قایق هایی از آتش اثر میشی استراوسفلد
قایق هایی از آتش گزیدهی داستانهای آمریکای لاتین ترجمهی بیوک بوداغی، شامل ۱۷ داستان کوتاه است که در پاییز ۹۲ توسط نشر آگاه به چاپ رسیده است.
نویسندگانی که در آمریکای لاتین متولد شده اند، هنرمندان قایق هایی از آتش فرزند خشمگین این جامعه هستند و اکنون برخاسته برای دفاع از جامعه و هستی انسان، آینهای برابر این انسانها قرار میدهد و تصویری را انعکاس میدهند که متفاوت از میراث پدران خود از ماکاندو و رئالیسم جادوییاش و بورخس تاریخ سازش است.
قایق هایی از آتش
شاخه گلی برای پسا پست بومهای آمریکای لاتین
ناتالیا گینزبورگ در ستایش صد سال تنهایی از همه خواسته بود تا از جا برخیزند و برای این آخرین رمان کلاه از سر بردارند. حالا فرزندان خلف رئالیسم جادویی و ادبیات آمریکای لاتین از راه رسیده اند و به نظر میرسد اگر نگوییم برای همه، برای بیشترشان باید کلاه از سر برداریم و به فرزندان این زمانه سلامی بفرستیم.
کسی فکر نمیکرد که هرگز ادبیات جهان و به خصوص ادبیات آمریکای لاتین که بعد از مارکز در انتظار شاهکاری دیگر از رئالیسم جادویی بود بتواند بعد از ماریو بارگاس یوسا، کارلوس فوئنتس و مارکز شاهد صدای دیگری باشد.
صدایی که آوازهاش در سراسر جهان طنین انداز شود. تا اینکه پسا پست بومهای آمریکای لاتین از مجلهی ثوتراپ ( Soetrope) با حمایت مالی فرانسیس فورد کاپولا از راه رسیدند.
ادبیاتی که راهش را در اواسط دههی نود از محفلهای ادبی و از میان این اجتماع خشمگین به سوی دنیای ما باز کرد. فرزندانی که از سایهی پدران بسیار خود بیرون آمدند و آثاری را خلق کردند که نه شباهتی به آثار کلاسیک داشت و نه حتی از تابع گذشته خویش بود.
نسلی که جهان را از سیطرهی رئالیسم جادویی و از روستاها و شهرهای کوچک بیرون آورد و به کلان شهرها و دنیای امروز برد. به دنیایی بزرگی که مملو از جمعیت، پر از جرم و جنایت، پر از آشوب و خشونتهای سیاسی، انتقام، اختلاف طبقاتی و جنسیتی و نژادی و جنگ است.
بیشتر بخوانید: جنس ضعیف نوشتهی اوریانا فالاچی
اختلاف طبقاتی فاحش در زیر پوست لوکس و پر زرق و برق کلان شهرها، موج میزند. در زیر پوستهی این شهرهای بزرگ آمریکای لاتین مردم گاهی از ابتدایی ترین امکانات انسانی بی بهره اند.
در داستان لولهی فاضلاب نوشتهی کلودیا آمنگوئل ( ۱۹۶۹، اروگوئه) دومین داستان مجموعهی قایق هایی از آتش ، کودکی برای بازی فوتبال با دوستانش که نزدیک لولهی فاضلاب و درست در کنار کوه زباله با دو تکه چوب و چند عدد سنگ درست کرده بودند، میپیوندد.
آلونکهای محل زندگی این بچهها در دهانهی فاضلابی که به رودی خروشان میماند قرار دارد و بچهای که به دنبال توپ به دهانهی این فاضلاب رفته با باران تند و بی امانی که میباریده اسیر رود خروشان فاضلاب و زباله میشود و مدفون میشود.
تلاشهای نیروهای پلیس و امداد برای پیدا کردن جنازه بی سرانجام میماند.خشونتهای سیاسی و اجتماعی آمریکای لاتین، حکومت نظامی شیلی ( ۱۹۷۳-۱۹۹۰) آرژانتین(۱۹۷۶-۱۹۸۳) اروگوئه (۱۹۷۳-۱۹۸۵) و ناپدید شدن جمع کثیری از انسانها در داستان جهنم بزرگ، ششمین داستان این مجموعه نوشتهی گیلرمو مارتینز (۱۹۶۲، آرژانتین)، چهرهی خود را به ما مینمایاند.
بیشتر بخوانید: رمان چنین گذشت بر من نوشتهی ناتالیا گینزبورگ
بیشتر بخوانید: فضیلتهای ناچیز نوشتهی ناتالیا گینزبورگ
مرد خارجی جوانی که به روستای پوئنته بئیخو آمده است ناپدید شده است. شایعات دهان به دهان میچرخد تا سرانجام بازپرسی به روستا میآید بازپرس از میان مردم روستا داوطلبانی را انتخاب میکند تا با بیل و کلنگ تل ماسهای را که در روستا است را جستجو کند. روستایی که در پس این تل ماسه، رازی در خود نهان دارد.
“کسی جرات نکرد کلمهای حرف بزند. وقتی خاکها روی جسدها ریخته میشد از خودم پرسیدم آیا ممکن است مرد جوان همین جا خاک شده باشد. سگ پارس میکرد و دیوانه وار همان اطراف میدوید.
پیش از آنکه برگردیم دستور داد {بازپرس} که هیچ کدام از ما به هیچ وجه نباید در این مورد با کسی حرف بزنیم و او نام تک تک ما را که آن جا بودیم یادداشت کرد.” (ص ۸۳)“مواد مخدر، قاچاق، دلالی هم مساله این جوامع است. پدرخواندهها قمار انسان میکنند و آدمی و انسانیت ارزشی اندک دارد. از عهدهی پلیس و نیروهای نظامی کاری بر نمیآید. کودکان رویاپرداز دیروز قاچاقچیان امروزند و کودکانی که با اخبار تلویزیون، تبعیض نژادی، جرم و جنایت بزرگ شده اند.
اما دیگر دیر شده بود سوراخ وسط پیشانی ات فرصت نداد بیشتر فکر کنی، غم انگیز است من هنوز هم دوست دارم تو را چاق و چله تصور کنم درست در تقاطع خیابان شمارهی هفتاد و شمارهی سه زیر آفتاب ساعت سه، آفتاب لعنتی ساعت سه طوری که مرا با سوت به سمت خود کشیدی. تصور میکنم، من تو را خوشبخت خواهم دید.” (ص ۹۶)
با اینکه امروزه دولتهای قانونی زمام امور را به دست گرفته اند اما شرایط حاکم در آمریکای لاتین بحرانی است. نویسندگان این نسل ققنوس هایی برخواسته از خاکستر فقر و اختلافهای طبقاتی و نژادی و جرم و جنایت اند. آنها در میان بی عدالتیهای اجتماعی بزرگ شده اند. به عنوان نمونه این عده در بوئنس آیرس در سال ۲۰۰۲ مجموعهای منتشر کرده اند به نام « آینده از آن ما نیست».
مترجم در ابتدای کتاب قایق هایی از آتش پیشگفتاری نوشتهی میشی استراوسفلد در مورد تاریخ آمریکای لاتین و چگونگی برخاستن این نسل و نحلهی ادبی را گنجانده که توضیحاتش بسیار کامل است.