نگاهی به حواشی قبل از بازی فوتبال تیم ملی ایران و کره در شب عاشورا ۱۳۹۵
این روزها شاهد آن هستیم که رسانههای خبری رسمی و غیررسمی حامل موجی از گمانزنیها پیرامون تغییر روز برگزاری دیدار دو تیم ملی ایران و کره جنوبی در جریان رقابتهای مقدماتی جام جهانی ۲۰۱۸ روسیه هستند.
همانطور که در گفتههای مهدی تاج، رئیس فدراسیون فوتبال ایران، نیز تأکید شده است، برنامههای زمانی دیدارهای فیفا همواره از مدتها قبل طرحریزی میشوند، بدینترتیب برنامهء این بازی نیز در سال ۲۰۱۲ و برای ۱۱ اکتبر ۲۰۱۶ مطابق با ۲۰ مهرماه ۱۳۹۵ و برابر با نهم محرم ۱۴۳۸ (بنابر افق زمانی ایران) از پیش تعیین شده بوده است؛ یعنی دقیقا مصادف با روز تاسوعای حسینی که به یاد سردار کربلا، ابالفضل العباس بن علی (ع)، مراسمات ویژهای در سراسر جهان تشیع بهویژه در ایران برگزار میگردد.
مقارنت این رویداد ورزشی با تاسوعای حسینی، و بدتر از آن با شب عاشورا، موجب شده است که دغدغهء خاطر برخی متدیّنین بهخصوص مراجع معظم تقلید و علماء حوزه که حراست ارزشهای مذهبی را بر عهده دارند به این موضوع جلب شود .
بیشک این نکته انکارناپذیر است که عزاداری حسینی اصلیترین شعائر مذهبی در ایران محسوب میشود و بنابر سنتی نیک نه فقط شیعیان بلکه در میان تمامی ادیان و مذاهب در ایران فرض پاسداشت حرمت سوگواری برای سرور و سالار شهیدان امری حتمی و نهادینه است. به همین دلیل این نگرانی قابل درک خواهد بود که شادیها و شعفهای ذاتی یک مسابقهء فوتبال با این حساسیت بیبدیل و آن هم به میزبانی ایران، موجب شود که حرمت تقدسات مذهبی در چنین ایامی شکسته شود.
این امر از آنجا نگرانکنندهتر خواهد شد که این نکته را نیز در نظر بگیریم که شرایط امروز اجتماعی ما نهتنها در این مورد، بلکه در موارد متعدد دیگری نیز مبتلا به چالشهایی میان سلوک دینی با رفتارهای روزمره شده است (برای مثال، موضوع کنسرتهای موسیقی). بر این اساس، مسئلهء شادی ناشی از گلزدن ایران و حرمت تاسوعا و عاشورا قابل تأمل خواهد بود.
اگرچه دستاندرکاران وزارت ورزش و فدراسیون فوتبال در این ایام باقیمانده به این رویداد مسئلهساز تمام سعی خود را برای جابجایی روز بازی انجام دادهاند، اما نتیجهء این تلاشها هرچه که باشد اما باید توجه داشته باشیم که این اتفاق میتواند دستمایهء تلاش برای درک عمیقتر آداب و سلوک دینداری در جهان امروز واقع شود. نظم طبیعی زندگی روزانهء امروز و مصادف شدن آن با ایّامی که میراث مقدسی از تاریخ دین و مذهب ما هستند نه مختص به بازی اخیر ایران و کره است و نه مختص به فوتبال. در حقیقت پیش از این نیز در رقابتهای متعدد دیگر با چنین مسئلهای رویارو شدهایم، و از همه مهمتر توانستهایم حضور بانوان محجبهء ایرانی را در بسیاری از آوردگاههای جهانی با افتخار تجربه کنیم.
با تمام این اوصاف، این نکته قابل تأمل است که دیانت و شعائر آن در کنار معنای حقیقیشان، از یک معنای نمادین نیز برخوردار هستند. بر این اساس وقتی ما شیعیان پس از گذشت ۱۴۰۰ سال از حادثهء خونین کربلا به عزاداری میپردازیم، اگر منحصراً مدعی سوگواری یک واقعهء تلخ تاریخی باشیم، چیزی جز برچسب واپسروی را بر خود نخواهیم زد، و ارزش پیام چنین واقعهای را کوچک خواهیم کرد. در عوض آنچه موجب رمز ماندگاری این سنت بیبدیل شده است به درک نمادین ما از حقیقت جاری در «عزاداری حسینی» بازمیگردد؛ حقیقتی که در واقعیت سرخ کربلا شکل گرفت اما بهطور نمادین در عزاداریهای سیاهپوش ما زنده مانده است. حقیقتی که اگر از ظاهر آن قضاوت شود در سیاهپوشی و خاکآلودگی عزاداران محدود میشود، درحالی که بر هیچ عدالتخواهی پوشیده نیست که واقعهء عاشورا عصارهء تمام اندیشههایی است که در تاریخ بلند عدالتطلبی توحیدی یکجا و در یک مکان و زمان خود را عیان کرده است.
برای درک بهتر این نظر که مسئلهء شادی و اندوه عزاداری حسینی مسئلهای از پیش حلشده در فرهنگ مذهبی ما است (همانطور که برنامهء فیفا نیز از پیشتعیین شده است!)، شما را به تجربیات حقیقی خودتان در طی سالها سوگواری در تاسوعا و عاشورا دعوت میکنم.
در جریان دههء محرم، پیش از آن و پس از عصر عاشورا، همگی ما هم دغدغهء کار و شغل خود را داریم و زندگی روزانه را پی میگیریم، و نیز در همنشینیهایمان با یکدیگر گاهی اوقات خوش و حتی پر از خنده و مزاح را تجربه میکنیم. بارها شاهد هستیم که در حول و حوش مراسمات میان جوانان و نوجوانان مزاح و خنده در جریان است، اما هیچ کس درکی مبنی بر حرمتشکنی ندارد، اگرچه در حین چنین لحظاتی یکدیگر را به حفظ حریم و حرمت عزاداری فرامیخوانیم و البته به آن پایبندیم. اگر به خودمان بازگردیم در خلال چنین حالاتی که طبیعتا نه به قصد بیاحترامی هستند و نه ناشی از غفلتاند، باز هم جریان غالب ِ روحیه و وجدان آگاه ما افراد عزادار مشخص است: «همگی در انتظار حضوری سنگین بر بال سبک عروج در سوگ حسین و یارانش در التهاب هستیم». به عبارت دیگر، این شادی کردن جزء روزمرگیهایی است که خللی در اصل مقام عزاداری و تأملات معنوی ما ایجاد نمیکنند. در حقیقت حرمتشکنی زمانی معنا دارد که اصل را وانهیم و حقیقت آن را نادیده بگیریم و خودمان دست به برپایی شادی بزنیم، این در حالی است که ذات فوتبال بیش از آنکه شادی را در بر داشته باشد، «پرهیجان» است و شادیهای مرسوم در آن منحصرا راهی برای «ابراز این هیجان و تنش» میباشند. این واکنشها جزئی از روزمرگیهایی هستند که نه میتوانند و نه قرار است که ما را از تکاپوی معنوی در هیئتها، دستهجات و جلسات عزاداری تاسوعا و عاشورا بازدارند.
این نکته نه در مقام یک استدلال برای بیارزش جلوه دادن دغدغهء دینداری است، بلکه بدین منظور طرح میشود که از یک ایده پشتیبانی کند؛ دغدغهها و نگرانیهای مذهبی در برابر حوادث روز، خود نشان از طبع آگاه و پرسشگرانهء ما دارد، اما آلوده کردن این روحیهء مقدس به جنجالهایی که ظرفیت دین و دیانت را آنقدر محدود جلوه دهند گویی «تعطیلی و تعطیلات» تنها رهآورد اعتقاد و باورهای مذهبی خواهد بود، خود میتواند ضربهء مهلکتری بر پیکرهء حرمت و کرامت دینداری محسوب شود.
این حقیقت که حرمت امامزاده به متولی آن برمیگردد، نشان از ظرفیتی غنی برای دعوت مؤمنین و عاشقان حسینی به مسئولیتپذیری دینی و تعهد مذهبی در این ایام دارد. اگر فرض را بر این بگذاریم که میشود میان حقیقت سنتهای دینی (و نه ظاهر آنها) با مطالبات طبیعی دنیای امروز سازگاری ایجاد کرد (که برای مثال در مورد ورود زنان به عرصههای گوناگون اجتماعی و شغلی، ورزشی و حتی قضاوت، شاهد هستیم)، پس میتوانیم از این شرایطی که بهلحاظ مذهبی پرمخاطره جلوه داده میشود، فرصتی تاریخی بسازیم. باور داشته باشیم یا نه، از یک طرف ساعاتی مملو از استرس و اضطراب طبیعی یک فوتبال حساس ملی را در عرصهء بینالمللی پیش رو داریم، و از طرف دیگر در مناسبتی جاودانه و متعالی قرار خواهیم داشت که هیجانات اندوهگین و غمافزای آن منافاتی با طنین «یاحسین» در برابر جهانیان و در ورزشگاه آزادی و در پاسخ به شاهلحظههای هیجانبرانگیز آن بازی نخواهد داشت.
سلام به نظرم خیلی زیرکانه و با مثالهایی زیرکانه تر خواسته ای امری نادرست را درست جلوه دهی! چرا شادی حاصل از فوتبال را با شادی حاصل از جشن تولدت مقایسه نمیکنی!؟ در جشن تولد هم هیجانات و سوپرایزهایی به همراه شادی وجود دارد! به نظرم جشن تولد هم نوعی روزمرگی هست که سالی یکبار اتفاق می افتد! حتی در عزاداری هم هیجان و شادی وجود دارد اما نه آن شادی که شما بدان اشاره کردین…
امید عزیز سلام
از نظر تو ممنونم. در این موراد هرکسی حرفی بزند خواننده نیز میتواند از ابعاد خاصی نظرات خاص خودش را داشته باشد. موضوعات مرتبط با نگرش معمولا حرف آخر ندارند و همیشه میشود حرف روی حرف آورد. اما پاسخ بنده این است که دقیقا شادی فوتبال با شادی «جشن تولد» مقایسه بردار نیست! آنجا که نوشتهام «اصل را وانهیم و حقیقت آن را نادیده بگیریم و “خودمان دست به برپایی شادی” بزنیم» دقیقا پاسخ این نکتهء شما داده شده. فوتبال ذاتا به شادی ربطی ندارد. ما فوتبال برگزار نمیکنیم تا «شادی برپا» کنیم! شادی در کنار فوتبال میتواند بیاید و اگر خودمان را کنترل کنیم میتوانیم به حرمت این روز و شب، آن را بروز ندهیم. در واقع هیجان فوتبال بیشتر یک نوع استرس است که ممکن است با رفتارهای سالم (جیغ و داد و هورا) یا ناسالم (فحش و سنگپرانی و شعارهای غیرانسانی) تخلیه شود. برای این وضعیت خاص نیز ما مومنین و عزاداران حسینی با زیرکیهایمان قطعا میتوانیم راه و روش درخور و زیبندهای برای ابراز هیجانات فوتبالی پیدا کنیم. ان شاء الله.
سلام,دیروز ایران ب ازبکستان گل زد,ما ب صورت ذاتی خوشحالی کردیم,ب نظر شما میشه جلوی اون خوشحالی لحظه ای رو گرفت؟اونم ۱۰۰ هزار نفر با اعتقادات و افکار گوناگون؟
علیرضا جان سلام و درود.
به نظر من قرار نیست ابراز هیجان در برابر زدن گل که به امید خدا در آزادی و در برابر کره هم اتفاق میفته، حتما و صرفا با خوشحالیهای همیشگی باشه. همونطور که خیلی ها این رو گفتن واکنش ما به گل زدن یا گل خوردن میتونه مطابق با حرمت شعائر این روز و شب باشه. اگر در کل نتونیم «جلوی اون خوشحالی» رو بگیریم به یک تعبیر نشون میده عزاداری های ما در اصل ظاهری خالی از معرفت هست. یکی از صفات مهم هر انسان خویشتنداری هست که اینجا خودش رو نشون میده. دغدغهء تو در مورد اعتقادات و افکار گوناگون خودش نشون میده ما نیاز داریم یادبگیریم در دنیای پیچیدهء امروز توانمندتر بشیم و بتونیم بین تعارضهای ظاهری مون یک مصالحه و سازش پخته ایجاد کنیم. سعی می کنیم و امیدواریم نتیجهء قبولی بگیریم. از ترس امتحان اگر نریم امتحان بدیم دیگه حتی زمینهء ارفاق هم نخواهیم داشت!
سلام بر شما
تلاش شما رو در جهت ایجاد فرهنگی نوین درک میکنم! اخیرا متوجه این نوع فرهنگ زیرپوستی در تمامی صحبت های اطرافمان شده ام! این فرهنگ جدید میگوید بگذار هر اتفاقی که میخواهد بیفتد هر کس هر طور که میخواهد فکر کند ولی تو که آنگونه فکر نمیکنی؟ پس راهی که میروی درست است! یعنی من در خودم هر اتفاقی را قضاوت میکنم آنگاه از خودم میخواهم که رفتاری درخور این قضاوت انجام دهم!
شاید مثال خوبی نزده باشم ولی مثلا شما به حریم شخصی فردی نگاه میکینید در وهله اول شاید سر بگردونی و منصرف بشی اما اگه ادامه دادی شروع میکنی با قضاوت به خودت این اطمینان رو بدی که نگاه من به قصد سو استفاده و رنجش او نیست و فقط از سر کنجکاوی هست و من باید با حفظ این قوانین این کار رو انجام بدم…
حال اگر در همین لحظه کسی به شما نگریست! آن وقت چه؟
شاید در این قضیه فوتبال هر کس سعی کنه خودش را حفظ کنه ولی آیا همه تماشاچیان هم عقیده ی شما هستند؟ اگر چنین نشد چه جوابی داری بدی به خدای خودت! قرار گرفتنت در اون فضا رو چطور توجیه میکنی وقتی دیگه کار از کار گذشته حتی اگر هم طرز فکرت با اونا یکی نباشه!
الان دیره ولی ای کاش بشه همون طور که شما فرمودین رفتار کنن
امید جان. شاید کسی هرگز به شما ننگرد، آن وقت چه؟! بهتره این طور بگم که همون طور که تخمهخوردن به ذات فوتبال برنمیگرده و ما در ماه رمضان میتونیم فوتبال تماشا کنیم و تخمه نخوردیم، معتقدم شادی کردن به ماهیت فوتبال برنمیگرده و «ابراز هیجان» در طی اون باید توسط خود ما به صورت آگاهانه و هوشمندانه کنترل بشه. به هر حال البته من معتقدم پخش سراسری این بازی از تلویزیون توجیهی نداره و بهتر هست به حرمت این ایام از پخشش امتناع بشه. باید ببینیم آیا کسی حاضر هست چنین تدبیری رو بیان کنه و البته به اجرا دربیاره؟! اما برگزاری بازی در حقیقت عهد و پیمانی هست که از مدت ها قبل به صوررت بین المللی در دوش ما گذاشته شده و باید با خویشتنداری اون رو به نحو احسن به سرانجام برسونیم. یا حق.