هنر

والتر بنیامین و نقد اجتماعی هنر، تمام چیزهایی که زیبا می دانیم، نمایان گر ناسازه ها هستند.

بنیامین و نقد اجتماعی هنر

والتر بنیامین، فیلسوف، نویسنده، زیباشناس مارکسیستِ آلمانی و از اعضای مکتب فرانکفورت بود. وی همچنین از منتقدان و مبارزان سرمایه داری در غرب و از پیروان نظریه ی چپ انتقادی و متاثر از برشت بود.

۰

والتر بنیامین ، فیلسوف، نویسنده، زیباشناس مارکسیستِ آلمانی و از اعضای مکتب فرانکفورت بود. وی همچنین از منتقدان و مبارزان سرمایه داری در غرب و از پیروان نظریه ی چپ انتقادی و متاثر از برشت بود. بنیامین، در مقوله ی هنر، ۲ گرایش فکری بنیادین دارد:

۱- تمایل شدید به برجسته کردن زمینه ی اجتماعی و تاریخی اثر، و از دیدگاه جانبداری متن و اهمیت و محوریت دادن به نیت مولف دفاع می کند.
۲- اهمیت صراحت معنایی و بیان مفهوم اجتماعی اثر به طور صادقانه.

بنیامین تحت تاثیر برشت، ۲ کتاب مهم خود را می نویسد:

۱- مولف به مثابه تولید کننده
۲- اثر هنری در عصر بازتولید مکانیکی

از منظر بنیامین، هنر موجودیتی اجتماعی و کارکردی آموزشی دارد و استقلال هنر را در این نظریه انکار می کند.

موضوع اصلی نقادی فلسفی بنیامین، نمایاندن است و این مسئله بدین صورت مطرح می شود که، کارکرد شکل های هنری جز این نیست که محتوای تاریخی را به حقیقت فلسفی تبدیل کند و این در واقع نقادی تفسیری است. (علاقه به بازتاب و بازنمایی تاریخی جامعه در هنر)
بنیامین، هدف نقد را این گونه مشخص می کند: چطور محتوای تاریخی اثر ادبی به محتوای تاریخی مفهوم جاودانگی می دهد.
وی در واقع هنر را پلی میان تاریخ و فلسفه می داند. به بیانی دیگر، او معتقد است که درک هنر، تاریخ را به فلسفه تبدیل می کند. (تاریخ (امر خاص) و فلسفه (امرعام) ).
از منظر بنیامین، اثرهنری افشاگر و برملا کننده تضادهای اجتماعی است. او در کتابش، “خیابان یک طرفه” توضیح می دهد؛ تمام چیزهایی که زیبا می دانیم، نمایان گر ناسازه ها هستند.

کار هنری از دید بنیامین، فراخوانی به دگرگونی است واین دگرگونی، ویران کردن و ساختن است (همانند تفکر برشت) که دو ویژگی دارد:

۱- اثر هنری نمایان گر ناسازه های اجتماعی است.
۲- ماهیت ریشه کن و افسونگر اجتماعی.

بنیامین به ادبیات مدرن علاقه دارد و نویسنده ی مورد علاقه اش فرانتس کافکا است و از این طریق و با در نظر کردن آثار کافکا، زیبایی شناسی شکست را مطرح می کند:

زبان گویای شکست خوردگان و بیرون رانده شده گان است و این در آثار کافکا مشهود است. در واقع زبان گویای کسانی است که در سلسله مراتب جامعه به حاشیه رانده شده اند.

از مباحث دیگر در نظریات بنیامین، سینماست. بنیامین از شیفتگان سینماست و این هنر را همگانی و ضد زیبایی شناسی کلاسیک و فاخر و ضد هنر سرآمد گرایی (هنرهای تجسمی) می داند.

در این جا اشاره ای مختصر به تکثیر اثری هنری داشته باشیم، تا مفهوم هنر همگانی و هنر سرآمد گرا به خوبی درک شود.

تکثیر اثر هنری:

از نیمه ی سده ی ۱۹، تکثیر مکانیکی اثر هنری شکل می گیرد و عکاسی و سینما، اوج این امکان هستند. قبل از این امکان، اثر هنری هاله ای دور خود داشت که باعث تقدس و والایی در هنر بود و در این دوره این هاله شکسته می شود و ادراک مخاطب عام ارتقاء پیدا می کند و این باعث از بین رفتن سرآمدگرایی در هنر و به وجود آمدن هنر همگانی می شود. از این رو بنیامین، سینما را هنر همگانی می داند و از آن دفاع می کند.

برای درج دیدگاه کلیک کنید

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پربازدیدترین‌های این هفته در نت‌نوشت

برو بالا