرو ست که تمامی تلاشش را میکند تا در این راه بهترین باشد و به یک اسطوره تبدیل شود و از طرف دیگر استاد موسیقی و رهبر ارکستری به نام فلچر بسیار بی رحمانه و وحشیانه در پی آن است که اسطورههای موسیقی جاز را از نو بسازد.
از آن جایی که محبوبیت موسیقی جاز روز به روز کمتر میشود برای او این مسئله به چیزی شبیه مرگ یا زندگی تبدیل میشود.
سایت امپیایر دربارهی فیلم Whiplash مینویسد؛
“خلاصهی داستان خستهکننده به نظر می آید. اما فیلم تو را هیجان زده میکند و خسته با مخی سوت کشیده به تشویق وا میدارد. “
اندرو یک جوان خجالتی و کم رو است که بدون مادر بزرگ شده است. او یک زندگی خانوادگی معمولی دارد و به قولی پسر خانواده است. با پدرش پاپ کرن میخورد و به سینما میرود و ناهار و شام را با آنها سپری میکند.
شاید بتوان گفت پدر اندرو یک شکست خورده است ولی در واقع پدر اندرو یک انسان عادی است. او صرفا قهرمان نیست. اسطوره نیست. پسرش در این زندگی به سر میبرد و سعی میکند روش او را دنبال کند.
کارش را تا جایی که شد ادامه بدهد و اگر شد دوست دختری داشته باشد و به نحوی زندگیاش را بگذراند ولی دیدار او با فلچر و آموزشش زیر نظر او باعث میشود که او تا حد ممکنه از پدرش فاصله بگیرد و بخواهد که یک اسطوره باشد و برای این هدف تا حد آسیب زدن به خود پیش برود.
شخصیت فلچر مدام در حال غافلگیر کردن مخاطب است. با اینکه بسیار خوب پرداخت شده است. مخاطب را سردرگم میگذارد که من باید راجع به این شخصیت چه حسی داشته باشم.
او آدم بدی است یا نه. او گاهی مهربان میشود و کمی بعد میفهمی که مهربانیاش تنها برای بهتر ضربه زدن به تو بوده است. او با محبت اسرار افراد را به دست میآورد تا آن را برعلیه شان استفاده کند و چیزی که او را تطهیر میکند هدفی است که دارد.
او معتقد است مخرب ترین حرفی که یک هنرجو میتواند بشنود “آفرین” است. این باعث توقف او میشود و به همین دلیل تا حد ممکنه با استفاده از انواع ترفندها مثل ترفندهای کلامی و تحقیر و حتی پرت کردن صندلی و سیلی زدن در سخت گیر بودن تلاش میکند. او به تمام معنا یک استاد و معلم است که تمامی تلاشش را برای یادگیری هنرجو میکند.
بیشتر بخوانید: فیلم ۱۲ Angry Men دوازده مرد خشمگین اثر سیدنی لومت
ترنس فلچر: من داستان چارلی پارکر رو برات تعریف کردم؟ درسته؟
اندرو نیمن: آره؛ جو جونز یک سِنج رو به طرف سرش پرت کرده.
ترنس فلچر: دقیقا. پارکر یک بچه جوان بود، و ساکسیفون رو خوب میزد. یک روز وقتی میخواسته یک قطعه حساس رو اجرا کنه، کلا گند میزنه. جونز به همین خاطر اون رو سرزنش میکنه و بهش میخنده. پارکر اون شب، تا صبح گریه میکنه؛ اما میدونی بعدش چه کار میکنه؟ تمرین.
اون تمرین میکنه و تمرین میکنه و فقط یک هدف توی ذهنش داشته: دیگه هیچ وقت کسی بهش نخنده. یک سال بعد اون برمیگرده به گروه؛ میره بالای صحنه و بهترین اجرای سولوی لعنتی دنیا رو اجرا میکنه.
اما فرض کن که جونز روز اول، این طور میگفت: «خوب چارلی؛ اجرای خوبی بود. آفرین». اون وقت چارلی پیش خودش این طور فکر میکرد: «خوبه. پس من اجرای خوبی داشتم».
پایان داستان؛ و دیگه هیچ «پرنده»ای هم نبود (اسم یکی از قطعات پارکر). به نظر من، این یک تراژدی تمام عیاره. اما این دقیقا اون چیزیه که الان دنیا میخواد!
مردم تعجب میکنن که چرا موسیقی جاز داره از بین میره؟ من بهت میگم. و هر آلبوم جاز مزخرفی که اون بیرون هست، در واقع نظر من رو اثبات میکنه. هیچ عبارتی در زبان، خطرناکتر از «آفرین» نیست.
این دو شخصیت در مقابل یک دیگر قرار میگیرند و با یکدیگر همراه میشوند و مبارزه میکنند و این دقیقا معنای موسیقی جاز است. میتوان گفت که فرم فیلم Whiplash برای ادای احترام و ابراز علاقه به موسیقی جاز ساخته شده است.
منتقد اینترتینمنت ویکلی دربارهی فیلم Whiplash میگوید؛
“اگر از دیدن قلقلکردن دو بازیگر کاملا خارقالعاده تا وقتی که به نقطهی جوش برسند، لذت میبرید، این برای تماشای فیلم کافی است. راستی، فیلم به معنای واقعی کلمه، تعریف موسیقی جاز است.”
بیشتر بخوانید: فیلم Burning سوختن ساختهی لی چانگ دونگ با داستانی از هاروکی موراکامی
هنری بارنز در گاردین میگوید:
“سخت است که فیلمی درباره موسیقی پیدا شود که نسبت به موسیقی و کاراکترهایش به یک اندازه ابراز عشق کند. ویپلش نشان میدهد که کارگردان چطور مات و مبهوت موسیقی جز (فلچر) و خلسه یک استعداد از کمان رها شده (اندرو) شده است. هر دو طرف به همراه یکدیگر داستان را خلق میکنند، با کار تازهای که شزل کارگردان کرده تکانی دوباره به این ژانر داده شده است.”
اما داستان فیلم Whiplash چیزی فراتر از ادای احترام به موسیقی جاز است. او لحظهی ابتدایی آفرینش یک اسطوره را به نمایش میکشد و مسیر خلق را نشان میدهد. با تمام نقاط مثبت و منفی.
هالیوود ریپرتر مینویسد:
“این فیلم درباره پاداش و دستمزد فداکاری و از خود گذشتگیست. اگرچه شاید بر سنگدل بودن غیرعادی فلچر صحه نمیگذارد (این مرد به وضوح مشکلات احساسی و روانی دارد) اما حالت شیرین و مطلوب و حال خوش داشتن را هم به خود نمیگیرد.
همانطور که فلچر درجایی با طعنه یادآوری میکند که چلاقترین و مسخرهترین کلمات در زبان انگلیسی همان گود جاب (آفرین و احسنت) است. اگرچه درباره پایان فیلم چند سوال پیش میآید اما استعداد چزل در مقام کارگردان قابل تحسین است. موسیقی فیلم درکنار همهچیز بسیار غنی جلوه میکند.”
بیشتر بخوانید: فیلم ۱۲۷ Hours ساخته دنی بویل
و مخاطب را با سوالات زیادی تنها میگذارد. اینکه برای رسیدن به یک هدف باید تا به کجا تلاش کرد؟ چقدر باید گذاشت تا تلاش برای یک آرزو و هدف انسان را زجر بدهد و از باقی زندگی باز دارد؟
- یک زندگی ساده و دلنشین بهتر است یا شکوه اسطوره شدن با تمامی دردها و رنج ها؟
- سخت گیری تا به کجا لازم است و اگر کسی کم بیاورد ضعیف بوده است؟
- آیا باید به هرکس به اندازه ظرفیتش فشار آورد یا فراتر از آن که اگر قدرتمند بود بهتر شود و اگر ضعیف بود حذف شود؟
اینها سوالاتی هستند که فیلم Whiplash برای آن پاسخی ندارد. تنها آن را مطرح میکند و دوگانگی مخاطب در حین تماشای فیلم، سختی انتخاب میان زندگی کردن یا اسطوره بودن و فدا شدن را نشان میدهد.
فیلم Whiplash طرح سادهای دارد. برآورده شدن یک آرزو از طریق معمول ترین روش یعنی کار و پشتکار. ولی بازیهایی که در شخصیت پردازی و دیالوگها درآورده است آن را منحصر به فرد جلوه میدهد به نحوی که فیلم دیگر فیلم سادهای نیست.