ادبیات ایران

تحلیل داستان آبجی خانم اثر صادق هدایت؛ چه می‌شود کرد؟ سرنوشت پر زورتر از من است.

داستان آبجی خانم صادق هدایت
۱۶+

صادق هدایت نویسنده، مترجم و یکی از مهم ترین روشنفکران ایران بوده است که در سال ۱۲۸۱ شمسی در تهران به دنیا آمد. وی را یکی از پدران داستان نویسی در ایران می‌دانند. برخی از آثار وی عبارتند از: زنده به گور (مجموعه داستان کوتاه)، سه قطره خون، بوف کور، سگ ولگرد و حاجی آقا. صادق هدایت سرانجام در ۱۳۳۰ به زندگی پربار خود پایان داد. در ادامه با تحلیل داستان آبجی خانم از این نویسنده با نت نوشت همراه باشید.

داستان آبجی خانم اثر صادق هدایت

«چه می‌شود کرد؟ سرنوشت پر زورتر از من است.»

داستان آبجی خانم نام یکی از آثار رئالیستی صادق هدایت است که در آن زندگی دو خواهر در یک خانواده‌ی سنتی روایت می‌شود. آبجی خانم به شکل راوی سوم شخص روایت می‌شود. آبجی خانم شخصیت اصلی داستان است که خواهری به نام “ماهرخ” دارد. خواهر او دختری زیباست که در شرف ازدواج است اما “آبجی خانم” دختری لاغر اندام و نازیبا است که مدام به دلیل ظاهر و اخلاقش مورد سرزنش قرار می‌گیرد.

انگار در این خانواده بیشتر از فقر و مشکلات اساسی دیگر، ازدواج دخترشان است که مهم است و "آبجی خانم" که خواستگار ندارد، مصیبت آن خانه به حساب می‌آید. او نیز در شب عروسی خواهرش خود را به بدترین شکل مجازات می‌کند. شاید بتوان گفت صادق هدایت در داستان آبجی خانم ، سرنوشت بسیاری از زنان قبل از خود، در زمان خود و حتی اکنون را بازگو کرده و به نقد کشیده است. داستان آبجی خانم در مجموعه داستان "زنده به گور" به چاپ رسیده است.

انگار در این خانواده بیشتر از فقر و مشکلات اساسی دیگر، ازدواج دخترشان است که مهم است و “آبجی خانم” که خواستگار ندارد، مصیبت آن خانه به حساب می‌آید. او نیز در شب عروسی خواهرش خود را به بدترین شکل مجازات می‌کند. شاید بتوان گفت صادق هدایت در داستان آبجی خانم ، سرنوشت بسیاری از زنان قبل از خود، در زمان خود و حتی اکنون را بازگو کرده و به نقد کشیده است. داستان آبجی خانم در مجموعه داستان “زنده به گور” به چاپ رسیده است.

بیشتر بخوانید: مروری بر زندگی صادق هدایت 

جایگاه آبجی خانم در خانه، نزد عزیزانش هم بهتر از جایگاه وی در اجتماع نیست. او به دلیل اینکه مورد پسند مردان نیست مدام از طرف همه سرکوب می‌شود. صادق هدایت در آبجی خانم رئالیستی مانند دیگر آثارش موضوعی را مطرح می‌کند که خیلی جلوتر از زمان خودش به آن رسیده است. هدایت سرزنشگر نگاهی است که به زن می‌شود. نگاهی که او را صرفا” یک زن و نه انسان می‌نگرد. نگاهی که با گذشت ۹۰ سال از تاریخ داستان هنوز هم کماکان ادامه داشته و فقط رنگ و لعابش تغییر پیدا کرده است.

آبجی خانم جوری در خانواده و اجتماع خود مورد سرزنش و عتاب قرار گرفته است که اکنون خود را مستحق غم، شکنجه و حتی مرگ می‌بیند.

“وقتی ماه محرم و صفر می‌آمد هنگام جولان و خود نمایی آبجی خانم می‌رسید، در هیچ روضه خوانی نبود که او در بالای مجلس نباشد. در تعزیه‌ها از یک ساعت پیش از ظهر برای خودش جا می‌گرفت، همه روضه خوان‌ها او را می‌شناختند و خیلی مایل بودند که آبجی خانم پای منبر آنها بوده باشد تا مجلس را از گریه، ناله و شیون خودش گرم بکند.”

بیشتر بخوانید: نگاهی به حاجی آقا نوشته صادق هدایت ، که لیسک جهان شده‌ای…

با اشاره به این تکه از متن داستان آبجی خانم می‌بینیم که “آبجی خانم” تنها جایی که جایگاهی دارد در مراسم عزاست. همانطور که در آخر داستان او حتی در عروسی خواهرش هم جایی ندارد. “ماهرخ” که بخت یارش بوده و زیبا شده، همراه و مقبول جامعه و اطرافیان است. اما او نیز تا چه حد حق زندگی و ارزش اجتماعی دارد؟ او نیز تنها می‌تواند از پس نقشی که از او انتظار دارند بربیاید. اما آبجی خانم که مادرش هم به دلیل زیبا نبودن  نخواستنی گماشته می‌شد جایش فقط در روضه و قبرستان است.

“آبجی خانم” هم نقش خود را به نوعی پذیرفته است. پذیرفته است که حق زندگی و انتخاب ندارد. او خود را دیگر لایق زندگی کردن هم نمی‌داند. صادق هدایت در آبجی خانم، کوچکترین چیزها را نیز با ریز بینی توصیف می‌کند و دیالوگ‌هایی را برای شخصیت هایش در نظر می‌گیرد که شخصیت آن‌ها را به وضوح برای مخاطب روشن می‌کند. می‌توان گفت که هدایت با همین دقت و ریزبینی ویژه توانسته موضوعی را در آبجی خانم مطرح کند که حداقل تا چند دهه بعد قابل مطرح کردن و حتی پیگیری است.

نکته‌ی جالب دیگر ازدواج ماهرخ است. ماهرخ دختری زیباست اما چون در خانواده‌ای فقیر است، قرار نیست ازدواج موفقی هم داشته باشد و باید به خواستگاری که برایش آمده به هر ترتیب رضایت بدهد تا به سرنوشت خواهرش دچار نشود. “ پدر خانواده بناست عباس نامزد ماهرخ، از طبقه پایین اجتماع است و جهیزیه ماهرخ که کلفتی یک خانواده را می‌کند یک سماور قدیمی است با یک چارقد و یک تنبان. ”

انگار در این خانواده بیشتر از فقر و مشکلات اساسی دیگر، ازدواج دخترشان است که مهم است و “آبجی خانم” که خواستگار ندارد، مصیبت آن خانه به حساب می‌آید. او نیز در شب عروسی خواهرش خود را به بدترین شکل مجازات می‌کند. شاید بتوان گفت صادق هدایت در داستان آبجی خانم ، سرنوشت بسیاری از زنان قبل از خود، در زمان خود و حتی اکنون را بازگو کرده و به نقد کشیده است. داستان آبجی خانم در مجموعه داستان “زنده به گور” به چاپ رسیده است.

بیشتر بخوانید: تحلیل داستان کوتاه چنگال نوشته صادق هدایت ، طبیعت علیه تربیت

۳ دیدگاه

3 دیدگاه

  1. Avatar

    احمد

    ۲۳ آذر ۱۳۹۶ at ۲۳:۴۲

    زیبابود
    صادق رو۸ت شاد

    ۴+
  2. Avatar

    مهسا

    ۱۰ آذر ۱۳۹۹ at ۲۳:۵۲

    روحش قرین نور باد که نویسنده بسیار قابلی بود?

    ۵+
  3. Avatar

    نازنین

    ۲۷ دی ۱۴۰۱ at ۳:۲۱

    نقد چنگال و آبجی خانم رو همزمان با هر دو داستان خوندم. جالبه که تم هر دو داستان تقریبا مشترکه. اما موضوعی که نظرم رو جلب کرد اینه که انتهای هر دو داستان تقریبا یک شکل تموم شده.
    هر دو دختر هم در داستان چنگال و هم آبجی خانم، موقع مرگ کنار حوض با گیس‌های بلند مشکی که پیچیده دور گردنشون مرده‌اند.
    نعش آبجی خانم آمده بود روی آب، موهای بافتهٔ سیاه او مانند مار به دور گردنش پیچیده شده بود…(آبجی خانم)
    باقی حرف در دهنش ماند، چون دست‌های احمد با تردستی و چالاکی مخصوصی دو رشـته گـیس بافتـهٔ ربابـه را گرفت و به دور گردنش پیچانید و به سختی فشار داد (چنگال)

    نکتهٔ بعد اینکه با توصیفی که از آبجی خانم در ابتدای داستان می‌شه و اشاره به موهای بافتهٔ سیاه او که اینقدر بلنده که مثل مار دور گردنش پیچیده، اتفاقا نشون می‌ده که این دختر اصلا زشت نیست (بلندبالا، لاغر، گندمگون، لب‌های قلوه‌ای و گیس‌ بافتهٔ بلند مشکی) اما گویا مادری که با تحقیر بزرگ شده دخترش رو با شلاق حقارت مدام می‌زنه تا به خودش و سایرین اجازه نده تا خوبی‌ها و زیبایی‌های دخترش رو ببینن.
    ممنونم از مطالب خوب نت‌نوشت

    ۲+

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پربازدیدترین‌های این هفته در نت‌نوشت

برو بالا