پاییز فصل آخر سال است نوشتهی نسیم مرعشی؛ ما دخترهای ناقص الخلقهای هستیم.
این رمان پاییز فصل آخر سال ماجرای سه زن است. لیلا، شبانه و روجا این سه دختر متولد دهه شصت هستند. هر یک از این دخترها در برهه حساس زندگی خود هستند. این رمان برشی از زندگی و ماجراها و دغدغههای این سه زن است. نت نوشت این بار رمان پاییز فصل آخر سال است به قلم نسیم مرعشی برای تحلیل و بررسی در نظر گرفته است. با ما همراه باشید.
پاییز فصل آخر سال است
ما دخترهای ناقص الخلقهای هستیم
پاییز فصل آخر است عنوان رمانی از نسیم مرعشی است. در این رمان لیلا، رجا و شبانه هر سه در آستانهی سی سالگی هستند و با هم از زمان دانشگاه دوست هستند زندگی آنها به نوعی با هم گره خورده است. مهاجرت، اشتغال، درگیری با خانواده، روابط عاطفی از جمله مسائلی هستند که شخصیتها درگیر آن هستند. و داستان حول محور این دغدغهها و چالشهای شخصیتها با این مسائل است.
رمان در دو فصل تابستان و پاییز روایت میشود. هر فصل سه تکه دارد که هر یک از این تکهها را یکی از شخصیتها روایت میکند. و از زاویه دید خود کاراکتر با او آشنا میشویم. راوی تکهی اول لیلا، تکهی دوم شبانه و تکهی سوم رجا است.
دخترانی از جنس دهه شصت
لیلا که روایت با او آغاز میشود. در حقیقت رمان با خوابی که لیلا دیده است آغاز میشود. خوابی که پیشتر تعبیر شده است. همسر لیلا، میثاق به دلیل ادامهی تحصیل و به زعم خودش پیشرفتهای بیشتر خارج از کشور مهاجرت کرده است. اما لیلا با او نرفته است. لیلا که به شدت عاشق میثاق است رفتن او را باور ندارد و با بحرانهای بعد از آن دست و پنجه نرم میکند. خانوادهاش نگران او هستند و اصرار دارند که پیش آنها به اهواز برود.
نمی خواهم برگردم اهواز. آدم که راه رفته را بر نمیگردد. همان سه چهار روزی که آن جا بودم فهمیدم نمیتوانم بمانم. اهواز گرم است. هُرم گرما از زمین بلند میشود و روی سینهی آدم هوار میشود چه قدر عصر بروی جاده ساحلی و برگردی و بشود بیست دقیقه؟ چه قدر زیر باد کولر که بوی خوب خاک میدهد مجله بخوانی؟ این بار که رفتم اهواز، اهواز کوچک شده بود انگار.
شبانه که روایت دوم از زبان اوست به همراه پدر و مادر و برادرش زندگی میکند. نامش شبانه است چون پدرش عاشق شعرهای شاملو بوده و نام او را از شعری از شاملو برداشته است. برادر او عقب افتادهی ذهنی است. شبانه در رابطهی عاطفی با یکی از همکارانش به نام ارسلان است. او تکلیفش با این رابطه معلوم نیست. و در زندگی هم با مادر خود دچار مشکلات زیادی است. شبانه بیشتر مسئولیتها و کارهای برادرش ماهان را به عهده گرفته است. اودر این بین احساس تنهایی و بلاتکلیفی میکند.
از چی دوست دارم حرف بزنم؟ دوست دارم از همهی چیزهایی که قلاب انداخته اند به مغزم و از همه طرف آن را میکشند حرف بزنم. رجا که اصالتا رشتی است و بعد از قبولی دانشگاه به همراه مادرش به تهران آمده است. پدرش فوت کرده و برادری به نام رامین دارد. او که میخواهد به فرانسه مهاجرت کند و در عین حال به فکر مادرش است که تنها میماند و از طرف دیگر اوست که به نسبت بقیه پر از زندگی و شور است جسارت دارد و به فکر پیشرفت است.
روایت آخر در هر دو فصل تابستان و پاییز روایت اوست و دغدغه هایش در آستانهی مهاجرت. دلم میخواهد مغزم را بیاورم بیرون و با برس بسابم، هی بسابم، شاید این چیزهایی که رویش چسبیده کنده شود برود توی سینک. این طوری که نمیشود. باید بخوابم.
شخصیتهای دیگر رمان مانند سمیرا خواهر لیلا و خانواده اش، پدر و مادر لیلا، پدر و مادر شبانه، مادر و برادر رجا، ارسلان، میثاق شخصیتهای فرعی رمان هستند که به تمام آنها هم در کنار شخصیتهای اصلی و در رابطه با آنها پرداخته میشود.
[su_label type=”important”]بیشتر بخوانید:[/su_label] رمان هرس نوشتهی نسیم مرعشی
نسیم مرعشی
نسیم مرعشی نویسنده این رمان متولد ۱۳۶۲ است. او فارغ التحصیل رشتهی مهندسی مکانیک از دانشگاه علم و صنعت ایران است. نسیم مرعشی دوران کودکی و نوجوانی خود را در اهواز گذراند. از سال ۱۳۸۵ روزنامهنگاری را در هفتهنامه همشهری جوان شروع کرد. از سال ۱۳۸۸ به داستاننویسی روی آورد و تا به امروز دو رمان و چند داستان کوتاه از او منتشر شدهاست.
هم اکنون در مجلهی ناداستان و سان فعالیت دارد. او در کارگاه رمان حسین سناپور و کارگاه رمان محمد حسن شهسواری شرکت کرده است. نسیم مرعشی فیلنامه فیلم بهمن را به همراه مرتضی فرشباف نوشته است. کارگردان فیلم بهمن مرتضی فرشباف است. این فیلم داستان زنی به نام هما، از مجربترین پرستاران بیمارستان است که پیشنهاد شبکاری دهروزهای را میپذیرد. هما دچار بیخوابی میشود و نحوهی رویارویی او با کار خود و خانواده چنان میشود که در آستانهی فروپاشی قرار میگیرد. فیلم بهمن در دی ماه ۱۳۹۴ در سینماها اکران شده است. از بازیگران این فیلم میتوان به فاطمه معتمد آریا اشاره کرد.
رمان بعدی نسیم مرعشی هرس نام دارد که به بازماندگان جنگ تحمیلی میپردازد. مکان داستان او جنوب و خرمشهر و اهواز است و شخصیتهای او بومی هستند. هرس در پاییز ۱۳۹۶ به چاپ رسید و در همان پاییز مدت کوتاهی بعد از چاپ اول به چاپ ششم رسید.
نشر چشمه از جمله نشرهای فعال در حوزهی ادبیات داستانی است و کتاب رمان پاییز فصل آخر سال است توسط نشر چشمه چاپ شده است. این رمان نیز مانند پاییز فصل آخر سال است در طبقهی کتابهای قفسه آبی:ژانری، قصه گو و جریان محور طبقه بندی شده است.
بیشتر بخوانید: رمان چهل سالگی اثر ناهید طباطبایی
سبک نگارش نسیم مرعشی
دههی شصت دههی مهم و پر بحرانی در تاریخ سالهای اخیر این مملکت است. انقلاب نوپا و دههی جنگ و حوادث اجتماعی و تاریخی بسیار. دههای که متولدان آن به نوعی نسل سوخته محسوب میشوند چون به دلیل درگیری با جنگ و تبعات آن مهاجرت به شهرهای مختلف و التهابات بسیاری را تحمل کرده اند. رمان پاییز فصل آخر سال است تلاش کرده تا بخشی از زندگی و مسائل جوانان این دهه را مطرح کند.
پاییز فصل آخر سال است نوشته نسیم مرعشی داستان سه دختر است که هریک از یک شهری آمده اند. رجا رشت، لیلا از اهواز و شبانه تهرانی است. و هر یک خانوادههای متفاوتی به لحاظ فرهنگی و مالی دارند. اما با این حال علایق و سلیقههای هر سه نفر و سایر جوانان این رمان تقریبا یکی است.
به نوعی حتی میتوان گفت که لیلا و شبانه و رجا هر سه یک زن هستند که در شرایط متفاوت پیش رو واکنشهای متفاوتی را بروز میدهند. ابتدای رمان آغاز تغییر در وضعیت هر یک از شخصیتهای اصلی است.
بیشتر بخوانید: رمان ناتمامی نوشتهی زهرا عبدی
لیلا جدا میشود و به دنبال احیای خود و بازگشت به زندگی به دنبال کار میرود، رجا به دنبال مهاجرت است و شبانه در مقابل رابطهی عاطفی و ازدواج قرار گرفته است. رمان این بزنگاه از زندگی این سه نفر را روایت میکند. بزنگاهی که ایجاد، حضور و عبور از این بزنگاه باعث میشود که هیچ یک از شخصیتها در انتها همان آدمی که قبلن بوده اند نیستند و در روحیه و نگاهشان به خود و اطرافشان تغییر ایجاد میشود.
آنها نمیخواهند مانند مادران خود زندگی کنند و دوست دارند جهانی متفاوت بسازند اما به آنچه میخواهند هم دست نمییابند. و همین نقطه هم اشتراک آنها به حساب میآید.
ما دخترهای ناقص الخلقهای هستیم شبانه. از زندگی مادرهای مان درآمده ایم و به زندگی دختریهای مان نرسیده ایم. قلب مان مال گذشته است و مغزمان مال آینده و هر کدام آن قدر ما را از دو طرف میکشند تا دو تکه میشویم. اگر ناقص نبودیم الان هر سه تای مان نشسته بودیم توی خانه، بچههای مان را بزرگ میکردیم. همهی عشق و هدف و آینده مان بچههای مان بودند، مثل همهی زنهای توی تمام تاریخ، و این قدر دنبال چیزهای عجیب و غریب و بی ربط نمیدویدیم.
بیشتر بخوانید: کتاب سووشون اثر سیمین دانشور
شخصیت پردازی وجوه مختلفی از شخصیتهای رمان را نشان میدهد. و در عین اینکه در حال مواجه با چالشهای بیرونی هستند در درون خود هم درگیر هستند. هیچ یک از آنها از شخصیت خود راضی نیست و تصمیم دارد چیز دیگری بشود.
نمی دانم این “چیزی شدن” را چه کسی توی دهان ما انداخت؟ از کِی فکر کردیم باید کسی شویم یا کاری کنیم. این همه آدم در دنیا دارند نباتی زندگی میکنند. بیدار میشوند و میخورند و میدوند و میخوابند. همین. مگر به کجای دنیا برخورده؟ بابا گفت جوری زندگی کن بعد از تو آدمها تو را یادشان بیاید.
فصلهای رمان تقریبا همه با هم برابر هستند. قرمانی وجود ندارد و شخصیتی بر شخصیت دیگر برتری ندارد اما نقطهی مشترک این شخصیتها مسایل و دغدغههای آن هاست. درست است که شخصیتهای این رمان همگی زن هستند اما مسئلهی بحران هویت، مهاجرت، عشق هم موضوعات امروز جامعه است و فرقی بین زن و مرد در مورد این دغدغهها وجود ندارد و از طرف دیگر موضوعاتی جهانشمول هستند. بحران هویت و سرگشتکی در دنیای امروز یکی از مسائل مهم است.
رمان پاییز فصل آخر سال است در سال ۱۳۹۳ و در ۱۸۹ صفحه توسط نشر چشمه منتشر شد و با استقبال رو به رو شد و بلافاصله به چاپهای بعدی رسید. این رمان نزدیک به چهل بار تجدید چاپ شده است. نشر چشمه از جمله نشرهای فعال در حوزهی ادبیات داستانی است و کتاب رمان پاییز فصل آخر سال است در طبقه کتابهای قفسه آبی:ژانری، قصه گو و جریان محور نشر چشمه طبقه بندی شده است.
رمان در سال ۱۳۹۴ برنده جایزهی ادبی جلال آل احمد شده است. جایزهی جلال آل احمد یک جایزهی دولتی است که در سال ۱۳۸۷ اولین دورهی آن برگزار شده است. این جایزه هر سال در آذرماه در سالروز تولد جلال آل احمد نویسندهی مشهور ایرانی برگزار میشود. تا کنون ده دوره از این جایزه برگزار شده است.
رمان تلخی هستش و به شدت زنانه است و طبعا من هم که یک زن دهه شصتیم کاملا می فهمیدمش و دوستش داشتم. جالب اینجاست که هر یه شخصیت رو می فهمیدم و انگار قسمتی از خودم بود، دغدغه ها مال زمان ما بود، کنکور، شغل، پذیرش و مهاجرت …. مسابقه دادن و دویدن مداوم …
و به قول کتاب: در نهایت هم
“هیچچیز هیچوقت قرار نیست درست شود”