همراهی نوش و نیش; کتاب « ادویه برای گوشتهای تلخ »
شعرهایش بوی شعر ندارند. طعم دل نوشته های یک روح لطیف و خسته که کنار پنجره به دور دستها خیره شده را تداعی می کنند. از همان طرح روی جلد مشخص می شود که این کتاب برای تغییراتی در مذاق روحیه ی شما نوشته شده است.
«مسئله را هر طور نگاه کنی، همان جور پیش میرود…»
باور کنید:
من هی دارم
خیلی خوب جوری نگاه میکنم؛
خیلی خوب جوری…
شاید
مسئلهاش خراب است!
خوب!»
دریک عصر پاییزی از هانا مهر می خواهم که ساعتی را باهم بگذرانیم. در یک کافه دنج حواشی مرکز تهران همراه هم می شویم . خلوت ترین نقطه کافه می نشینیم . از خودش می گوید از خانواده اش که نقطه عطف او به ادبیات بوده اند . پانزده سال روزنامه نگاری را تجربه کرده است. امّا مثل اینکه شعر وادبیات در خلق و خویش برجسته تر بوده و باز به شعر روی آورده. می گوید در خانواده اش همه ادیب وفاضل بودند و او هم خود به خود شیفته ادبیات شده ولی شاید شیطنت های دوران نوجوانی به او اجازه نداده که فقط به ادبیات اکتفا کند. روزنامه نگاری را ادامه داده و اکنون چند سالیست این حرفه را رها کرده و مدرس دانشگاه است.
از کتابش « ادویه برای گوشت های تلخ » می گوید که سبک جدیدی است. نه شعر نو نه شعر کلاسیک و به قول خودش : « نمی دانم چه اتفاقی افتاد که شعرهایم به این شکل در آمدند ! شاید همان طور که آقای اکبر اکسیر گفتند : « این دل نوشته ها را فرا شعر باید نامید »
تمام اشعار این کتاب از تجربه های خودش سرمنشا می گیرد. و معتقد است که ادویه برای گوشتهای تلخ حاصل تجارب به اضافه ایهام فراوان است .
نشنیدهای:
«دوش وقت سحر ار غصه نجاتم داد…»؟
…
وقتی غصه داری،
باید صبح زود دوش بگیری!»
باید در نوشته هایش زیاد تأمل کنید تا به عمق تلخ موضوع پی ببرید. مثلا ً قطعه « چراگاه » از نگاههای سنگین مردان بر دختری سبزه رو حاصل شده. یا « مه روم » که از دیدار چوپانی که عطر گوچی زده بود ولی پاهایش کبود بود. و . . .
از طرح روی جلد چندان رضایتی ندارد شاید هم حق با اوست. جذابیتی که در متن هست بر جذابیت طرح می چربد و اصلا ً خودش می گوید سر کلاس دانشگاه دانشجویان مرد هیچ ارتباطی با طرح روی جلد برقرار نکردند. ولی دختران خیلی زود متوجه شدند که ماجرای کتاب از چه قرار است. این هم شاید دلیلش بیشتر سرو کارداشتن خانمها با لوازم آشپزخانه است. شعرهای اُثمانی، استخدام، ناصر خسرو و مه روم و . . . دل نوشته های برجسته او در این کتاب به شمار میروند. و به گفته خودش شعرهایش همراهی نوش و نیش است.
می گوید شعرهایم را ویرایش نمی کنم فقط منتظر همان حس ّ آمدن واژه ها می مانم. وقتی جاری شوند خود به خود روی کاغذ می غلتند.
یک کتاب که در سال ۱۳۹۱ به چاپ رسیده هنوز برای خواندنش دیر نشده و دیر نمی شود این ادویه تلخ را از دریای کتاب بگیرید و بخوانید تا مذاق شیرین این نویسنده را بچشید.
به نظرم کتاب جالب و خواندیی آمد … گوشت تلخ عبارتیه که ما برای افرادی که به قولی نچسب هستند و یا حتی در مواردی در بیان تعریف استفاده می کنیم … با نگاهی به جلد کتاب متوجه شدم دقیق منظورشون و سبک و سیاق کار چیه …
بازهم ممنون
ممنون از حسن توجه شما
در هر صورت ادویه ای است با مزه ای جدید در بین کتابها